وقتي كه كار پادشاه ديوانه به انجا رسيد كه به نزديكترين قرأول خود دستور قتل پدر او و سوزاندن و قتل تمام مردم پايتخت را داد قراول چاره اي جز قتل پادشاه در توان خود نديد .شاه مرد
شفاآنلاین>سلامت> وقتي كه كار پادشاه ديوانه به انجا رسيد كه به نزديكترين قرأول خود دستور قتل پدر او و سوزاندن و قتل تمام مردم پايتخت را داد قراول چاره اي جز قتل پادشاه در توان خود نديد .شاه مرد. مردم پايتخت نجات يافتند .شاه كش به لعنتي ابدي مبتلا شد .اما هفت إقليمي كه تحت فرمان پادشاهي او در جنگ نبودند دچار جنگ هايي طولانيي ، مردم كشي و اختلافات و نامردمي هاي فراوان شدند .
جنگ هايي كه به تعداد همان اقليم ها ، در هفت فصل ، ماجراهاي متعدد اسطوره گيم او ترونز را تشكيل دادند .دنيا هفت بار به استفبال فصول جديد اين شاهنامه مدرن رفت ان را بلعيد و در انتظار بعدي ماند .مردم دنيا از پير و جوان انعكاسي از همان هيولايي را در گيم او ترونز ميديدند كه ميكوشيدند از كنار ان اهسته بگذارند اما اين هيولا بود كه خود را بر زندگي ايشان تحميل ميكرد هيولايي به نام سياست ! .سياست همان فني كه از ادم ابولبشر تاكنون اصولي ساده اما خدشه ناپذير دارد متكئ بر اعمال قدرت و دروغگويي و عوام فريبي ! "تكنه" اي كه معلوم نيست حتي همان ادعاي بنيادين خود -حفظ ثبات و ارامش اقليم - را هم به قيمت خون دهها و صدها و شايد هزارها شهروند فراهم اورده باشد .
ان هرج و مرج واضطراب و اشوبي كه به بهانه حفظ ثبات ايجاد ميشود معلوم نيست چيزي از أشوب و بي نظمي مفروض كم داشته باشد .ماكيا ولي اولين انديشمندي كه انقدر قدرت يافت تا بتواند صورت و سيرت هيولا را انطور كه مستقل از اراده ما قد برافراشته است ببيند همچون طلسمي جادويي به لعنت أبدي مبتلا شد تا ديگر كسي مستقيم در چشمان هيولا ننگرد ! ايا صدام حسين ايده شاه ديوانه را به ذهن "ار ار مارتين " نويسنده اين شاهنامه سترگ و مدرن اورد يا قذافي ديكتاتوردلقك ليبي يا ان سلطان مذبذب افتابه در چمدان ؟ معلوم نيست مهم هم نيست . هر چه هست ريشه هاي حكمراني خاور ميانه اي و بين انحريني در اين شخصيت و اين روايت قابل انكار نيست همانطور كه نغمه هاي شرقي موسيقي فيلم حاصل مرارت مردم ساكن در اين خطه از جهان انطور كه از ذهن رامين جوادي موزيسين أصالتا ايراني سريال گذشت هم قابل انكار نيست دو روي سكه اي كه هر دو إشاراتي هستند به خصائل متناقض زندگي !
اما "گيم او ترونز " تنها نمايش هيولا و يك فيلم تخيلي تاريخي ساده نيست .عليرغم ظاهر پر حادثه ، ديالوگ هاي فاخر و به شدت پر معني و سنجيده ان و تلفظ هاي بريتيش بسيار اصيل ، اين داستان(Story) را از ساير داستان هاي مشابه افتراق ميدهد بعلاوه تمام خصوصيات چند وجهي يا چند لإيه بودن اثار هنري را به تمامي داراست
در لإيه اول شما ميتوانيد فيلم را ببينيد از تعدد و تلون صحنه ها و ماجراها لذت ببريد در يك لإيه بالاتر ممكن است به نوعي قضاوت در مورد مسايل سياسي پيرامون خود برسيد و در درجه اخر ممكن است قادر به تفكري جدي در مورد مسايل اصلي فلسفه مثل مرگ وزندگي ، افسانه و واقعيت (reality)، يا خير وشر برسيد و همه اينها نه تنها درست كه اتفاقا هدف اصلي افرينندگان اثر باشد
در فصل نهايي جنگ هفتاد و دو ملت براي اهداف اين جهاني شان هنوز به پايان نرسيده اما جنگ با لشگر مردگان يعني جنگ براي هست ونيست جنگ براي مرگ يا زندگي بشريت هفت اقليم را به دو گروه بزرگ تقسيم كرده است يك گروه اناني كه اختلافات وامينهند و به جنگ با نيروهاي طبيعت و با مرگ رو مي اورند و يك گروه كساني كه از جنگ بزرگ با مرگ و طبيعت هم تنها براي مقاصد حقير اين جهاني شان سود ميبرند
فصل هشتم گيم او ترونز عرصه ديگريست براي نبرد خير و شر در اين جهان ! راستي در ذهن ار ار مارتين عاقبت اين نبرد چيست ايا جهان همه توان خودرا دربرابر نيروهاي تاريك و تاريك انديش خواهد بأخت و همه چيز در كام رگ فرو خواهد رفت يا نيروهاي خير بر جهان حاكم خواهند شد ؟ بد نيست چند قسمت ديگر درنيامده فصل اخر را هم ببينيم شايد به نتيجه اي برسيم اما بعيد ميدانم ار ار مارتين در اين زمينه هم راهي براي قضاوت اسان در اختيار ما بگذارد .بيهوده نيست ماههاست شعار ميدهند "هيچ كس از فصل اخر راضي نخواهد بود " ولي اخر مگر قرار بوده درزندگي نتيجه اي قطعي بگيريم كه حالا از اين مشروح داستان وستروس انتظار داريم ؟
براي ما ايراني ها تنها شنيدن رايحه اي از اعماق وجودمان ، از بي كلام ترين و مشترك ترين احساس هايمان از موسيقي ، از زبان سازهاي رامين جوادي كفايت ميكند و جز اين چيزي نميتواند رد و نشانه راستين تري از سرزمين أريا ، مهد ميترا در اين شاهنامه مدرن باشد تجديد حيات همان شاهنامه كهني كه بر ذهن و جان هر ايراني حكم ميراند . دکتر بابک زمانی,متخصص بیماری های مغز و اعصاب