نخستین گلوله شلیک شده از این لشکر آراسته در برابر زیست بوم میهن در هفته گذشته، طی بازدید وزیر نیرو از استان سمنان و با گراهای هیات چهار نفره نمایندگان استان سمنان در مجلس شورای اسلامی بر پیکر محیط زیست کشور فرو نشست
شفا آنلاین>اجتماعی>یادداشت>بی اغراق میتوان هفته ای را که گذشت،شوم ترین روزهای تاریخ محیط زیست، منابع طبیعی و حیات وحش ایران برشمرد، چرا که حملاتی بی امان و پیاپی بر پیکر رنجور طبعیت کشور و حامیان و حافظان آن وارد شد؛ حملاتی از جنبه ها و جایگاه های مختلف اما با هدفی همانند و هماهنگ. بازگشایی دوباره
طرح بایگانی شده انتقال آب کاسپین به سمنان، تلفات 50 درصدی گونه رو به انقراض گورخر ایرانی در طرحی با نام احیای این گونه، صدور مجوز ورود دوباره بهره برداران چوبی به جنگل های هیرکانی کاسپینی، شکایت دوباره شرکت نکاچوب از الهه موسوی و شهادت محیط بانی دیگر اینبار در پارک ملی گلستان.
مشک سوراخ! و هجمه دوباره به کاسپین
نخستین گلوله شلیک شده از این لشکر آراسته در برابر زیست بوم میهن در هفته گذشته، طی بازدید وزیر نیرو از استان سمنان و با گراهای هیات چهار نفره نمایندگان استان سمنان در مجلس شورای اسلامی بر پیکر محیط زیست کشور فرو نشست. آنگاه که پس از دوره ای افول ناشی از حذف ردیف بودجه طرح مطالعه انتقال آب دریای کاسپین به سمنان از برنامه ششم توسعه کل کشور، بار دیگر این پرونده بایگانی شده به همت همتی و حسنبیگی، نمایندگان سمنان و دامغان و البته این بار با همراهی و پشتیبانی حسینی و کاتب، نمایندگان شاهرود و گرمسار باز گشایی شد. یکی با هدف توسعه صنعت و اشتغال و آن دیگری با هدف توسعه باغات پسته و آن یکی با رویای جذب جمعیت 10 میلیونی و ساختن پایتختی جدید در قلب کویر تفتیده ایران. در این میان بیان دغدغه های آبی و حمایت ناگهانی و چرخشی حسینی شاهرودی، نماینده شهری که بزرگترین کانون آبسازش سالهاست در پی معدنکاوی در حال نابودی و آلودگی است، محل تعجب بسیار بود. شاید اینگونه چرخش ها هم از رموز پنهان بازی سیاست است. هر چه هست اما این بار نماینده ارشد دولت در استان سمنان بر خلاف اظهارات قبلی خود سعی بر التیام بخشیدن بر این زخم كرد. آنجا که استاندار سمنان چنین گفت که رییس جمهور قولی برای انتقال آب دریای کاسپین نداده است. هر چند این ادعای استاندار با استناد به کلیپ ها و فیلم های سخنرانی حسن روحانی در تلگرام باز شده با فیلتر شکن نماینده سمنان مواجه شد و نماینده دامغان هم طبق معمول و بر اساس روشی معهود باردیگر مخالفان اجرای این طرح را با ادبیات خاص و منحصر به فرد خود مورد نوازش قرار داد، اما این کاربرد اصطلاح «مشک سوراخ» وزیر نیرو و واکنش تند یوسف نژاد، نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی و البته پرداختن رسانه ها و سازمان های مردم نهاد زیست محیطی به این موضوع بود توانست تا اندازه ای از نگرانی های ایجاد شده درباره اجرایی شدن این طرح بکاهد.
بدهبستان وزیر و وکیل و به مسلخ فرستادن دوباره هیرکان
دومین شوک زیست محیطی هفته گذشته با دو قلم و دو امضا رقم خورد. دو قلمی که یکی از آنها از جیب یک نماینده مجلس با سابقه کاری و مدیریتی در سازمان حفاظت محیط زیست بیرون آمد و آن دیگری از جیب یک دولتمرد با سابقه و خوشنام در زیست محیطی ترین دولت تاریخ. علی محمد شاعری که خود را از بانیان تصویب طرح تنفس جنگل های شمال می دانست، در احساس مسولیتی ناگهانی طی نامه ای به محمود حجتی و با استناد به اینکه درختان بادزده میتواند موجب گسترش آفات درختان شمشاد و بلوط! شود، اخذ دستور وزیر برای بهره برداری شرکت های چوب و کاغذ از این درختان را مطالبه کرد اما آنچه دلسوزی ناگهانی و نگرانی فنی - تخصصی شاعری را به فراموشی سپرد، سرعت عمل و حرف شنوی جناب وزیر بود.
