کد خبر: ۲۲۰۰۱۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۰ - ۲۳ دی ۱۳۹۷ - 2019January 13
شرایط سخت اقتصادی افراد را در جامعه به سمتی کشانده است که برای رسیدن به خواسته‌های خود بتوانند ارزش‌های انسانی را نادیده بگیرند. وقتی فرد برای نان شب خود مجبور می‌شود خون یا اعضای خود را بفروشد، نمی‌توان از او انتظار داشت این کار را به صورت داوطلبانه انجام دهد
شفاآنلاین>سلامت>  انسان تا زمانی که زنده است می‌تواند به هم‌نوعان خود کمک کند و با پیشرفت علم و تکنولوژی انسان در شرایط خاص حتی بعد از مرگ مغزی هم می‌تواند جان تعدادی از انسان‌های دیگر را نجات دهد.

به کزارش شفاآنلاین، اما شرایط سخت اقتصادی افراد را در جامعه به سمتی کشانده است که برای رسیدن به خواسته‌های خود بتوانند ارزش‌های انسانی را نادیده بگیرند. وقتی فرد برای نان شب خود مجبور می‌شود خون یا اعضای خود را بفروشد، نمی‌توان از او انتظار داشت این کار را به صورت داوطلبانه انجام دهد. این در شرایطی است که تعداد زیادی از هموطنان ما در چنین روندی جان خود را از دست می‌دهند. با وجود تمام اینها هنوز هم هستند افرادی که اعضای خانواده خود را که با مرگ مغزی جانش را از دست داده و می‌تواند به چند نفر زندگی اهدا کند، دست‌نخورده خاک می‌کنند.

رئیس مرکز مدیریت پیوند و امور بیماری‌های وزارت بهداشت، از لیست ۲۵ هزار نفری در انتظار پیوند عضو قرار خبرداد که به دلیل کافی نبودن تعداد اهدای عضو، هر روز هفت تا ۱۰ نفر از این افراد جان خود را از دست می‌دهند. مهدی شادنوش تاکید کرد: از سال ۷۹ که قانون پیوند اعضا در مجلس به تصویب رسید تا پایان سال ۹۶، میزان پیوند اعضا در ایران رشدی ۶۰ درصدی داشته، اما این رشد هنوز جوابگوی میزان نیاز کشور نیست. او در ادامه به وقوع سالانه ۱۶ هزار حادثه ناشی از تصادفات در کشور اشاره کرد و گفت: حدود پنج تا شش هزار نفر از این افراد حادثه دیده، دچار مرگ مغزی می‌شوند که دو هزار و ۵۰۰ تا چهار هزار نفر از آنان قابلیت اهدای عضو دارند.

او تعداد سالانه اهدای عضو در ایران را کمتر از 10 هزار نفر اعلام کرد و توضیح داد: در سال ۹۶ تعداد اهدای عضوهای انجام شده در ایران ۹۲۶ نفر بود. شادنوش همچنین با بیان اینکه در کشور ۲۵ هزار نفر در لیست انتظار پیوند اعضا قرار دارند، تاکید کرد: با این تعداد اهدای عضو در کشور فقط می‌توانیم ۱۵ درصد از این افراد در لیست انتظار را جواب دهیم و ۸۵ درصد آنها درد می‌کشند.

هر سه ساعت یک نفر و روزی هفت تا ۱۰ نفر از این تعداد به این دلیل که عضوی برای اهدا نیست که به آنان داده شود، جان خود را از دست می‌دهند. با این روال اهدای عضو در کشور تا سال ۱۴۰۰، درصد افراد در لیست انتظار که می‌توانیم به آنها پیوند عضو بدهیم به ۴۵ درصد افزایش می‌یابد که اصلا رضایت بخش نیست، لذا باید آن را به ۷۵ درصد برسانیم. رئیس مرکز مدیریت پیوند و امور بیماری‌های وزارت بهداشت بر لزوم فراهم کردن زیرساخت و فرهنگ‌سازی برای بالا بردن آمار اهدای عضو در کشور تاکید کرد و گفت: سال ۹۶ تعداد افراد دارنده کارت اهدای عضو در کشور به پنج میلیون نفر رسید. به گزارش ایسنا، به گفته او، کسب رضایت اهدای عضو از خانواده افراد مرگ مغزی شده در ایران بین شش تا ۹۰ ساعت زمان می‌برد؛ درحالیکه این زمان در کشورهای پیشرفته تنها یک تا دو ساعت است.

