اوضاع نابسامان این روزها کوچک و بزرگ نمی شناسد. عمده شهروندان مشكلات معيشتي فراوان داشته و ناراضی اند، احساس ناامنی می کنند، برای آینده فرزندانشان نگرانند، از موج موج تبعیض و بی عدالتی خسته شدهاند، دلچرکینند، پر از دلهره اند.... آخر چرا؟
شفا آنلاین>اجتماعی>اوضاع نابسامان این روزها نقل هر مجلسی شده است. به هرکجا که سرک میکشی حرف از گرانی است و آتشسوزی در مدارس و واژگونی اتوبوس و تجاوز به کودکان و گران شدن مرغ و ...... و هزاران هزار سوژه ای که این روزها تمامی ندارد. اوضاع این روزها مصداق «این رشته سر دراز دارد» است. این روزها همه نگرانند، همه ناراضی اند، همه دلخور و شاکیاند. چه آنها که به این دولت رای داده اند و چه آنها که رای ندادهاند. چه دوستان و چه دشمنان، چه راضی ها و چه ناراضیهای همیشگی، همگی در این اوضاع نابسامان گیر افتاده اند!
اوضاع نابسامان این روزها کوچک و بزرگ نمی شناسد. عمده شهروندان
مشكلات معيشتي فراوان داشته و ناراضی اند، احساس ناامنی می کنند، برای آینده فرزندانشان نگرانند، از موج موج تبعیض و بی عدالتی خسته شدهاند، دلچرکینند، پر از دلهره اند.... آخر چرا؟
مگر ما را چه شده است؟ مگر بر سر این مملکت دوست داشتنی چه آمده است؟ مگر ما یکی از کشورهای ثروتمند جهان از لحاظ پتانسیل و ذخایر ثروت ساز نیستیم؟ مگر اینجا ایران نیست؟ ایرانی که مردمش همیشه در صحنه هستند؟ مردمش به نام خلیج همیشه فارس غیرت دارند؟ با نام اسلام زندگی می کنند و برای دینشان جان می دهند. مگر اینجا ایران نیست؟ همان ایرانی که الگوی دلیری و مرام و جوانمردیاش حسین(ع) است. همان حسینی که کوچک و بزرگ از شنیدن نامش به لرزه در می آیند و عاشقانه میپرستندش... مگر اینجا ایران نیست؟ همان مملکتی که روزی بیشه شیران بود. همان مملکتی که جهان آرا داشت و بابایی... همان که حسین فهمیده را به ثمر رساند. این مملکت شیرودی را داشت، این مملکت بهشتی و رجایی را داشت و هزاران هزار از این نامهای با صلابت و پر از رشادت...
به راستی ما را چه شده است؟ این همه عوام فریبی برای چه؟ این همه نارضایتی از برای چه؟ این همه تبعیض، ظلم، فحشا، فقر، اختلاس، جنگ بر سر قدرت، این همه نگرانی و نگرانی و نگرانی برای چه؟! به خدا ما فقط آرامش می خواهیم. به خدا ما یک زندگی سالم و سلامت و بی دغدغه می خواهیم. ما زندگی لاکچری و حساب های پس انداز در سوییس نمیخواهیم. به خدا ما فقط آرامش میخواهیم. یک زندگی ساده، یک معیشت بیدرد سر، یک شغل، یک امنیت روانی و جسمانی میخواهیم. ما فقط میخواهیم وقتی فرزندمان را به مهد کودک میبریم، سلامت به خانه باز گردد و کسی او را از لحاظ جنسی و روانی مورد آزار قرار ندهد.ما فقط می خواهیم هنگامی که فرزندانمان به مدرسه می روند در آتش نسوزند. این حرف زیادی است؟ این حرف ناحقی است؟ ما فقط میخواهیم سیستم دانشگاهها آنقدر امن باشد که استاد به دانشجو تجاوز نکند، اتوبوس در دره واژگون نشود، دانشجو دلهره شهریه نداشته باشد و.....این رشته سر دراز دارد...به خدا ما فقط آرامش میخواهیم. مثل همان روزها، روزهایی که مردم در مقابل گلوله سینه سپر کردند اما آرامش داشتند. سختی دیدند، اما اعتماد داشتند. تجاوز دشمن به کشور را دیدند، اما همیاری و همدلی صاحب منصبان خود را داشتند. این روزها مردم دل شکستهاند، فرو پاشیدهاند، روح و روانشان را میگویم. آنها از لحاظ روحی و اعتماد و امید فروپاشیدهاند....به کجا می رویم چنین شتابان؟ و این رشته طولانی ما را به کجا میکشاند؟ ما مردمی هستیم که جانمان را برای دین و کشورمان بارها و بارها به خطر انداخته ایم و باز هم می اندازیم. ما مردمی هستیم که بسیار آزمایش داده ایم و هزاران بار از امتحانات سخت سربلند بیرون آمده ایم و باز هم میآییم. به خدا ما شایسته بی مهری نیستیم. به خدا ما شایسته این همه دلهره و نگرانی نیستیم. به خدا شایسته نیست ما را بشکنید. ما را بخشکانید. ما و احساسات و عشق و انقلابی بودنمان را نادیده بگیرید. ما برای این مرز و بوم جان می دهیم، مال می دهیم، از عزیزانمان می گذریم پس شما کجای کارید؟ شما چه می کنید؟ به خدا ما شکسته ایم، ما فروپاشیده ایم، ما غمگینیم، صدایمان به هیچ کجا نمی رسد. خسته ایم. دلخسته ایم. پژمرده ایم.... ما فقط آرامش می خواهیم... ما فقط آرامش می خواهیم... آرامش!قانون
منصوره میرقاسمی