کد خبر: ۲۳۷۷۳۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ - ۰۱ مرداد ۱۳۹۸ - 2019July 23
در این شبکه‌ها با قهرمانان چندهزار فالوئری طرف هستیم که نه آدم‌های خاصی هستند، نه کار مفیدی کرده‌اند و نه حتی انجام کنش به دردبخور و پسندیده‌ای آنها را به این شهرت رسانده است؛ قهرمانان پوشالی که شاید عمل بینی، هیکل عضلانی و حتی ناسزا گفتن‌هایشان به مخاطب، آنها را به این شهرت رسانده است که حالا از طریق آن پول هم در می‌آورند
شفا آنلاین>اجتماعی>مشهور شدن به هر قیمتی؛ قصه این روزهای شبکه‌های اجتماعی است که برخی حاضرند حتی برایش کارهای احمقانه و خارج از عرف انجام دهند.

 به گزارش شفا آنلاین:در این شبکه‌ها با قهرمانان چندهزار فالوئری طرف هستیم که نه آدم‌های خاصی هستند، نه کار مفیدی کرده‌اند و نه حتی انجام کنش به دردبخور و پسندیده‌ای آنها را به این شهرت رسانده است؛ قهرمانان پوشالی> که شاید عمل بینی، هیکل عضلانی و حتی ناسزا گفتن‌هایشان به مخاطب، آنها را به این شهرت رسانده است که حالا از طریق آن پول هم در می‌آورند.

ماجرای نیلی و پویان
چند روز پیش یک شاخ اینستاگرامی به اسم «پویان مختاری» با همسرش «نیلوفر اشرفی» قهر کردند. او بعد از چند روز گفت اگر در طول ۴۰ دقیقه ۴۰ هزار کامنت بگذارید، زنگ می‌زنم به «نیلی» و با او آشتی می‌کنم. در مدت ۱۰ دقیقه کامنت‌ها به ۵۰ هزار رسید.

هر دو آمدند لایو اینستاگرام و آشتی کردند. ۴۰ هزار نفر هم آشتی‌شان را به‌صورت زنده دیدند. در ویدیوی بعدی که منتشر کردند «نیلی» می‌گوید اگر تعداد کامنت‌ها به دو میلیون برسد، «پویان» من را «می‌بوسد». حالا در ویدیوی بعدی گفته‌اند که اگر کامنت‌ها به سه میلیون برسد، پویان او را «بغل» می‌کند. واقعاً این سطح از ابتذال از کجا نشأت می‌گیرد؟ «چرا روابط خصوصی‌تون رو اینقدر راحت عمومی می‌کنید؟ »، «اینا دقیقاً چکاره‌ان؟ کسی میدونه؟ »، «اینستاتو پاکنی، باید گدایی کنی بعدش. »، «چرا این حرکتا را جلوی دوربین انجام می‌دید؟ » «همه زندگی‌تون شده لایک و فالوئر و کامنت»، «فردا چند نفر دیگه شروع می‌کنن. بس کنید». این گزاره‌ها و جمله‌ها واکنش‌هایی است که مردم به کشاندن روابط خصوصی این زوج به فضای عمومی نشان داده‌اند. اما مسئله به اینجا ختم نمی‌شود.

درآمد ۳۰ میلیونی صفحه «آنابانو» و «تیناجون»
در صفحه‌شان نوشته‌اند: «تبلیغات نداریم. » این جمله ترفندی است که با آن فالوئر می‌گیرند و وقتی دنبال‌کننده‌ها به بیش از یک میلیون رسید، شروع به تبلیغ می‌کنند. نمونه این مدل، صفحه «ندا یاسی»، شاخ اینستاگرامی است که در ابتدا با توسل به انتشار کلیپ‌هایی با محتوای جنسی، رفتارها و اداهای خارج از عرف، صفحه‌اش بالا آمد و حالا شروع به تبلیغات میلیاردی کرده است. برای مثال صفحه «آنابانو» و «تیناجون» روزانه به‌طور میانگین چهار تا پنج کلیپ تولد منتشر می‌کنند. هر ویدیو با قیمت حداقل ۲۰۰ هزار تومان منتشر می‌شود. یعنی درآمد روزانه یک میلیون تومان و درآمد ماهانه ۳۰ میلیون تومان.

نقطه‌ضعف‌های خوب!
شاخ‌ها خوب می‌دانند که مردم نقطه‌ضعفشان چیست و باید دست روی کجا بگذارند تا فالوئر جمع کنند. آنها خوب می‌دانند مسئله «بدن» در ایران حساسیت‌برانگیز است. برای همین از جای‌جای بدن شروع می‌کنند؛ از نوک ناخن گرفته تا موهای سر. جالب این است که مردم از این وضعیت استقبال می‌کنند. تا جایی که کاربران برای یک «بوسه» هزاران کامنت می‌گذارند. بیشتر این شاخ‌ها آدم‌های ثروتمندی هستند و معمولاً زندگی سرمایه‌داران برای فقرا جالب و قابل توجه است. فالوئرهای زیاد این شاخ‌ها هم از همین منطق پیروی می‌کند؛ اینکه کاربران طبقه‌های اجتماعی پایین، بدانند و ببینند زندگی بورژواها چگونه می‌گذرد؛ تابوهای حسرت‌برانگیز و عرفی که جامعه شکل داده، شبکه‌های اجتماعی آن را به‌هم ریخته است.

فضای مجازی این امکان را فراهم آورده که کاربران به آن سوی دیوارِ تابوها و عرف‌های اجتماعی به‌ویژه زندگی خصوصی شاخ‌های سرمایه‌دار سرک بکشند. قبلاً اگر از کنار یک ویلا رد می‌شدی، سعی می‌کردی به هر بهانه سرکی در آن بکشی که ببینی چه خبر است. حالا فضای مجازی این دیوار را از بین برده و شما می‌توانید به‌صورت آنلاین تا اتاق خواب طرف بروید و فرآیند آشتی‌کنان آنها را ببیند.

پدیده‌های جهان مدرن، در جهان سنتی قابل فهم نیست
آرش حیدری، عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ، به تحلیل و بررسی این پدیده می‌پردازد. وی درباره چگونگی شکل‌گیری این وضعیت به ایرناپلاس می‌گوید: «در فضای رایج کشور چند نگاه وجود دارد که فهم این وضعیت را برای ما ناممکن می‌کند. برای همین، وقتی در مورد آن صحبت می‌کنیم، فکر می‌کنیم یک چیز عجیب‌وغریب، توضیح‌ناپذیر و غیرقابل فهم است. اما به نظرم ماجرا خیلی قابل فهم است. نظام‌های فکری که در وضعیت ما غالب شده‌اند، این پدیده را نفهمیدنی می‌کنند. اولی نظام فکری سنت‌-مدرنیته‌ای است. اینکه ما همه‌اش فکر می‌کنیم وسط سنت و مدرنیته گیر افتاده‌ایم و در حال گذار از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن هستیم. آن وقت این پدیده که یک‌سر پدیده دنیای مدرن است و نسبت وسیعی با سرمایه‌داری به معنی جهانی‌اش دارد، طبیعی است که ما آن را نفهمیم. چون ما خودمان را در وضعیت حایل و معلق می‌فهمیم. این اساساً ماجرا را برای ما توضیح‌ناپذیر می‌کند.

مصائب مدرن بودن در «مدرنیته استعمارزده»
این جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی توضیح می‌دهد: نگاه دوم که اسمش را نگاه «خاص‌گرایان ایرانی» می‌گذارم، آنهایی که مدام فکر می‌کنند ایران یک تافته‌جدابافته‌ای از نظم جهانی، یک سرزمین ویژه با یک ذات خاصی که با دیگر نقاط جهان متفاوت است، اما وقتی شما این پدیده را نگاه می‌کنید، به ما نشان می‌دهد که ما در بطن جهان مدرن هستیم. ما فکر می‌کنیم مدرن بودن یک چیز خوب است! مدرن بودن نه بد است نه خوب؛ مدرن بودن فقط یک وضعیت است. حالتی که به تعبیری دود می‌شود و به هوا می‌رود. تغییرات در نهایت سرعت خودش پیش می‌روند و یک جریان سرمایه‌داری به‌نوعی با این وضعیت همراه می‌شود؛ به این مدرن شدن می‌گویند.

به این دلیل ایران امروز یک‌سر مدرن است؛ مدرن بودنی از نوع جهان سومی و ممالک درحال توسعه. من اسمش را «مدرنیته استعمارزده» می‌گذارم. وضعیتی که درواقع محصول نوعی قرار گرفتن در زیر نگاه خیره کشورهای توسعه‌یافته است. در این وضعیت نیروهای سنت‌گرا تلاششان این است که منتظر بمانند که ببینند در غرب چه اتفاقی می‌افتد، برعکس آن را اینجا اعمال کنند. نیروهای بنیادگرا اتفاقاً سرتاپا استعمارگراتر هستند. چون تمام هستی و وجودشان واکنش دادن به آن چیزی است که در غرب اتفاق می‌افتد نه کنشگری.

حیدری می‌افزاید: نیروهای دوم درواقع استعمارگرا هستند. آنهایی که معتقد هستند از فرق سر تا نوک پا باید فرنگی شد. من فکر می‌کنم این دو تا نیرو دست در دست هم نهاده‌اند و سرمایه‌داری خاص ایرانی را به این شکل و شمایل که نسبت وسیعی با جریان سرمایه‌داری در کل دنیا دارد، ممکن کرده‌اند. در این وضعیت است که سلبریتیزه شدن فرهنگ قابل بحث می‌شود. یعنی شما باید نقطه استقرار ایران امروز در فضا-زمان نظم نوین جهانی و نیروهای ایرانی که سرمایه‌داری به این شکل را ممکن کردند، توضیح بدهید.

حالا سلبریتی در فضای تخیل و میل‌وزی انسان ایرانی کجا ایستاده است؟ در نقطه‌ای که زیست روزمره انسان ایرانی به دست سرمایه دارد ویران می‌شود و فقدان‌های عظیمی را برایش به‌وجود می‌آورد. فقدان مسکن، بچه لاکچری‌های تهران را سلبریتی می‌کند. فقدان ماشین، ماشین‌سواران لوکس را سلبریتی می‌کند و فقدان بدن، که از قبل، ذیل کدهای زیبایی شناختی چنان تکه‌تکه شده، سبب شده که هیچ بدنی زیبا نباشد.

بحران‌های زندگی روزمره که اساطیر جدید را می‌سازد
وی ادامه می‌دهد: سلبریتی دقیقاً با بدنش، با ماشینش، با خانه‌اش، با روابط عاطفی عاشقانه، سلبریتی می‌شود. جامعه‌ای که حدوداً یک چهارم (و در برخی استان‌ها یک‌سوم) ازدواج‌هایش به طلاق منجر می‌شود، بدیهی است که عشق در آن تبدیل به اسطوره می‌شود. در جامعه‌ای که میلیون‌ها نفر مستأجر دارد، بدیهی است که داشتن این ویلاهای لاکچری، تبدیل به رویا می‌شود. جامعه‌ای که انبوه انسان‌ها به‌واسطه بحران‌های زندگی روزمره پر از فقدان شده‌اند، معلوم است که اساطیر جدید می‌سازد. ژاک لاکان یک جمله معروف و جالب توجه دارد.

لاکان می‌گوید: «شاهی که فکر می‌کند واقعاً شاه است، به‌اندازه همان احمقی که فکر می‌کند شاه است، احمق است. » چرا؟ چون آن شاه (بخوانید سلبریتی) متوجه نیست که محصول میل مخاطبانش است. در واقع سلبریتی چیزی جز برون‌داد حیات اجتماعی ما نیست. همین می‌شود که نیروهای پلیسی، انضباطی و امنیتی فکر می‌کنند با حمله سلبریتی‌ها و دستگیر کردنشان می‌توانند ماجرا را حل کنند، اما اتفاقی نمی‌افتند. در واقع فقط صورت مسئله پاک می‌شود.

شاخ‌های مجازی بر بستر اختلالات شخصیت
یکی از نکته‌های قابل توجه، چهره‌های کاملاً دست‌کاری شده و عملی این شاخ‌هاست. این جمله‌ها واکنش‌هایی هستند که کاربران زیر ویدیوهای منتشر شده آنها نوشته‌اند. «یا جد طغرل»، «جن‌ها از بسم‌الله میترسن»، «اینا شغلشون چیه؟ »، «زهره ترک شدم»، «اینا خانواده ندارن یعنی؟ »، «تتو و حجاب؟ بهم نمیان آخه! » به نظر می‌رسد این موارد پیامدهای طرح سالم‌سازی فضای مجازی است و مسئله از بعد روانشناسی هم قابل بحث و بررسی است.

کاوه قادری، روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه علامه طباطبائی در این باره به ایرناپلاس می‌گوید: باید دانست که شخصیت، شیوه فکر، رفتار و احساس ماست که باعث تمایز ما از دیگران می‌شود. شخصیت هر فرد تحت تأثیر تجربه‌ها، محیط و خصوصیات ژنتیکی قرار دارد.

معمولاً رفتارهایی که ما انجام می‌دهیم مطابق انتظارات فرهنگی جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم. روانشناسان معتقدند که تعامل نیروهای ژنتیکی و محیطی و به‌ویژه روابط اولیه با مراقبان در سال‌های اول زندگی ساختار اصلی شخصیت ما را شکل می‌دهند. الگوهای شخصیتی افکار، احساسات، رفتار و روابط بین‌فردی ما را عمیقاً متأثر می‌کنند. زمانی‌که این الگوهای تفکر به‌صورت سخت، شدید و تحریف شده درآیند، سبب می‌شود مشکلاتی در کنترل رفتار به‌وجود آید و با ایجاد مشکلات بین‌فردی، باعث افت کارکرد شوند، اینجا می‌توان سخن از اختلال شخصیت به میان آورد.

قوام‌بخشی عزت نفس زخم‌خورده‌
قادری تصریح کرد: در این میان با بررسی اولیه‌ای در پدیده شاخ‌های مجازی و صفحه‌هایی از قبیل تیمارستان و کلیپ‌هایی از این دست که مورد بحث شماست، می‌توان به‌راحتی رگه‌هایی از اختلالات شخصیتی مانند خودشیفتگی و سایکوپات را در این افراد مشاهده کرد. برخی از این افراد با تحریف شدید در واقعیت، تفکر شبه‌هذیانی در مورد توانایی، زیبایی و جذابیت خود روبه‌رو هستند و معتقدند که زیبایی، قدرت و ثروتشان آنقدر اعجاب‌انگیز است که حسودان توان دیدن آن را ندارند. فالوئرهایشان را به دو دسته فالورهای خوب (آنهایی که مدام جذابیت و قدرتشان را تأیید کنند) و بد (آنهایی که چندان تأیید کننده نیستند) تقسیم می‌کنند تا عزت‌نفس زخم خورده‌شان را قوام بخشند.

سیل بی‌پایان کامنت‌ها، فالورها و درآمدهای هنگفت
این روانشناس بالینی توضیح می‌دهد: علاوه بر دریافت توجه مخاطبان و سیل بی‌پایان کامنت‌ها و فالورها این افراد با گرفتن تبلیغات وسیع به درآمدهای هنگفت نیز می‌رسند و این همان چیزی است که الگوی اختلال‌گونه شخصیت، رفتارها و احساسات این افراد را تداوم می‌بخشد، چرا که از قِبل نشانه‌های اختلال خود هم نفع اولیه کسب می‌کنند که همان دریافت توجه وسیع مخاطبان و قوام‌بخشی هویت متزلزل و ناپخته است و هم نفع ثانویه کسب می‌کنند (کسب درآمد از قبل نشانه‌هایشان).

جلب توجه مخاطبان با اغواگری جنسی و نمایش‌های اروتیک
قادری تشریح کرد: اما اینکه چرا هیجانات مبتنی بر اغواگری جنسی، نمایش روابط خصوصی در فضای مجازی، نمایش مصنوعی عشق و دلدادگی به معشوق و آشکارسازی قدم به قدم روابط به ظاهر عاشقانه و به غایت اروتیک با طیف وسیعی از توجه مخاطبان مواجه شده است؛ دلیل را می‌توان از چند جنبه به شکل مختصر بیان کرد.

دسته‌ای از افراد صرفاً برای سرگرمی و کنجکاوی و خنده این صفحه‌ها را رصد می‌کنند که این یک شادی واکنشی است و لزوماً توان تولید نشاط پایدار را ندارد. دسته‌ای دیگر این افراد را آرمانی‌سازی کرده و آرزوهای ناخودآگاه خود را که منشعب از همان دست اختلالات شخصیت است، از طریق این افراد و با مکانیسم جابه‌جایی دنبال می‌کنند و زبان حالشان این می‌شود: «شاید من نتوانم این تکانه‌ها را بروز دهم اما دیگری (شاخ مجازی) به‌جای من آنقدر جرئت کرده که عریان شود، توانایی‌های اعجاب‌انگیز خویش را بشناسد یا حتی قتل انجام دهد، بدون اینکه من تنبیه‌های آن را متحمل شوم». دسته آخر هم افرادی هستند که به‌عنوان مصرف‌کننده‌های بزرگ کالای لوکس و تجملی هیجانات و زندگی لاکچری به دنبال کسب فرمول خوشبختی خویش هستند.همشهری آنلاین
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: