همین که وارد سوپرمارکت محل میشود و قیمت شیر را میبیند برآشفته میشود. دوباره قیمت رفت بالا؟ همین چند روز پیش هزار تومان رفت رو قیمت شیر
شفاآنلاین>سلامت> بحران سوءتغذیه از چنان اهمیتی برخوردار است و چنان میتواند ساختار اجتماعات انسانی و حتی فرهنگی که شاید بسیاری حتی تصورش را هم نمیتوانند بکنند و مدعی بیارتباطی کامل آنها باهم باشند را، مورد تاثیر شدید و اضمحلال قرار دهد که عدم توجه جدی به آن به راحتترین وجه ممکن میتواند بزرگترین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی را ایجاد کند.در گزیده ای از این گزارش آمده است: همین که وارد سوپرمارکت محل میشود و قیمت شیر را میبیند برآشفته میشود. دوباره قیمت رفت بالا؟ همین چند روز پیش هزار تومان رفت رو قیمت شیر! مغازهدار میگوید: دست ما نیست، دوباره کارخونه گرون کرده. ما هم گرون میخریم دیگه. روایت این روزهای مردم برای خرید مواد مغذی مورد نیاز بدن، حکایت همین واکنشها شده. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم مردم دیگر نمیتوانند لبنیات را به حد کافی خریداری کنند و به گفته چندی قبل مسوولان این حوزه، فقط مصرف انواع لبنیات در ماههای گذشته، 24 درصد در کشور کاهش داشته است.اعتراضهای مداوم به بالا رفتن قیمت لبنیات، افزایش بیسابقه قیمت میوه و سبزی از ابتدای سال 97، قیمتهای رو به افزایش گوشت و مرغ و ماهی در ماههای گذشته که تبدیل به روندی دائمی شده، صفهای طولانی و فیلمهایی که از هجوم مردم برای دریافت گوشتهای یخ زده بیکیفیت در کانالها و شبکههای مجازی دست به دست میشوند و تمام شأن و کرامت انسانی را زیر سوال بردهاند، نشان از این دارد که به زودی قشر پایین و متوسط جامعه با مشکلات تغذیهای عدیدهای به خصوص در مواد اصلی غذایی روبهرو میشود.در چنین شرایطی روی آوردن به غذاهای کاذب و جایگزین میتواند بیماریهای زیادی از جمله سوءتغذیه را با خود به همراه داشته باشد. با شرایط اقتصادی پیش آمده در واقع گوشت قرمز، مرغ، ماهی و حتی لبنیات از سفرههای مردم برچیده شده است و بیم آن میرود که روند افزایش قیمت بالاتر رود. در صورت ادامه این شرایط ما با بحران سوءتغذیه مواجه میشویم. بحران سوءتغذیه از چنان اهمیتی برخوردار است و چنان میتواند ساختار اجتماعات انسانی و حتی فرهنگی که شاید بسیاری حتی تصورش را هم نمیتوانند بکنند و مدعی بیارتباطی کامل آنها باهم باشند را، مورد تاثیر شدید و اضمحلال قرار دهد که عدم توجه جدی به آن به راحتترین وجه ممکن میتواند بزرگترین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی را ایجاد کند؛ بحران و آفتی که هر نسل تحت تاثیرش را به اندازه دو نسل تکاملیافته سنی، مورد تاثیر شدید قرار دهد.همین حالا بسیاری از مناطق محروم روستایی، برخی شهرهای کوچک و حاشیه کلانشهرها با آفت و بحران سوءتغذیه در کودکان روبهرو هستند. حتی بخشی از کودکان تهرانی که در بهترین شرایط و وضعیت رفاه اجتماعی و غذایی زندگی میکنند، به دلیل هوای آلوده و سرشار از ترکیبات زیانبخش و استفاده از مواد زیانآور غذایی، فاقد کارکرد صحیح عقلی و مغزی میشوند. یا در بسیاری از مناطق محروم استانهای خوزستان، هرمزگان و بخشی از شهرهای غرب و شرق کشور، به دلیل نبود آگاهی غذایی و از همه مهمتر فقر شدید به واسطه تورم بالا، پدر و مادر از خوردن یک وعده درست و صحیح غذایی در اغلب اوقات بیبهره میمانند.همچنین در علائم موید این نارساییها از میل شدید به خواب بدون آنکه بدن نیاز به خستگی داشته باشد تا بروز نارسایی در رشد به دلیل مصرف داروها و مواد غذایی بدون استاندارد، میتوان نام برد. این مصادیق بیشترین میزان عوامل سوءتغذیه در کودکان مناطق مرکزی کشور نظیر استانهای چهارمحالوبختیاری و کهگیلویهوبویراحمد هستند.**کودکان سیستانوبلوچستانی در صدر کودکان دارای سوءتغذیههمچنین گزارشهای متعددی از میزان فقر شدید خانوادهها توامان با فقر غذایی که آنها را به افرادی خاص بدل کرده در مناطق مختلفی از استان سیستانوبلوچستان منتشر میشود که وضعیت خطرناکی را برای نسل آینده کشور که عمده دربرگیرنده آنها کودکان در سنین رشد هستند، ایجاد خواهد کرد. طبق آخرین آمار ثبتشده توسط خبرگزاریهای رسمی، در حال حاضر رقمی نزدیک به سیزده هزار کودک سیستانوبلوچستانی ثبتشده به طور قطعی سوءتغذیه دارند و میزان غذای کامل نه تنها در برنامه غذایی روزانه آنها وجود ندارد، بلکه کمترین میزان مواد معدنی و ویتامینهای مورد نیاز در همین زنجیره غذایی کم و ناچیز آنها وجود دارد. این فقط آمار چند ماه قبل کودکان ثبتشده است و بسیاری دیگر از کودکان و حتی بزرگسالان هستند که وضعیت تغذیه آنها بسیار مبهم است و سوءتغذیه هم دارند، اما نظام سلامت کشور از وجود آنها مطلع نمیشود.**شرایط به سمت همهگیر شدن سوءتغذیه در کشور پیش میرودوضعیت به قدری وخیم است که مفهوم توجه آتی هیچ معنای اساسی در این فرآیند ندارد و مقصود از توجهات آتی باید به همین ساعات آینده معنا شود. اگر تا سال گذشته سوءتغذیه و کمبود مواد مغذی در میان کودکان و بزرگسالان مناطق محروم بسیار رواج داشت، حالا صفهای گوشت یخ زده و عدم خرید لبنیات توسط مردم و کاهش خرید سبزیجات و میوه، گستردگی این موضوع را به کلانشهرها کشانده و وضعیت غذایی مردم را با خطر جدی مواجه کرده است. شاید بتوان گفت، سیاستهای اشتباه دولت و عدم توان در کنترل تورم و گرانی افسارگسیخته، دامنزننده اصلی این مشکل شده و تهدیدی جدی برای مردم اقشار متوسط و ضعیف محسوب میشود.با این وضعیت، طبیعی است که دیر یا زود صدای گلهگذاری و نگرانی متولیان امر و دلنگرانهای شرایط به دلیل ترسیم آیندهای نه چندان خوب و آرام، بلند شود و طلب استمداد و توجه کنند. بحران و معضلات به وجود آمده مشخص هستند، نمونههای مبتلا به معضل، یعنی کودکان دچار سوءتغذیه نیز در ابعاد کلانی مشخص و تعیین شده هستند. اما دولت چه برنامهای برای جلوگیری از وقوع بحران غذایی دارد؟همین چندی پیش بود که یکی از معاونتهای وزارت بهداشت علت چاقی مردم را دارا بودن آنها عنوان کرده بود! این نظر کسی است که به عنوان پزشک بدون توجه به عوامل سوءتغذیه و اینکه مردم چاق، لزوما ثروتمند نیستند و به دلیل مواد غذایی مضر و فستفودهای ناسالم و مصرف بیش از حد قند و شکر است که این چنین اضافهوزنهای بالایی دارند، در بزرگترین مرکزی که متولی سلامت مردم است مشغول به کار است. در واقع بسیاری از مردم، به جای رساندن مواد سالم و مغذی مورد نیاز به بدن، عمدتا مواد غذایی ارزانقیمت و ناسالم مصرف میکنند.**افزایش انواع بیماریها در پی افزایش مصرف غذاهای ارزاندر واقع به دلیل افزایش قیمت کالاهای خوراکی و مورد نیاز ضروری مردم و همچنین عدم رشد دریافتی افراد جامعه متناسب با این گرانیها، ذائقه غذایی مردم به سمت مواد غذایی ارزانقیمت غیرمفید گرایش پیدا کرده است. ادامه ثابت نگه داشتن چنین فرآیندی، در نهایت به بروز بیماریهای مختلف گوارشی، کبدی، انواع سرطانها، دیابت و بیماریها و چاقیهای ناشی از سوءتغذیه منجر میشود. در چنین شرایطی، شاهد افزایش قابل توجهی از جمعیت مناطق مختلف کشور به سمت بیماریهای ناشی از سرایت سوءتغذیه خواهیم بود.اگر چنین عاملی را در کنار سایر موارد تاسفبار سوءتغذیهای بگذاریم طبیعی است که در یک نگاه کلی، با وضعیت نهچندان مطلوب فراگیر شدن سوءتغذیه در کشور مواجه میشویم و این بار به جای چند سازمان و نهاد در حد وزارتخانه باید همه نهادها و ارگانهای دولتی و اجتماعی و عمومی وارد میدان شوند و بحران تغذیه و معیشت مردم را حل کنند. تصور چنین وضعیتی هم میتواند آزاردهنده و نامانوس باشد. پس باید به طریق بسیار جدی و بدون هیچ فوت وقت و زمانی عوامل و مقدماتی را اجرایی کنیم که بتوانند جلوی چنین بحرانی را بگیرند.**وزارت بهداشت و صدا و سیما در امر آگاهیرسانی و برنامهریزی مشکلات غذایی را جدی نمیگیرنددر چنین شرایطی که جامعه با افزایش قیمتهای مواد غذایی مواجه است و مردم برای تامین نیازهای اولیه خود با مشکل روبهرو شدهاند صداوسیما نیز اشرافیگری را به خوبی نشان میدهد. از سوی دیگر شرایط وزارت بهداشت و درمان متناسب با وضعیت فعلی اجتماعی ما به الزام باید تغییر ماهیت دهد. باید بپذیریم که ساختار سیاست غذا جدی گرفته نمیشود. در صورتی که به طرز بسیار اثربخشی نیروهای کارشناس و زبده و کارآمد در بدنه وزارت بهداشت در حال کار هستند که میتوانند خدمات مشاورهای متناسب با برترین شرایط و ساختارهای برنامهریزی شده و مدون جهانی ارائه دهند، اما این موضوع، در این ارگان جدی گرفته نمیشود و در مورد آنها حساسیت وجود ندارد.**بیماریهای استخوان و افسردگی در انتظار مردمی که نمیتوانند لبنیات کافی مصرف کنندمریم عمادی، کارشناس(Expert) تغذیه در رابطه با لزوم مصرف لبنیات و مواد مغذی و تبعات کاهش مصرف آن در میان مردم عنوان کرد: در کشور ما سرانه مصرف لبنیات پایین است. برای شخصی که وضعیت نرمال دارد در روز بین دو تا چهار وعده لبنیات لازم است که گاهی در شرایط خاص ممکن است این مقدار افزایش داشته باشد. اما سرانه مصرف در ایران در سنین مختلف پایین است. یکی از این علل میتواند عدم دسترسی به مواد لبنی خصوصا در مناطق محروم باشد یا هزینههای بالای خرید لبنیات باعث دوری از تولیدات لبنی میشود که این روزها در جامعه زیاد با آن مواجه هستیم. قبل از این اگر تا حدودی دسترسیها میسر میشد موضوع قیمت مهم نبود چرا که قیمت در حدی بود که برای مردم با هر درآمدی توان دسترسی به لبنیات امکانپذیر بود اما الان اگر یک خانواده چندنفره بخواهند برای دو یا سه وعده اصلی مصرف لبنیات داشته باشند هزینه زیادی برآورد میشود.او در بخش دیگری از صحبتهایش به این مساله اشاره میکند که اگر لبنیات استفاده نشود عوارضی از جمله انواع بیماریها را در سن پایین و در سالمندی خواهیم داشت و نکته بعدی اینکه این آسیبها روی دندان و استخوان تاثیر میگذارد؛ در کودکی باعث عدم رشد استخوانها و در سالمندی باعث پوکی استخوان میشود. در سنین میانسالی و بلوغ و بعد بلوغ هم فرد را متحمل مشکلات زیادی میکند مثل انواع افسردگیها یا بیماریهای خودایمنی که سیستم ایمنی بدن را ضعیف میکنند و عفونتهای مکرر پدید میآورند و شخص نمیداند این کمبودها چه مشکلی را برایشان ایجاد میکند.به گفته این کارشناس زمانی که در کشور ما سرانه مصرف لبنیات کم است نباید با بالا بردن قیمت لبنیات مشکل تازهای به رژیم غذایی مردم اضافه کنیم تا فردی که میداند لبنیات برای او لازم است نتواند مصرف کند. مصرف این فرآوردهها شبیه نان است و باید حتما در طول روز مصرف شود. دولت باید تلاش کند مصرف و سرانه لبنیات بالا رود. مردم به راحتی این تولیدات را از سبد غذایی خود حذف میکنند چون مصرف آن را ضروری نمیدانند.او در پایان خاطرنشان کرد: برای بهبود شرایط مردم باید فرهنگسازی کنیم تا از غذای فستفود و آماده دوری کنند. موضوع بعد این است که باید کمک کنیم تا مردم تغذیه(Nutrition) سالم داشته باشند. در نهایت عدم دسترسی به غذای سالم و مغذی میتواند هم به شخص و هم به جامعه ضرر برساند. جامعه ما در حال رسیدن به پیری و میانسالی است، قشر کودک و جوان ما در حال کم شدن است و در آینده جامعه بزرگسال ما آسیبپذیری خواهد داشت.تعداد افرادی که قرار است در سیستم بهداشت از این سالمندان نگهداری کنند کم خواهد شد و از امروز باید به این فکر کنیم که سالمندی که استخوانبندی مناسب ندارد به راحتی دچار انواع شکستگی و عفونت و سیستم ایمنی ضعیف میشود. از طرف دیگر خود دولت متحمل هزینههای زیادی میشود که اگر امروز با هزینههای کمتر در جهت فرهنگسازی و کمک به هزینه خانواده وارد نشود بعدها باید ضرر بیشتری برای درمان مردم بدهد.**بومرنگ فقر غذاییحمید تهرانی- سفرههای مردم ایران هر سال کوچکتر و خالیتر میشود. در گزارشی که از سوی یکی از رسانههای فارسیزبان خارج از کشور منتشر شده بود، چندی پیش نشان داده میشد که چگونه مواد باارزش غذایی مانند گروه لبنیات، گروه پروتئین و… از سفره ایرانیان پرواز کرده و به جای آن نان، برنج و مواد نشاستهای نشسته است. این گزارش البته بارها و در مقاطع مختلف از سوی مراجع علمی مانند دانشگاهها و حتی به طور غیررسمی از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منتشر شده بود. اگر به سبد هزینه خانوار که گاهی سازمان آمار آن را منتشر میکند توجه شود، موضوع اقلام مواد غذایی مورد توجه قرار میگیرد و گمان میرود که این سازمان از تغییرات به وجود آمده در سبد غذایی بتواند آمار دقیقی ارائه کند.با این همه با چشم غیرمسلح و بدون توسل به آمار سازمانهای دولتی نیز میتوان فهمید که وقتی کالایی گران میشود، خود به خود از سبد هزینه خانوارها حذف یا حداقل میزان مصرف آن کاهش داده میشود. در این صورت چندان عجیب نیست که با افزایش قیمت مواد خوراکی و بالاخص مواد خوراکی با ارزش غذایی بالا مانند لبنیات و پروتئین، اینگونه مواد از سفرههای شهروندان حذف شود و از آنجا که اصولا مردم نمیتوانند «گرسنه» بمانند، جایگزین این مواد خوراکی با ارزش، موادی با ارزش کمتر و ارزانتر باشد.در این صورت فقر غذایی شهروندان ایرانی که هماکنون بر اثر کاهش مصرف لبنیات و پروتئین پدید آمده تشدید خواهد شد.در همین رابطه باید توضیح داده شود که در زمان ارزانی نسبی کالاهای خوراکی، به دلیل نازل بودن قدرت خرید ایرانیان در مصرف مواد غذایی با ارزش و حتی سبزیجات تازه که منبع فیبر به شمار میرود، ایرانیها بسیار عقبتر از شهروندان کشورهای همرتبهشان (مانند ترکیه و کشورهای غرب آسیا) بودهاند و دقیقا به همین دلیل در مورد بیماریهایی با منشأ تغذیهای، وضعیت کشورمان در موقعیتی نابسامانتر نسبت به این کشورها قرار داشت.اکنون و با گران شدن مواد غذایی و تشدید کاهش قدرت خرید ایرانیان، روشن است که سفره هموطنانمان خالیتر و فقیرتر خواهد شد و به جای مواد مغذی مانند پروتئین، لبنیات، میوه و سبزیجات تازه و… موادی نه چندان با ارزش مانند فستفودها خواهد نشست. در این صورت کاملا قابل انتظار است که همین تغییر رژیم غذایی، مخاطرات بیشتری بر سلامتی ایرانیان تحمیل کند.در همین باره باید اظهارات وزیر سابق بهداشت، قاضیزاده هاشمی، را به یاد آورد که منشأ برخی بیماریها یا حداقل تشدید بیماریها در میان ایرانیان را سبک زندگیشان و نوع مواد غذایی آنها میدانست. با این وضع اقتصادی مردم و افزایش قیمتها نمیتوان انکار کرد که مردم ناگزیر از روی آوردن به مواد غذایی بیارزش میشوند و آنچه وزیر سابق بهداشت گفته بود در عمل تشدید خواهد شد.جهان صنعت