چندی قبل مأموران پلیس در جریان کم شدن تجهیزات پزشکی از یک کلینیک تخصصی پوست و مو قرار گرفتند
شفاآنلاین>سلامت> چندی قبل مأموران پلیس در جریان کم شدن تجهیزات پزشکی از یک کلینیک تخصصی پوست و مو قرار گرفتند.
به گزارش شفاآنلاین، در تحقیقات صورت گرفته از پرسنل بیمارستان، مأموران به چند نفر مظنون شدند و به عامل سرقتها رسیدند.
چطور سرقت میکردی؟
من بهیار بیمارستان هستم. وضع مالی بدی داشتم و باید هزینه زندگی خانوادهام را تأمین میکردم. به همین دلیل دست به سرقت زدم. به بهانه برداشتن وسایل پزشکی(medical) برای بیماران به انبار میرفتم. بعد از آن هم وسایل را داخل کیفی که به همراه داشتم میگذاشتم و آنها را از کلینیک خارج میکردم.
چه مدت است این کار را انجام میدهی؟ یک سال و نیم میشود.
اموال مسروقه را چطور میفروختی؟ وسایل را به دوستم میدادم و دوستم آنها را در یکی از شهرستانیهای اطراف تهران به فروش میرساند.
چقدر سرقت کردی؟حدود 150 میلیون تومان.
فروش مدارک تقلبی
دانشجوی نقاشی یکی از دانشگاههای معتبر تهران است. پدرش جراح و مادرش پزشک زنان است. دو برادر و یک خواهرش نیز در کشورهای اروپایی ساکن هستند و با تمام اینها وسوسه پول باعث شد که به کار خلاف بیفتد. متهم جوان توسط مأموران کلانتری 114 غیاثی دستگیر شد.
به چه جرمی دستگیر شدی؟مدارک جعلی میفروختم.از پروانه طبابت گرفته تا مدارک تحصیلی و مسافرتی و غیره.
خودت هم جعل میکردی؟
نه. سالها قبل با دختری در آلمان آشنا شدم. او یک پسر ایرانی به نام سینا را در یونان به من معرفی کرد. سوژهها را سینا شناسایی میکرد و خودش هم برای آنها مدارک جعلی درست میکرد. فقط از طریق یک رابط این مدارک جعلی را در ترمینال یا فرودگاه به دست من میرساند و من هم این مدارک را بهدست سوژهها یا همان مشتریها میرساندم.
چقدر برای این کار میگرفتی؟روزی دو میلیون تومان میگرفتم.
انگیزهات برای این کار چه بود؟ پدرمن جراح و مادرم پزشک زنان و زایمان است. دو تا از برادرهایم و یکی از خواهریم هم در کشورهای اروپایی زندگی میکنند. من هم قرار بود از ایران بروم. اما میدانید پول مفت وسوسه برانگیز است و باعث میشود که آدم دست به کار خلاف بزند.
با پولها چکار میکردی؟نوشابه انرژی زا و سیگار(Cigarette) میخریدم و بخش زیادیاش را هم خرج نامزدم میکردم.
مشتریهایتان را از کجا پیدا میکردید؟از طریق اینترنت. در فضای مجازی آگهی منتشر میکرد و مشتری هم از این طریق پیدا میکرد.
خیانت به دوستی 20 ساله
سن و سالی از او گذشته، سالهاست که در بازار طلافروشی کار کرده است. اما ورشکستگی و وضعیت بد اقتصادی و برق طلاها باعث شد تا به فکر سرقت از مرد طلافروش بیفتد که به او اعتماد کرده بود.
طلاها را چطور سرقت میکردی؟زمانی که ویترین را میچیدم یکی از النگوها یا انگشترها را روی زمین میانداختم و در فرصتی مناسب برمی داشتم یا یواشکی کش میرفتم.
با طلاها چه کردی؟چند روز قبل آنها را آب کردم تا تبدیل به شمش کنم و در بازار بفروشم.
چقدر طلا سرقت کردی؟در مدت 5 ماه حدود دو کیلو طلا که میشود حدود 700 تا 800 میلیون تومان.
قبلا ًچکار میکردی؟سالها قبل کارگاه طلا داشتم و طلا آب میکردم. اما به خاطر نوسانات بازار ورشکسته شدم. کار ما به این صورت است که طلای «فردایی» خریداری میکنیم. مثلاً 10 کیلو طلا میخریم طلایی که اصلاً وجود ندارد. فردا به خاطر نوسانات بازار اگر قیمت طلا زیاد شود سود کردهایم اگر کم شود ضرر کردیم. و من در این نوسانات آن زمان حدود یک میلیارد تومان ضرر کردم. بعد هم به خاطر ورشکستگی سکته کردم و خانه نشین شدم. مدتی که گذشت دوستم از من خواست تا به مغازهاش بیایم و باهم کار کنیم.
و خیانت کردی؟بله. وسوسه شدم. باور کنید نمیخواستم این اتفاق بیفتد. طلاها که کم میشد چون عمده فروش هستیم، دوستم متوجه این ماجرا نشد. کم کم که در حساب و کتاب کم آوردیم و او به سراغ دوربینهای مداربسته رفت و متوجه شد. ما 20 سال باهم دوست بودیم. او نمیخواست که مرا تحویل پلیس دهد. زمانی هم که از این ماجرا با خبر شد به من گفت که حقیقت را بگویم اما من گناهکار بودم و شرم داشتم واقعیت را بگویم و او به ناچار موضوع را به مأموران کلانتری 113 بازار خبر داد.ایران