روانشناس یا روانپزشک مثل یک شکارچی روح میماند. اغلب با گفتگو درباره خلقوخوی فرد مقابلش، اختلال روانی را شکار کرده و سپس حکم میدهد آیا او یک بیمار روانی است یا تنها به این مسئله تظاهر میکند
شفاآنلاین>سلامت> در این یادداشت قرار است درباره بیماری اسکیزوفرنی اطلاعات کمابیش جامعی را در اختیارتان قرار دهیم.
به گزارش شفاآنلاین، روانشناس یا روانپزشک مثل یک شکارچی روح میماند. اغلب با گفتگو درباره خلقوخوی فرد مقابلش، اختلال روانی را شکار کرده و سپس حکم میدهد آیا او یک بیمار روانی است یا تنها به این مسئله تظاهر میکند. اما ماجرا اینجاست عده اندکی از انسانها قادرند به راحتی روانشناسها و سایر مردم را فریب دهند که سالم هستند، اما این دسته از افراد در باطن، بیماران خطرناکی از لحاظ روانی هستند که در شرایط و موقعیتهای خاصی ممکن است حتی برای خودشان یا سایرین خطرآفرین باشند. درمانگرها پس از نمایان شدن علائم این بیماری تازه متوجه میشوند او یک بیمار اسکیزوفرنی است و به مراقبتهای ویژهای از لحاظ روانی نیاز دارد.در این یادداشت قرار است درباره بیماری اسکیزوفرنی اطلاعات کمابیش جامعی را در اختیارتان قرار دهیم. اینکه چرا یک فرد اصلا به اسکیزوفرنی دچار میشود. چرا از دید جامعه به ظاهر یک فرد سالم است و از همه مهمتر در مواجه شدن با یک بیمار باید چه اقداماتی به کار بگیریم تا در درجه اول در اصطلاح روانشناسی بیمار مورد نظر «آژیته» و مضطرب نشود و در درجه بعدی، خطری جانی برای خودش و دیگران ایجاد نکند.اسکیزوفرنی به چه معناست؟همانطور که در عکس بالا مشاهده میکنید اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی، از دو بخش skhizein و phren تشکیل شده که به ترتیب به معنای «جدا شدن» و «ذهن» است. این کلمه ریشهای یونانی دارد. اطبا و پزشکهای یونان باستان در رویارویی با این گونه از بیماران عقیده داشتند ذهنشان به چند تکه تقسیم شده. چرا که در سیر تکاملی بیماری، شخصیتهای جداگانهای پیدا میکردند. به زبانی سادهتر شخصیتی جدید در کالبد فرد بیمار نمود پیدا میکرد.هر چند برخی از فلاسفه یونان بر این باور بودند این تقسیم شدن متعلق به «روح» یا «جوهره وجودی» انسان است و صرفا ذهن بشر نیست که به چند تکه تقسیم میشود. در هر صورت در عصر کنونی، تعریف دقیق اسکیزوفرنی را این گونه میخوانیم: اختلال روانی بلندمدت که میتواند بر قوه احساسات، تفکر و رفتار تاثیر منفی داشته باشد و فرد را از دنیای واقعی به سمت دنیای تخیلی سوق دهد. بیمار با اختلالات در ادراک صحیح و برهمریختگی ذهنی، شخصیت - یا شخصیتهای جدیدی برای خود انتخاب میکند.آیا علت ابتلا به اسکیزوفرنی ژنتیکی است؟سوالی که تقریبا حتی برای شما نیز پیش آمده آیا این بیماری موروثی است؟ یعنی اگر پدر یا پدربزرگمان از بیماری اسکیزوفرنی رنج میبرد، نسل آینده ما نیز از حیث ابتلا به این اختلال روانی ممکن است آسیب ببیند؟ هنوز دانشمندان جهت پاسخ به این سوال با قاطعیت نقطه نظر ندارند.در ابتدا حدس زده شد عوامل ژنتیکی میتواند در بروز بیماری دوگانگی شخصیت نقش اساسی داشته باشد. چرا که پروندههای پزشکی زیادی پیرامون این موضوع در سرتاسر دنیا بایگانی شده، اما در حال حاضر از عوامل زیستی به عنوان ریشه این اختلال عصبی صحبت به میان میآید. اینکه مغز فرد بیمار از لحاظ شیمیایی یا حتی ساختار آناتومیکی اشکالاتی دارد.از نکات جالب و بحثبرانگیز این بیماری اینجاست وجه شبه میان بیماران اسکیزوفرنی در نقطه شروع پیدایش علائمشان است. برخی از بیماران در زمان بلوغ جنسی و در کودکی از توهمهای خود شکایت میکنند که این موضوع میتواند اختلالات هورمونهای مختلف جنسی را در پیدایش اسکیزوفرنی مطرح سازد.با این اوصاف بروز بیماری اسکیزوفرنی از سن ۲۰ تا ۲۸ سالگی در مردان و ۲۶ تا ۳۲ سالگی در زنان گزارش شده و به نظر میرسد با تغییر محیط فرد از دبیرستان به محیطی بزرگتر و ناشناختهتر به اسم دانشگاه یا سربازی برای آقایان، بستر برای شکلگیری شخصیت دوم به شدت مهیا میشود.آمار ابتلا به بیماری اسکیزوفرنی در جهانسازمان بهداشت جهانی (WHO) در سالی که گذشت، از آمار جهانی مبتلایان به بیماری اسکیزوفرنی، اطلاعات مختصر و مفیدی به اشتراک گذاشته است. در حال حاضر تقریبا ۲۱ میلیون در وسعت جهانی از این بیماری رنج میبرند. بیماران به این اختلال دو الی سه برابر بیشتر از افراد سالم، در سنین پایین زندگیشان را به دلایل مختلفی از دست میدهند. چرا که پیشرفت این بیماری در افراد مختلف ممکن است بسیار سریع باشد.اسکیزوفرنی در مردان بیشتر از زنان گزارش شده و احتمالا عدم بروز عواطف در مردها در ابتلای بیشتر آنها به این اختلال مزمن بیتاثیر نیست. بر اساس اطلاعاتی که WHO در اختیار کاربرها قرار داده، بیش از ۵۰ درصد از بیماران، مراقبت مطلوب پزشکی را دریافت نمیکنند.چطور بفهمیم دوست یا یکی از اعضای خانوادهمان به اسکیزوفرنی دچار شده؟علائم بیماری اسکیزوفرنی در هر فردی متفاوت است و این بیماری با سرعت مساوی در انسانها پیشرفت نمیکند. ممکن است فرد جوانی طی چند ماه وضعیت روانی و حتی جسمانیاش بغرنج شود. از آن سو یک فرد مسن در طی چند سال تازه علائمی مثل توهم یا هذیان پدیدار شود. با این تفاسیر توهمهای شنیداری معمولا اولین نشانه بیماری اسکیزوفرنی است. در کشورهایی که دین، جزو جداناپذیری از شیوه زندگی مردم به شمار میرود، اغلب بیماران ادعای نبوت میکنند یا به شدت باور دارند خداوند یا امام زمان، تنها با آنها صحبت میکند.علائم بیماری اسکیزوفرنی در هر فردی متفاوت است و این بیماری با سرعت مساوی در انسانها پیشرفت نمیکند
نشانههای بیماری دوگانگی شخصیت اغلب دست مایه ساخت و تولید فیلمهای سینمایی متنوعی در ژانر ترسناک و رازآلود شده که نایت شیامالان در فیلمهای خود یعنی Glass، Split و فیلم Unbreakable توانسته داستان زندگی سه کاراکتر را تعریف کند که بر این باورند انسانهای فراطبیعی هستند. بیماران با پیشرفت اسکیزوفرنی احساس میکنند توسط افرادی تحت نظر هستند که سایرین از وجودشان بیاطلاع هستند. برخی از گزارشهای مشاهده آدم فضاییها به گزارش همین مبتلایان به اسکیزوفرنی برمیگردد.
اما بدترین حالت بیماری اسکیزوفرنی چیست؟ وضعیت بیمار زمانی وخیم میشود که ریتم خواب و استراحتش از حالت معمول خارج شود. به دنبال اختلالات خواب، فرد شخصیتی خصمانه و حق به جانب در تمام مسائل به خود میگیرد و ناخودآگاه اطرافیانش را آزار میرساند. نهایت امر اگر سایرین با دارو درمانی و بعضا در مواردی نادری حبس بیمار در یک فضای بسته به دادش نرسند، ذهن بیمار دیگر پذیرای تغییرهای مداوم بین کاراکترهای خیالی را نداشته و فرد اقدام به خودکشی میکند.
مبتلایان به اسکیزوفرنی چندان خنگ هم نیستند
شاید شما نیز فکر کنید مبتلایان به اسکیزوفرنی، مردمانی عقبمانده به شمار میروند و به علت چندشخصیتی بودن یا توهمهایشان، به راحتی در جامعه شناسایی میشوند. اما نکته ترسناک اینجاست دقیقا عکس این موضوع، مصداق دارد. به عنوان فردی که چندین و چند بار خواسته و ناخواسته با بیماران اسکیزوفرنی روبهرو شدم، میتوانم به صراحت اعلام کنم بیماران اسکیزوفرنی نه تنها بهره هوشیشان پایین نیست، بلکه در بیشتر پروندهها با انسانهای هوشمند و زیرکی روبهرو هستیم.
بیماران اسکیزوفرنی نه تنها بهره هوشیشان پایین نیست، بلکه در بیشتر پروندهها با انسانهای هوشمند و زیرکی روبهرو هستیم.
گویا برخی از بیماران ذهنشان برای بقا به گونهای پرورش مییابد تا شخصیت خیالی یا توهمهایشان را بتواند در ظاهر پنهان کند. از این ویژگی منحصر به فرد در دنیای فیلم و سریال به وفور تماشا کردیم. سریال Dexter نمونه یک سریال موفق در باب همین مسئله است که به زیبایی هر چه تمامتر یک قاتل زنجیرهای با عقاید منحصر به فردش را در کالبد یک پلیس با قلبی مهربان و رئوف به مخاطب نشان میدهد. اجازه دهید با مثالی واقعی، بیشتر توضیح دهم:
اولین بار با فردی در بیمارستان آشنا شدم با نگاه مرموزانهاش، توجهام را به خودش جلب کرد. علاقه به مکالمه داشت و من نیز فارغ از اینکه از بیماریاش اطلاعی داشته باشم، اندکی به گپ و گفت با وی نشستم. مرد زیرکی بود و با دقت در وضعیت سر و ظاهرم، حدسهای درستی درباره شخصیت خودم و خانوادهام زد. او به ظاهر سالمتر از من میماند. پس از خداحافظی با بیمار، پزشک معالجش را ملاقات کردم و این موضوع را با لحنی معترضانه با دکتر در میان گذاشتم که او به ظاهر سالم است. اندکی صبر کردیم و دکتر مجدد وی را به من نشان داد که در تنهایی خودش با چندین نفر پچ پچکنان صحبت میکرد. افرادی که در حقیقت در آنجا حضور نداشتند. بعدها متوجه شدیم آن مرد باهوش فکر میکند با اجنه در ارتباط است.
آیا بیماری اسکیزوفرنی قابل درمان است؟
متاسفانه دارویی که تمام عوارض اسکیزوفرنی را مداوا کند، هنوز کشف نشده و پژوهشگران در تلاش هستند ابتدا ساز و کار ایجاد علائمی مثل توهمهای شنیداری و بینایی را پیدا کنند. با شناخت مکانیسم این بیماری در مغز، قطعا روند تولید یک داروی شیمیایی راحتتر انجام میشود. با این حال شاید در خانوادهتان با یک بیمار مبتلا به این اختلال مدام در تکاپو هستید. یا در یکی از دوستان نزدیکتان به صورت ناگهانی، نشانههای اسکیزوفرنی را به وضوح رویت کردید و هیچ ایدهای ندارید چطور میتوانید کمک حالش باشید.
ایده بستری شدن در تیمارستان، در ابتدای امر ایده بسیار بدی است. هر چند این ایده روی کاغذ به سود بیمار خواهد بود، اما مقاومتش در این موضوع که او مانند شما فرد سالمی است، در تسریع پیشروی و تکامل بیماریاش تاثیرگذار است. در درجه اول به او تلقین نکنید که یک بیمار «روانی» است و در تلاش باشید با گفتاردرمانی، یک مرهم برای شخصیت واقعیاش باشید. برانگیختگی احساسات فرد میتواند شعله بر ظهور شخصیت خیالیاش بکشد.
آیا بیمار (Patient)تنها توهمهای شنیداری یا دیداری را تجربه میکند؟ اگر در صحنه حضور دارید، مدام اسم کوچک بیمار را تکرار کنید. از به کار بردن «عزیزم»، «عشقم» و القابی از این دست خودداری کنید که ممکن است عکسالعمل بدی را از بیمار مشاهده کنید. با صدا زدن بیمار به اسم واقعیاش در حقیقت به او کمک میکنید به دنیای واقعی و زندهها برگردد. اگر بیمار مضطرب و آژیته نیست، سعی کنید دستانش را بگیرید. حس لامسه، قویترین حسی است که میتواند بدون نیاز به صحبت، بیمار را آرام کند. به فرد مقابل تلقین نکنید او یک بیمار روانی خطرناک است.
آیا درون یک ماشین، احساس میکنید راننده به اسکیزوفرنی مبتلاست؟ آرامش خودتان را حفظ کنید. با راننده چندان گرم صحبت نشوید، چون ممکن است ناخواسته او را به سمت شخصیت خیالیاش هل بدهید. سعی کنید با یک لبخند از او تقاضا کنید اندکی جلوتر ماشین را نگه دارد. قاعدتا با چهرهای ترسیده عکسالعمل مناسبی قطعا از سوی راننده مشاهده نخواهید کرد.
آیا بیمار اعتقاد دارد با اجنه یا عوامل ماور الطبیعه در ارتباط است؟ سعی کنید محیطی که استراحت میکند را اساسی تغییر بدهید. به فرد بیمار مدام تلقین نکنید عامل ماورا الطبیعه وجود خارجی ندارد، چرا که شما با نقض ماهیتِ توهم، در حقیقت به ماندگاری توهمِ بیمار کمک میکنید. اگر قرار نیست بیمار را پیش یک روان پزشک ببرید، پس تلاش کنید بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی را به سمت نماز و ارتباط با خدا سوق دهید. مطالعه رمانهای مختلف نیز میتواند کمک حال وی باشد. چرا که ذهنش به جای خلق یک توهم بصری یا شنیداری، درگیر ماجرای کتاب است و در دنیای خیالی قصه سیر میکند.
این دنیای تاریک و بیرحم خیالی
درمان موقتی اسکیزوفرنی با عرضه داروهای نسل دوم به بازار
با وجود بروز شخصیت خیالی در بیماران، اکثر آنها اعتقاد دارند بیمار نیستند و دلیلی ندارد دارو مصرف کنند. به همین سبب دارودرمانی برای این دسته از بیماران کار به شدت سخت و طاقتفرسایی است. در ابتدای پروسه درمانی اسکیزوفرنی، روانپزشکان داروهای شیمیایی مختلفی مثل کلورپرومازین، پرفنازین، هالوپریدول و فلوفنازین تجویز میکردند. این دارو میتوانست توهم بیماران را تا حدود به سزایی جلوگیری کند، اما بیماران بختبرگشته در بلندمدت از عوارض جانبی زیادی شکایت میکردند. تاردیو دیسکنزی (tardive dyskinesia) شاید بدترین عارضه داروهای نسل اول بود که بیمار بر عضلات ارادیاش کنترلی نداشته و حتی زبان (که تشکیل شده از چند عضله ارادی) از دهان بیماران به بیرون میفتد.
این دنیای تاریک و بیرحم خیالی
به همین خاطر داروسازان در طول این سالها به شدت تلاش کردند تا داروهایی با عوارض جانبی کمتری روانه بازار کنند. ترجیح بیشتر روانپزشکها بر تجویز داروهای نسل دوم همانند آریپیپرازول و آسناپین است که مثل داروهای قدیمی، عوارض جانبی زیادی بر دستگاههای مختلف بدن در بر ندارند. با این حال هیچ داروی(Medication) شیمیایی بدون عارضه نیست و داروهای نسل دوم نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این بیماری در تکامل خودش به داروهای نسل دوم نیز ممکن است جواب ندهد و تنها گزینه روی میز، استفاده از الکترودها است که کمتر کسی حاضر است عزیزش را بیشتر از این با استفاده از این روش تهاجمی، آزار دهد.
باید منتظر ماند و دید آیا پژوهشگران در آینده نزدیک بالاخره داروی قطعی برای درمان اسکیزوفرنی کشف خواهند کرد یا بیماران اسکیزوفرنی در دنیای اطرافمان رفته رفته بیشتر میشود. نظر شما چیست؟ آیا جوامع بشری بالاخره از شر این بیماریِ خطرناک راحت میشوند؟