کد خبر: ۲۲۲۲۳۱
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۰ - ۱۳ بهمن ۱۳۹۷ - 2019February 02
این بچه ها بیشتر تحت استرس مزمن قرار دارند، زیرا میزان کاتکول آمین ها، که در نتیجۀ مواجهه با استرس ترشح می شوند، در ادرار آن بیشتر بود
شفاآنلاین>اجتماعی>پژوهشگران از طریق مشاهده و تقیقات آزمایشگاهی بر خانواده هایی که فرزندان خردسال داشته اند دریافته اند که برخی انواع اختلافات زناشویی تاثیرات زیانباری بر سلامتی جسمانی  و عاطفی کودکان و نیز توانایی آنها برای کنار آمدن با همسالانشان بر جای می گذارند.

به گزارش شفاآنلاین،یافته های آنها نشان می دهند بچه های والدینی که همواره به یکدیگر اهانت می کنند، علیه هم جبهه می گیرند و یکدیگر را مورد انتقاد قرار می دهند، بسیار بیشتر از بچه های دیگر احتمال دارد در روابط خود با همسالانشان رفتارهای ضد اجتماعی و پرخاشگری<aggression> نشان می دهند.

توانایی این بچه ها در کنترل و تنظیم هیجانات، تمرکز کردن و نیز آرام کردن خود در مواقع ناراحتی، کمتر از بچه های دیگر است. به علاوه مادران این بچه ها می گفتند که فرزندانشان بیش از حد به بیماری هایی مثل سرماخوردگی دچار می شوند. 

این بچه ها بیشتر تحت استرس مزمن قرار دارند، زیرا میزان کاتکول آمین ها، که در نتیجۀ مواجهه با استرس ترشح می شوند، در ادرار آن بیشتر بود.

همچنین مشخص شد که بین روابط زناشویی و طرز رفتار بچه ها با دوستانشان ارتباط قوی وجود دارد. بچه هایی که والدینشان گرفتار اختلاف زناشویی بودند، در مقایسه با بچه هایی که والدینشان رابطۀ زناشویی رضایت بخشی داشتند، کمتر به بازی های جمعی تمایل داشتند و در ارتباط با همبازی های خود رفتارهای منفی بیشتری نشان می دادند.

در مجموع یافته های پژوهشی نشان می دهند که اختلافات زناشویی و طلاق<Divorce> بچه ها را در مسیری قرار می دهد که بعدها آنها را با مشکلات جدی مواجه می سازد. 

این مشکلات در دوران کودکی با ضعف در مهارت های بین فردی و رفتارهای پرخاشگرانه آغاز می گردند که به طرد شدن کودک از طرف همسالان او منجر می شوند. والدینی که درگیر اختلاف با یکدیگرند، وقت و توجه کافی برای رسیدگی به فرزندان خود ندارند و لذا فرزندانشان، آواره و سرگردان به حال خود رها می شوند و جذب گروه های منحرف می گردند.

از نظر ای.ماویس هترینگتون، در دوران جدایی و طلاق والدین و نیز دو سال اول پس از جدایی آنها، رابطۀ والدین و فرزندان دستخوش اختلالات جدی می شود. به گفتۀ او، در طی این دوره، والدین که گیج و از نظر هیجانی آشفته اند و فرزندان که اندوهگین و پرتوقع اند نمی توانند از یکدیگر حمایت کنند و یکدیگر را تسل دهند و حتی ممکن است مشکلات یکدیگر را تشدید کنند.

مادران مطلقه ای که حضانت و سرپرستی فرزندانشان را بر عهده دارند، در ایجاد ارتباط با آنها بارها رفتارهای غیرمعقول نشان می دهند، با آنها حرف نمی زنند، حمایتشان نمی کنند و گهگاه تنبیه شان می کنند. و این مشکل با گذر زمان لزوماً از بین نمی رود. ناتوانی در کنترل و نظارت بر رفتار بچه ها، یکی از پایدارترین مشکلاتی است که پیش روی مادران مطلقه قرار دارد.

افزون بر این، بسیاری از کارشناسان معتقدند که این گونه والدین نه تنها نمی توانند با فرزندانشان رابطه ای گرم و صمیمی برقرار کنند، بلکه نمی توانند نحوۀ کنار آمدن با دیگران را نیز به آنها یاد بدهند. آنها بر این باورند که بچه هایی که شاهد رفتارهای پرخاشگرانه و اهانت آمیز والدینشان با یکدیگر هستند، معمولاً در رابطه با دوستانشان نیز همین رفتارها را بروز می دهند.

این کودکان که برای یادگیری مهارت هایی چون گوش کردن همدلانه و همکاری در حل مشکلات الگویی ندارند، از همان روشی پیروی می کنند که والدینشان در پیش گرفته اند یعنی روشی که به آنها دیکته می کند خصومت و دفاع از خویشتن بهترین واکنش به هنگام بروز اختلافات است و افراد پرخاشگر به هر چیزی که بخواهند می رسند.

هرچند بدون تردید، فرزندانی که با تاثیرات منفی اختلافات زناشویی زندگی می کنند از این کشمکش ها الگو می گیرند، اما به اعتقاد ما این اختلافات اثرهای شدیدتر و عمیق تری نیز بر بچه ها باقی می گذارند؛ به ویژه برای آنهایی که از سنین خیلی پایین در معرض مشکلات خانوادگی شدید قرار می گیرند.

به نظر ما استرس ناشی از زندگی در خانواده ای آشفته، بر رشد دستگاه عصبی خودکار طفل تاثیر می گذارد که به نوبۀ خود، توانایی او را در سازگاری و کنار آمدن با مشکلات زندگی تحت تاثیر قرار می دهد.

حتی بچه های خردسال نیز در واکنش به اختلافات زناشویی والدینشان دچار تغییرات فیزیولوژیکی نظیر افزایش ضربان قلب و فشار خون می شوند. 

ای.مارک کامینگز، پژوهشگر روانشناسی که واکنش های کودکان را به اختلافات زناشویی والدینشان مورد مطالعه قرار داده است، خاطر نشان می کند که بچه ها معمولاً در چنین مواقعی گریه می کنند، با حالتی مضطرب در گوشه ای می ایستند، دستشان را روی گوششان می گذارند، اخم می کنند، یا از پدر و مادرشان می خواهند که بحث و دعوا را تمام کنند.

مشاهدات دیگر محققان حاکی از آن است که حتی اطفال 6 ماهه نیز در برابر خشم و عصبانیت والدینشان دستخوش واکنش های غیر کلامی مربوط به استرس می شوند. نوزادان نیز اگرچه ممکن است موضوع اختلاف پدر و مادر خود را نفهمند، ولی وقتی که حس می کنند اوضاع روبه راه نیست، بی قراری نشان می دهند و گریه می کنند.

با توجه به کثرت شواهد حاکی از اثرات زیان بار طلاق بر کودکان، ممکن است والدینی که دستخوش اختلافات زندگی زناشویی هستند به این فکر بیفتند که بهتر است برای سعادت و خوشی فرزندان خویش، طلاق را فراموش کنند و به زندگی تلخ و نابسامان خود با همسرشان ادامه دهند.

اما نتایج تحقیقات حاکی از آن است که این کار به هیچ وجه درست نیست. زیرا برخی اختلافات و تعارضات زناشویی نیز همانند طلاق تاثیر زیانباری بر کودکان دارند.

به عبارت دیگر، این فقط طلاق نیست که به بچه ها آسیب می زند، بلکه خصومت شدید و روابط نامناسبی که در خانواده های آشفته و نابسامان وجود دارد و ممکن است حتی بعد از طلاق والدین هم ادامه یابد نیز اثرات نامطلوبی بر فرزندان باقی می گذارد.

بعضی از مشکلات زناشویی، از جمله مواردی که در آنها شوهر ارتباط عاطفی خود را با خانواده قطع می کند، سبب بروز مشکلاتی در بچه ها می شوند که روانشناسان آنها را از اختلالات درونی سازی می نامند.

کودکان در صورت ابتلا به این اختلالات دچار اضطراب، افسردگی، درون گرایی و گوشه گیری می شوند. از سوی دیگر، پرخاشگری و اهانت والدین به یکدیگر سبب می شود که فرزندانشان نیز به همسالان خود پرخاشگری کنند.

با توجه به اینکه طلاق و اختلافات زناشویی به یک اندازه برای بچه ها زیان بارند، آیا راهی وجود دارد که زن و شوهرهای ناسازگار بتوانند فرزندان خود را از این آثار زیانبار مصون نگه دارند؟ اطلاعات ما نشان می دهند که این کار از طریق به کار گیری اصول پرورش هیجان امکان پذیر است. کودک آنلاین

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: