قطعا حضور در دادگاه پزشكي قانوني و اداي توضيحات براي هر پزشك معالجي تحربه ناخوشايندي است . اما اطلاع از محتويات پرونده براي من به عنوان عضوي از انجمن سكته مغزي ايران بسيار خوشحال كننده و به پاداشي واقعي ميماند
شفا آنلاین>سلامت> يك مرد ٤٢ ساله از من -به عنوان يك پزشك عضو تيم معالج -به دادگاه پزشكي قانوني شكايت برده است كه چرا در نوروز سال ٩٣ سكته مغزي حاد او در زمان طلايي انجام نشده است ؟
معلوم ميشود كه ٤ ساعت بعد از يك سكته مغزي حاد به بيمارستان اموزشي اي كه من شاغل بوده ام مراجعه كرده است .سكته مغزي وسيعي بوده نيمكره راست مغز تقريبا بطور كامل از بين رفته بوده با سرعت به كوماي عميق ميرود اما با عمل جراحي برداشتن جمجمه در طرف راست از مرگ حتمي نجات پيدا ميكند نيمه چپ بدن ضعف شديد پيدا ميكند اما چون مركز تكلم در نيمكره چپ بوده اختلال تكلم ندارد.
استخوان برداشته شده هم بعد از چند ماه ترميم ميشود چنين درماني در ان زمان در بسياري از بيمارستان هاي كشور امكان پذير نبود يا بهتر بگوييم ذهنيتش وجود نداشت . او ميداند كه تيّم پزشكي جان او و نيمكره چپش را نجات داده اما شكايت او اين است كه چرا در زمان طلايي (و دقيقا همين اصطلاح را به كار ميبرد )به ترتيبي درمان نشده كه اساسا اين مشكلات به وجود نيايد و البته حق دارد! چرا كه در ان تاريخ درمان سكته مغزي در زمان طلايي -چهار ساعت اول - در بسياري از مناطقق دنيا به استثناي كشور ما امكان پذير بوده است .
در ان تاريخ در كشور ما چنين درماني انجام نميشد كه هيچ ، داروي مورد لزوم نه تنها جزو داروهاي بيمه نبود بلكه اساسا جزو داروهاي شناخته شده كشور هم به حساب نمي امد .سال ٩٣ سالها بعد از زماني بود كه متخصصين مغز واعصاب ، انجمن سكته مغزي و انجمن مغز و اعصاب ايران به دفعات خواستار تهيه امكانات براي درمان سكته مغزي حاد شده بودند. اما پاسخ سال ها بعد و در سال ٩٥ شنيده شد و برنامه ملي سكته مغزي در كشور شروع و انجمن سكته مغزي ايران در اين مورد به وسعت اطلاع رساني كرد
قطعا حضور در دادگاه پزشكي قانوني و اداي توضيحات براي هر پزشك معالجي تحربه ناخوشايندي است . اما اطلاع از محتويات پرونده براي من به عنوان عضوي از انجمن سكته مغزي ايران بسيار خوشحال كننده و به پاداشي واقعي ميماند .
موضوع حاكي از ان بود كه انجمن دراهداف خود در "اطلاع رساني عمومي" نه تنها موفق بوده بلكه اكنون اين اطلاع منجر به يك "درخواست عمومي" شده است. و اين موضوعي است كه قابل برگشت نيست بخصوص كه پرونده هاي مشابه در مورد درمان سكته مغزي حاد حتي از سال هاي بسيار دورتر هم بطور روزافزون در پزشكي قانوني مشاهده مبگردند. ديگر مردم به دارونما ها زالو و ....قانع نميشوند اكنون همگان ميدانند كه زمان يعني مغز و سكته مغزي زمان طلايي براي درمان دارد. انها خواستار درماني جدي همسطح تمام دنيا هستند . اين بيمار ممكن بود در ساعت اول بروز سكته مغزي مراجعه كند و با درمان وريدي كاملا معالجه شود اگر هم با درمان وريدي درمان نميشد با درمان دراوردن لخته در يكي دو ساعت اول بعد از سكته ٦٠ درصد امكان بهبودي كامل وجود داشت. زمان انتقال بيمار به بيمارستان هم موضوعي نيست كه بتوان به ان بهانه، عدم درمان صحيح را توجيه كرد .زمان زودرس انتقال بيمار توسط سيستم هاي شهري هم جزو مسيوليت هاي سيستم سلامت عمومي و دولتي است .
خوشحالي از اين شكايت ، انجمن سكته مغزي را انقدر غره نميكند كه يك بار ديگر هشدار ندهد سطح درمان سكته مغزي(Stroke) در كشور ما هنوز هم استاندارد و روزامد نيست . سيستم موجود توان پاسخ به اين درخواست عمومي را ندازد عليرغم تلاش هاي فراوان ،درمان بيش از ٥٠٠٠نفر با دارويي كه اكنون زير پوشش بيمه هم هست . هنوز زيرساخت هاي مناسب درمان سكته مغزي در اكثريت بيمارستان هاي كشور بوجود نيامده است .درمان دراوردن لخته به روش انژيوگرافي در ساعات اوليه ،كه در حال حاضر يكي از موثر ترين درمان هاي پزشكي است در كشور ما وجود ندارد در بيمارستاني كه همين بيمار بستري بود هنوز هم فضاي كافي براي اين بيماران وجود ندارد و باز هم در صورت مراجعه مجدد بيماري با وضعيت مشابه احتمالا بيمار در زمان طلايي نه منتقل خواهد شد ونه درمان !
اميدوارم ده سال بعد اگر شكايت مشابهي مطرح شد اولا همه در ياد داشته باشند كه انجمن سكته مغزي ايران در مورد تهيه زير ساخت هاي درمان سكته مغزي و راه اندازي دراوردن لخته در ساعات اوليه به كرات درخواست كرده است ثانيا اميدوارم ان بار با تبرئه پزشكان معالج قضيه فيصله نيابد و از تمام مسيولين در رده هاي بالاتر هم كه به انحا مختلف در راه اندازي چنين سيستم هايي مسيول بوده و هستند پرسش به عمل ايد . و بيفزاييد همه كساني را كه اطلاع يافتند اما پيگيري و در خواست نكردند .