برای یکدیگر وقت نمی‌گذاریم

یک جامعه‌شناس با بیان اینکه در دیاری زندگی می‌کنیم که فعالیت‌های داوطلبانه ما دو دقیقه در روز است می‌گوید: در این شرایط نمی‌توان از کسی توقع داشت تا عضو خود را اهدا کند. در جامعه ما نوعی خودخواهی حاکم شده است که این خودخواهی اوجش به مراحلی می‌رسد که فکر کنیم فردی را که از دنیا رفته باید دست نخورده به خاک بسپاریم در حالی که می‌تواند جان افرادی را نجات دهد. امیرمحمود حریرچی با تاکید بر اینکه باید اهمیت موضوع برای مردم روشن شود، ادامه می‌دهد: بخشی به فعالیت‌های داوطلبانه فرد باز می‌گردد. مرکز علوم پزشکی(medical) شهید بهشتی کارت‌ها و فرم‌هایی دارد و برای اعضا صادر می‌کنند که نشان دهنده این مساله است که می‌خواهد اعضای بدنش را بعد از مرگ اهدا کند یا اینکه به نزدیکان خود بگوید که بعد از مرگش در صورت امکان از اعضای بدنش برای نجات انسان‌های دیگر استفاده کنند. در ادامه حریرچی از اهدای عضو یکی از آشنایانش که پسری جوان و ورزشکار بود، می‌گوید: مشکلی برای یکی از آشنایان ما پیش آمد و مرگ مغزی شد و 53 قطعه از بدنش حتی عضلاتش را اهدا کردند. پدر و مادر هم احساس خوبی داشتند با اینکه پسر جوان خود را از دست داده بودند.

هر بار پدر را می‌بینم می‌گوید اینکه می‌دانم بعضی از انسان‌ها با اعضای بدن پسر من زندگی می‌کنند برای من خوشحال کننده است. اینها است که باید به اشکال مختلف کار شود تا از خودخواهی مردم کاسته شود و بتوانند نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت داشته باشند. این جامعه‌شناس با تاکید بر لزوم بررسی دلایل به وجودآمدن چنین رویکردی در جامعه ادامه می‌دهد: چرا برای یکدیگر وقت نمی‌گذاریم. حتی آمار اهدای خون و فرآورده‌های آن بالا نیست و خودخواهی‌ها و تصورات اشتباه درباره یکسری مسائل باعث می‌شود از اهدای عضو خودداری کنیم.

نقش رسانه‌ها در ترویج فرهنگ اهدای عضو

حریرچی با اشاره به اینکه افراد خود باید اعضای خانواده و اطرافیانشان را درباره مساله اهدای عضو آگاه کنند، توضیح می‌دهد: باید شرایط را به حدی برسانیم که افراد خود قبل از مرگ به نزدیکانشان اعلام کنند که در صورت امکان اهدای عضو خواهان این عمل هستند چون این افراد همان‌هایی هستند که برای کارهای داوطلبانه وقت می‌گذارند. این جامعه‌شناس به نقش رسانه‌ها و صدا و سیما در ترویج فرهنگ اهدای عضو اشاره می‌کند و می‌گوید: تبلیغات برای این موضوع خیلی مهم است.

صدا و سیما می‌تواند به خوبی در این زمینه فعالیت کند و تا جایی که اطلاع دارم در بهشت زهرا برای افرادی که اعضای خود را اهدا می‌کنند قطعه خاص در نظر گرفته شده است که هزینه از آنها گرفته نمی‌شود و برای نگهداری آن خدماتی در نظر گرفته شده است. این جامعه‌شناس نبود اعتماد میان اعضای جامعه را دلیل دیگر پایین بودن آمار اهدای عضو در جامعه می‌داند و می‌گوید: افراد از این می‌ترسند که آنها عضو یا خون خود رااهدا کنند اما افرادی آنها را به فروش برسانند. این نبود اعتماد باید حل شود واین کار با شفافیت انجام خواهد شد.

برای مثال بیان کنند که هرکسی که خون دریافت کرده و برای این کار از او پول گرفته شده است، اعلام کند. شفافیت مشکل نبود اعتماد را حل خواهد کرد. در شرایطی زندگی می‌کنیم که انسان‌ها برای اینکه مقداری پول به‌دست بیاورند، اعضای بدن خود را می‌فروشند، شرایط اقتصادی سخت انسان‌ها را وادار به کارهایی که تا به حال انجام نداده اند می‌کند. حریرچی می‌گوید: شرایط اقتصادی(Economical) انسان‌ها را بی‌رحم می‌کند.

فرد احساس نمی‌کند که باید یاری رسان باشد. او فکر می‌کند که به چه کسی یاری برسانم آیا آنها یای رسانده اند؟ چرا باید نسبت به دیگران چنین احساسی داشته باشم؟ وقتی حقوق مردم در کشوری به رسمیت شناخته نشود تکلیف مردم از آنها ساقط می‌شود برای اینکه مردم نسبت به یکدیگر احساس تکلیف کنند، تا فعالیت‌های داوطلبانه داشته باشند و اهدای عضو کنند و... این در حالی است که به گفته حریرچی فرهنگی که در فقرا وجود دارد عامل کاهش دهنده احساس تکلیف میان مردم است. او ادامه می‌دهد: چه درباره فقیرها و چه درباره غنی‌ها وقتی احساس مسئولیت نکنید دلایل مختلف می‌توان برای این مساله بیان کرد. این فقر برای افراد جامعه شرایطی مهیا می‌کند که احساس مسئولیت را کاهش می‌دهد.آرمان
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: