تشویق به ویژگیهایی چون سرکوب و انکار احساسات، پوشاندن احساسات منفی و استرس، تشویق به داشتن استقلال به شکلی افراطی و نهی از کمک گرفتن از دیگران و طبیعی جلوه دادن رفتارهای خشن در مردان از جمله مواردی است که با عنوان ویژگیهای مردانگی سمی شناخته میشود
هفته اول اسفند در تقویم ها، هفته سلامت مردان نام گذاری شده است. یکی از ابعاد مهم سلامت، سلامت روان است. هر چند شاید در زمان صحبت هیچ کدام از ما تردیدی در اهمیت
سلامت مردان نداشته باشیم اما در عمل در بسیاری از مواقع چالشهای خاصی را که مردان با آن روبه رو هستند کمتر در نظر داریم. به مناسبت هفته سلامت مردان، شما میتوانید اطلاعات بیشتری درباره مفهوم «مردان سمی»، تاریخچه توجه به آن و عوارضی که به واسطه آن ایجاد شده در ادامه این مطلب کسب کنید.
تعریف و تاریخچه اصطلاح مردانگی سمی
تاریخچه اصطلاح مردانگی سمی به دهه 80 و 90 میلادی باز میگردد؛ زمانی که روانشناسی به نام «شپرد بلیس» برای اولین بار به این موضوع اشاره کرد اما در سال گذشته میلادی این اصطلاح به نوعی دوباره زاده شد. در گزارش سال 2018 واژهنامه آکسفورد، آن ها واژه سمی (toxic) را به عنوان پرکاربردترین واژه سال انتخاب و اعلام کردند که یکی از پراستفادهترین قالبهای رایج از این واژه، «مردانگی سمی» بوده است اما منظور از مردانگی سمی چیست؟
منظور از مردانگی سمی چیست؟
تشویق به ویژگیهایی چون سرکوب و انکار احساسات، پوشاندن احساسات منفی و استرس، تشویق به داشتن استقلال به شکلی افراطی و نهی از کمک گرفتن از دیگران و طبیعی جلوه دادن رفتارهای خشن در مردان از جمله مواردی است که با عنوان ویژگیهای مردانگی سمی شناخته میشود.
نکته قابل تامل این است که متاسفانه بسیاری از مردان باور دارند که چنین ویژگیهایی لازمه مرد بودن است و عباراتی چون «مرد گریه نمیکنه» یا «کتککاری پسرها رو مرد میکنه» از جمله جلوههای این سبک تربیت است. شاید با خواندن این چند خط با خود فکر کنید آیا چنین برداشتهایی به واقع پیامدهای خطرناکی در پی دارند؟
چرا این موضوع اهمیت دارد؟
مروری بر آمار آسیبهایی چون خشونت، خودکشی، سوءاستفاده از مواد و اعتیاد، همگی نشان از این دارند که مردان، قربانیان اصلی این آسیبها هستند. در زمینه خشونت، آمار پزشکی قانونی و پلیس در ایران نشان میدهد غالب افرادی که دست به خشونت میزنند، مرد هستند و در مقابل غالب قربانیان برخی رفتارهای خشن چون چاقوکشی را نیز مردان تشکیل میدهند. این موضوع البته مختص به ایران نیست و در کشورهای دیگر نیز درگیریهای منجر به خشونت، بیشتر توسط مردان صورت میگیرد. بسیاری از متخصصان معتقدند که طبیعی انگاشتن رفتارهای خشن در پسران، آنها را به این سمت سوق میدهد. جدای از بحث آسیب زدن به دیگری، موضوع نگرانکننده دیگر بحث خودکشی است. باز هم در ایران و کشورهای دیگر غالب افرادی که به علت خودکشی جان خود را از دست میدهند، مردان هستند. امری که به نظر میرسد با این موضوع که مردان نباید دست نیاز به سمت دیگری دراز کنند، مرتبط است. محققان دانشگاه مریلند در 2018 در مطالعات خود نشان دادند این دیدگاهی که از مردان به صورت افراطی و غیرمنصفانهای انتظار دارد تا آنها قوی باشند باعث میشود تا مردان در زمان افسردگی دیرتر کمک بگیرند و همین میتواند به بدتر شدن اوضاع و اقدام به خودکشی دامن بزند، اما موضوع سوم بحث مواد مخدر و اعتیاد است. هرچند رشد اعتیاد در بین زنان، این روزها واقعیتی انکارناپذیر است اما هنوز سوءمصرف مواد و اعتیاد به آن، رفتاری است که بیشتر در بین مردان دیده میشود. در این زمینه نیز برخی متخصصان معتقدند بعضی تفکرات مرتبط با هویت مردانه نقشی اساسی دارد. یکی از رفتارهایی که از سنین پایین به شکل افراطی در پسران مورد تشویق قرار میگیرد، خطر کردن است. اما جدای از این آسیبها به نظر میرسد مردانگی سمی، روابط داخل خانوادهها را نیز با مشکلاتی روبه رو کرده است.
ریشه روابط عاطفی ضعیف بعضی مردها در خانواده
مطالعات نشان داده تفکراتی که مردان را از بیان احساسات نهی کرده و به آنها گوشزد میکند که این بیان احساسات نشانه ضعف آنهاست، در طولانی مدت رابطه عاطفی پدران با فرزندان را نیز دچار مشکل میکند. به اطراف خود نگاهی بیندازید. چند پدر میشناسید که توان برقراری رابطه عاطفی مستحکمی را با فرزند نوجوانش دارد؟ بسیاری از پدران با ورود کودکانشان به فضای مدرسه، رابطه عاطفیشان با آنها کم رنگ می شود و توان بروز عواطف خود را از دست میدهند. از سویی زمانی که میخواهند حتی درخصوص دغدغهها و بر فرض دلخوریهای خود با فرزندانشان نیز صحبت کنند، بسیار زودتر از مادران، فضای گفت وگوی آنها به سمت خشونت می رود و توان بیان کلامی مناسب را از دست میدهند. میتوان گفت که این تفکرات به حذف نقش تربیتی پدران دامن زده است. پدری که با کودکش به ویژه اگر دختر باشد، کمتر بازی و گفت وگو می کند و با او وقت چندانی صرف نمیکند و در مقابل با فرزند پسرش، به تصور این که نباید پسری احساساتی تربیت کند، کمتر درباره احساسات او و البته احساسات خود به گفت وگو مینشیند، آرام آرام ارتباط خود را با آنها از دست خواهد داد. با توجه به همه این نکات اگر در پی تغییر هستیم و به ویژه اگر فرزند پسری در خانه داریم، چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا او در بزرگ سالی آسیب کمتری از این نظر ببیند؟خراسان
نویسنده : نرگس عزیزی| کارشناس ارشد مشاوره