کد خبر: ۲۲۶۸۹۴
تاریخ انتشار: ۰۲:۵۹ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ - 2019March 19
او دکمه را می زند و من فکر می کنم که کاش زندگی هم از این دکمه ها داشت، می‌زدی روی لحظه‌های خوب و از دست لحظه‌های الکی خلاص می شدی

شفا آنلاین>اجتماعی>این هفته دو ماجرای جالب را که یکی مربوط به پسری چهار ساله و دیگری مربوط به پسری که کلاس چهارم است، خواهید خواند.

   چقدر خوب که زندگی دکمه تکرار ندارد
پسر چهار ساله من با خوشحالی یک دکمه را روی ضبط ماشین به من نشان می‌دهد و می‌گوید: «مامان، اینو تازه پیدا کردم. اگه بزنیش آهنگ خوبه رو همش تکرار می کنه و دیگه آهنگ الکیا نمیان، (آهنگ خوب آهنگ مورد علاقه اوست و بقیه همه الکی به حساب می آیند).

او دکمه را می زند و من فکر می کنم که کاش زندگی هم از این دکمه ها داشت، می‌زدی روی لحظه‌های خوب و از دست لحظه‌های الکی خلاص می شدی. نمی‌دانم چقدر گذشت که کلافه اش کرد: «خسته شدم از این، بیا یه کم آهنگ الکیا رو گوش بدیم.» او باز دکمه را می‌زند و من باز به فکر می‌روم. انگار همین لحظه‌های خوب هم وقتی زیاد تکرار شوند، دلت را می‌زند. وسط این همه تکرار خوب، دلت هوس همان لحظه‌های الکی را می کند. اصلا چقدر خوب دلت هوس همان لحظه های الکی را می کند. اصلا چقدر خوب که زندگی دکمه تکرار ندارد. لطف هر لحظه به این است که دیگر دکمه تکراری در کارش نیست.

   جمله‌هایی که هرگز نقطه نمی‌خواهد
امید کلاس چهارم است، پرشور  و با تخیل قوی. مادرش از دست خطش شکایت دارد. می‌خواهم خطش را ببینم. می گویم یک جمله بنویس. می نویسد: «کاش عید زودتر بیاید». نگاهم می کند و می پرسم: «نقطشو نمی ذاری؟» به برگه نگاه می کند و خودش را نمی بازد. فورا جواب می دهد: «نه خاله، آخه جمله تموم نشده که ادامه داره، کاش زود عید بیاد ما بریم سفر، کنار دریا، قراره سوار قایق بشیم، بعدش بابام منو ببره...» او یک بند، تعریف می کند و من حق را به امید می دهم. بعضی جمله ها هست که هرگز نقطه نمی خواهد چون قرار نیست تمام شود، مثل دوستت دارم...خراسان


نویسنده : دکتر المیرا لایق روان‌پزشک


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: