کد خبر: ۲۱۵۳۹۸
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۰ - ۰۷ آذر ۱۳۹۷ - 2018November 28
17 دی سال گذشته بود که «طاها» سرما خورد. احساس ضعف و بی‌حالی شدید و ناله‌هایی که ناخودآگاه سر می‌داد باعث شد پدر و مادرش بلافاصله او را به درمانگاه برسانند
شفاآنلاین>سلامت> مرد جوان وقتی پسر 10 ساله‌اش را که دچار سرماخوردگی شده بود به درمانگاه می‌برد نمی‌دانست چه سرنوشت شومی در انتظارشان است.

به گزارش شفاآنلاین، 17 دی سال گذشته بود که «طاها» سرما خورد. احساس ضعف و بی‌حالی شدید و ناله‌هایی که ناخودآگاه سر می‌داد باعث شد پدر و مادرش بلافاصله او را به درمانگاه برسانند. پس از معاینه پزشک نسخه‌ای تجویز شد و داروها را به او خوراندند اما با گذشت چند ساعت نه تنها حال بچه بهتر نشد بلکه بیماری‌اش رو به وخامت گذاشت. به همین دلیل آنها تصمیم گرفتند «طاها» را بار دیگر پیش دکتر ببرند و او را این بار به درمانگاه دیگری در خیابان قزوین بردند. پزشک کشیک درمانگاه زن میانسالی بود. او به محض اینکه چشمان پف کرده و بی‌حال «طاها» را دید، برای او سرم تجویز کرد و دستور داد چند دارو نیز در سرم او تزریق شود.

پدر «طاها» داروها را تهیه کرد و پسر خردسال را با مادرش به اتاق تزریق بردند. مسئول تزریقات سرم را وصل کرد و طبق نسخه پزشک چند دارو نیز به محفظه سرم ریخت. پزشک درمانگاه برای «طاها» سه روز استراحت نوشته بود. اما پسرک نگران بود معلمش باور نکند که او اینقدر بیمار است و نمره‌اش را کم کند. زن و مرد جوان که در اتاق تزریق با پسرشان تنها بودند با او در این باره شوخی می‌کردند و دست آخر مادرش با گوشی تلفن همراه چند عکس از او روی تخت بیمارستان گرفت تا روز بعد برای معلمش بفرستد. آنها با دیدن عکس‌ها می‌خندیدند و سر به سر طاها می‌گذاشتند غافل از آنکه این لحظات آخرین دورهمی شاد این خانواده خواهد بود.

نیم ساعتی گذشت و سرم رو به تمام شدن بود اما ناگهان «طاها» احساس گرمای شدیدی داخل بدنش کرد. این موضوع را به پدرش گفت و مرد جوان نیز پیش پزشک رفت و با گزارش شرح حال پسرش از او خواست که فرزندش را معاینه کند اما او که در حال ویزیت بیماران دیگر بود، حاضر به معاینه بچه نشد و گفت «طاها» را به خانه ببرند و به او مایعات بدهند تا حالش خوب شود.

فاجعه‌ای که رخ داد
از لحظه‌ای که «طاها» به خانه رسید، علاوه بر ضعف و بی‌حالی، تب شدیدی نیز داشت. حال پسرک هر لحظه بدتر می‌شد. نفس‌هایش به شماره افتاده بود. فرصتی برای رساندن او به بیمارستان وجود نداشت و زن و مرد جوان برای نجات فرزندشان با اورژانس تماس گرفتند. اما کاری از امدادگران نیز برنیامد و او را به بیمارستان(Hospital) رساندند. «طاها» وقتی به بیمارستان رسید دیگر نبض نداشت. تلاش پزشکان برای نجات او بی‌نتیجه ماند و کودک 10 ساله در میان بهت و ناباوری پدر و مادرش تسلیم مرگ شد. پزشک بیمارستان که از مرگ «طاها» متأثر بود، به آنها گفت احتمال دارد پسرک به خاطر دریافت دوز بالای دارو دچار ایست قلبی شده باشد.

شکایتی که یک سال طول کشید
مرگ ناگهانی «طاها» آنقدر شوک‌آور بود که زن و مرد جوان با گذشت حدود یکسال از این ماجرا هنوز نتوانسته‌اند، نبود پسرشان را باور کنند. همه آرزوها و تنها سرمایه زندگیشان به یکباره بر باد رفته بود و حالا جگر گوشه‌شان فقط به خاطر یک سرماخوردگی ساده زیر خروارها خاک آرمیده بود.

پدر «طاها» که چند روز پیش از این اتفاق، جواب آزمایش پسرش را گرفته و از سلامت کامل او مطمئن بود، برای اینکه بتواند پزشک درمانگاه را به خاطر اشتباه فاجعه بارش پای میز محاکمه بکشاند، پس از طرح شکایت در کلانتری 161 ابوذر، به دادسرای ناحیه 19 (جرایم پزشکی و دارویی) رفت و پرونده‌ای علیه پزشک کشیک درمانگاه به اتهام تجویز دوز بالای دارو و مرگ کودک 10 ساله‌اش تشکیل داد. با ارجاع پرونده به شعبه چهارم دادرسی، بازپرس ادامه تحقیقات را به پس از تشکیل کمیسیون پزشکی موکول کرد.

این جلسه 23 مرداد 97 و با حضور سه کارشناس تشکیل شد. اعضا پس از بررسی شواهد و مدارک و شنیدن اظهارات خانواده «طاها» و پزشک کشیک درمانگاه علت مرگ پسرک را بیماری التهاب عضله قلبی(میوکاردیت) اعلام کرد که درمان‌های انجام شده برای سرماخوردگی نیز تأثیری در آن نداشته و علت اصلی مرگ بیماری قلبی اعلام شد. با این رأی قصور پزشک معالج و سایر کارکنان درمانگاه احراز نشده و پرونده را مختومه کردند.

پسرم فوتبالیست بود

پدر «طاها» همچنان به‌دنبال کشف علت اصلی مرگ پسرش و احقاق حق اوست. وی گفت: «پس از حدود یک سال دوندگی، کمیسیون پزشکی علت مرگ پسرم را بیماری قلبی اعلام کرده اما چطور ممکن است کودکی با بیماری قلبی، بتواند ورزش و فوتبال بازی کند. ما پسرم را به خاطر سرماخوردگی به درمانگاه بردیم. وقتی پزشک برای او سرم و چند آمپول تجویز کرد حالش هنوز خوب بود کلی گفتیم و خندیدیم اما دقایقی بعد به جای اینکه حالش بهتر شود وضعیتش وخیم‌تر شد و ساعت 1 و نیم بامداد در بیمارستان از دست رفت. پزشک کشیک درمانگاه حتی به خودش زحمت نداد شرایط پسرم را بررسی کند.

وقتی پزشک تیم احیای بیمارستان، نسخه پسرم را دید، گفت که دوز بالای دارو باعث این اتفاق شده است. حتی در جلسه کمیسیون کارشناسان هم به این موضوع اشاره شد اما در نهایت گفتند پسرت بیماری (Sickness)قلبی داشته است. اگر او بیمار بود چرا در این 10 سال هیچ علائمی از بیماری بروز نکرده بود؟ چرا دکتر بیماری‌اش را تشخیص نداده و با تجویز دارو باعث مرگش شد؟ با اینکه به من گفته‌اند شکایتم و پیگیری پرونده به جایی نمی‌رسد اما من به دادسرای نظام پزشکی نیز شکایت کرده‌ام و تا احقاق حق پسرم و مجازات پزشک زن آرام نمی‌گیرم چراکه نمی‌خواهم خانواده‌های دیگری مانند ما داغدار عزیزانشان شوند.» ایران
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: