محكمه آمدهاید یا مركز مشاوره؟ حكمی در مورد بیماری شما بدهم یا مشاورهای بدهم تا خودتان حكم صادر كنید؟ تصور میکند ناراحت شدهام و در صدد عذرخواهی بر میآید، حال آنكه من به سادگی سوالی پرسیدهام تا تكلیف خودم را بدانم
شفاآنلاین>سلامت> میپرسد؛ "پس اگر من سالم هستم این لكههای درخشان داخل مغز من چه دلیلی دارند؟"
پاسخ به این دست سوالات، مخصصه دشوار و تكراریای است كه هرروز در آن میافتم و راه حل قطعی ندارد اما باز هم تلاش میکنم:
"اینها لكههای بیاهمیتی در مغز هستند كه گاه با بالارفتن سن دیده میشوند و اهمیت خاصی ندارند."
همچنان قانع نشده و خیره به من مینگرد؛ بزودی و در ادامه، نتیجه اكتشافاتش در گوگل و ویكیپدیا را خواهد گفت و به نظر همكاری اشاره خواهد كرد كه چند روز پیش گفته بود (یا اینطور برداشت كرده بود) لکهها علامت سكته هستند! این بار وقتی همه اینها را گفت جواب نمیدهم ولی میپرسم:
"محكمه آمدهاید یا مركز مشاوره؟ حكمی در مورد بیماری شما بدهم یا مشاورهای بدهم تا خودتان حكم صادر كنید؟" تصور میکند ناراحت شدهام و در صدد عذرخواهی بر میآید، حال آنكه من به سادگی سوالی پرسیدهام تا تكلیف خودم را بدانم.
راستش را بخواهید مشاوره دادن و حكم نكردن كار راحتتریست تا مسوول بیمار بودن و هرچه لازم است از معاینه گرفته تا مطالعه كردن و مشورت با دیگران انجام دادن، اما موضوع این یادداشت نه توصیه به پزشكان است و نه توصیه به بیماران برای اجتناب از نوعی رفتار یا الزام به رفتار دیگری! موضوع این یادداشت اشاره به واقعیت تغییر یافتهای است كه روز به روز تغییرات بیشتری هم پیدا میکند.
وسعت اطلاعات و سهولت روزافزون دسترسی به این اطلاعات بیتردید نقش و جایگاهی را كه پزشكان(Doctors) در ذهن خود به آن عادت كردهاند تغییر میدهند، اما پزشكان و جوامع پزشكی با این اوضاع جدید و در حال تحول كه معلوم نیست ارائه خدمات پزشكی را در آینده به چه شكلی در آورد كنار نیامدهاند، فرهنگ متناسب پدید نیامده و حتی در صدد تدوین نوعی اخلاقیات جدید متناسب با این اوضاع جدید هم نیستند. مثلا اینكه بیمار بهطور اجتنابناپذیری به پزشكان متعدد مراجعه میکند تا پاسخ سوالاتی را كه در اذهان او حل نشده باقی ماندهاند بیابد (مراجعاتی كه بدون نظامِ ارجاع و با تعرفههای ارزان ابعاد شگفتآوری پیدا كردهاند) مستلزم وجود نوعی گفتمان و نوعی اخلاقیات در میان پزشكان است كه با نظرات همكاران دیگر چگونه برخورد كنند. مثلا وقتی همه چیز به درستی و حتی با فداكاری انجام شده چه بگویند یا وقتی با اختلاف نظر در تشخیص یا احیانا رفتار سوء پزشكی (Malpractice) روبرو میشوند چه كنند؟
بیتردید وضعیت جدید یعنی مواجهه رودررو با سیل اطلاعات بی رویه و تصفیه نشده در مقایسه با وضعیت قدیم یعنی اتكا به یك پزشك، برای بیمار وضعیتی بسیار دشوارتر و اضطرابآورتر است، اما نباید از نظر دور داشت كه این وضعیت اضطرابآور جدید بخشی از هراس و اضطراب دنیای مدرن است و زمینههای اجتماعی-فرهنگی عمیقی دارد. دنیای مدرن با واقعیات و احتمالاتی سهمناك در غیاب افق امید بخش "تقدیر" و نابالغی فرهنگ جدیدی كه بتواند جای آن را در فعالیت اجتماعی و آرمانهای این جهانی بگیرد، همچون چرخ و دندهای است كه مكاشفات شكنجهآور اذهان بیش از حد عاقل! برای یافتن علایم و ریشههای بیماریها حتی بدون طی مقدمات ابتدایی این دانش تنها یكی از نمونه ها و مصداقهای این هیولای آهنی -مدرنیته -است.
وضعیت جدید علیالظاهر میتواند وضعیت راحتتری برای پزشكان بنظر ميرسد ، وضعیتی كه در ان مسوولیتی وجود ندارد و تنها كنار بقیه نظرها، نظری میدهید تا مسوول اصلی یعنی {literal}{{/literal}خود بیمار!{literal}}{/literal} تصمیم بگیرد. اما فیالواقع این وضعیت جدید هم در نهایت چالشی مضاعف رویاروی طبیبان است؛ نه تنها وظایف اجتماعی پزشكان در مواجهه با مسائل فرهنگی تعطیل بردار نیست و متولی اصلی برامدن اخلاقیات جدید خود انها هستند، بلكه حالا بهجای مواجهه با بیماری كه با اعتماد كامل و برای حكم آمده باید بیماری را علاج كنند كه آكنده است از اطلاعات(Information) درست و غلط و طبقهبندینشده بهعلاوه نوعی بی اعتمادی برخورنده كه ورای احترامات ظاهری قابل انكار نیست و طبیبی را كه به آن عادت ندارد میآزارد. در چنین شرایطی طبیب چاره ای ندارد جز انكه به نوعی مركز مشاوره هم باشد یعنی شیوه درست جستجو كردن و دسترسی به مطالب مفید را به بیمار بیاموزد و تا وقتی كه دانش مدرن مسائل پیچیده طب را ساده وروشن نكرده است صبر و حوصله پیشه كند و ابهامات را همچون ابهامات بنمایاند و نه با توجیهات همه فهم اما نادقیق!دکتر بابک زمانی/ متخصص بیماری های مغز و اعصاب