قلم جناب وزیر بلافاصله زیر امضای شاعری رقصید و اینگونه امکان بهره برداری و خارج كردن درختان بادزده از جنگل های شمال کشور صادر شد تا ضربهای کارا بر پیکر طرح تنفس 10 ساله ای که امضای خود حجتی پای آن بود، وارد آید. تصویب و اجرای طرح تنفس جنگل های شمال و صدور نامه 10 ماده ای برای توقف بهره برداری چوبی از جنگل های هیرکانی کاسپینی و توقف جاده سازی های جدید دراین رویشگاه ها از جمله دستاوردهای تاریخی دوران وزارت حجتی بود که برخی کارشناسان و آگاهان آن را همشأن ملی شدن صنعت نفت ایران ارزیابی می کردند. افسوس که حجتی این دستاورد طلایی و تاریخی دوران مسئولیت خود را پاس نداشت. البته شاعری هم در بده بستانی سیاسی تنها یک هفته بعد از اخذ این دستور وزیر و پس از حضور حجتی در مجلس جهت پاسخ به سوال نمایندگان مجلس اعلام کرد که از پاسخ های حجتی در رابطه با خرید گندم و محصولات تراریخته قانع شده و نیازی به ادامه بررسی سوال نمایندگان از وزیر در کمیسیون های تخصصی نیست! اما اینکه آقای شاعری دلسوز و نگران جنگلهای شمال در سال هایی که خاک جنگلهای عباس آباد زادگاهشان در روزنامه ها و صداو سیما به حراج گذاشته می شد، فروخته و ساخته می شد کجا بودند و چرا آن روزها چنین احساس مسئولیتی را در برابر جنگل های شمال احساس نمی کردند، بخش مجهول این قصه پرغصه است. گرای سرتاپا نادرست و غیر فنی شاعری که خود را متخصص و صاحب نظر این حوزه می داند در ارتباط بین آفات شمشاد هیرکانی با درختان بادزده کف جنگل نیز اثبات کرد که بدبختانه عرصه سیاست جولانگاه مردانی است که برای تحقق اندیشهها و آمال خود می توانند ماست را سیاه و شب را روز جلوه دهند اما نگران کننده تر از آن شوربختی و بدبختی عرصه سیاست، سکوت اهالی فن در برابر اهالی سیاست است... شایسته بود و البته همچنان امید است كه متخصصان این حوزه سکوت خود را شکسته و پاسخی درخور به اوهام مطرحشده در نامه شاعری تنظیم و منتشر كنند.
بازگشایی پرونده یک شکایت!
سومین شوک روزهای گذشته، بازگشایی پرونده شکایت از روزنامه نگار پیشکسوت حوزه محیط زیست و منابع طبیعی ایران بود. چندی پیش بود که شرکت نکا چوب در پی انتشار گزارشی خبریتحلیلی به قلم بانوی وفادار محیط زیست و منابع طبیعی کشور، از الهه موسوی شکایت کرد. همبستگی مردم و سازمانهای مردم نهاد و کنشگران این حوزه با خانم موسوی کار را به آنجا کشاند که مدیر عامل این شرکت طی مصاحبه ای مطبوعاتی از شکایت دستگاه تحت مدیریتش از این روزنامه نگار مستقل اظهار بی اطلاعی کرده و طرح شکایت از ایشان را اقدامی نا هماهنگ و از سوی تشکیلات حقوقی این شرکت بهره بردار از جنگل های شمال دانست! اما درست در همان روزی که همان دو قلم موصوف بر کاغذی رقصیدند که باردیگر ورود بهره برداران چوبی به جنگل را به رسمیت می شناخت، در اقدامی ناگهانی شکایت از الهه موسوی دوباره به جریان می افتد. اگرچه نه الهه موسوی و نه هیچ یک از کنشگران حوزه محیط زیست کمترین نگرانی و واهمه ای از گشوده شدن دوباره این شکایت ندارند اما همزمانی این بازگشایی شکایت با دستور وزیر در مورد صدور مجوز خارج ساختن درختان بادزده محل تامل و اندیشیدن است. اطمینان دارم که اگر پای این شیرزن حوزه محیط زیست و منابع طبیعی به آن دادگاه باز شود، اسنادی ارائه خواهد شد که طشت رسوایی را از عرش بر فرش خواهد افکند. بی صبرانه منتظر شنیدن آن صدا هستم... اگر همه هجمه هایی را که طی هفته گذشته بر پیکر زیست بوم میهن وارد آمد به گلوله تشبیه کنیم، این مورد آخر بی شک انفجاری مهیب بود. طرح احیای گونه رو به انقراض گورخر ایرانی در پارک ملی کویر گرمسار آغاز می شود. تعداد 10 رأس از این گونه ارزشمند به هر شکل ممکن در پارک ملی توران شاهرود و از سوی سازمانی که روزگاری نامش «حفاظت محیط زیست» بوده زنده گیری می شود اما نیمی از گورهای نگون بخت در مسیر انتقال از شاهرور به گرمسار و در داخل کامیون و جعبه های چوبی ساخته شده برای این جابهجایی تلف میشوند. بر اساس اظهارات منتشر شده جای زخم هایی عمیق روی بدن گورهای تلف شده ناشی از تکان های شدید کامیون و جعبه ها مشهود بود. برخی دیگر هم استفاده از داروهای بیهوشی نا مناسب یا تاریخ گذشته را دلیل این مرگ دسته جمعی اعلام کردند. در هر صورت در طرح احیای گور ایرانی در پارک ملی کویر، 50 درصد جامعه آماری شرکت کننده در این طرح حتي سُمشان به گرمسار نمی رسد، اما مشخص نیست بر اساس کدام معادله ریاضی، معاون عیسي کلانتری در سازمان فروش صید و شکار اعلام میکند که این طرح تا کنون از موفقیت 70 درصدی برخوردار بوده است! خسران از دست دادن 5 رأس گورخر ایرانی سالم و شاداب که در زیستگاه اصلی خود یعنی پارک ملی توران می چریدند و می دویدند مانند از دست دادن یوزهای ایرانی در سوانح جاده ای یا قاچاق به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس درد آور است اما دردآورتر اظهارات مقامات مسئول در انحراف افکار عمومی از کم کاریها،کاستیها و ندانمکاریهاست... جدا از اجرای نادرست و کاهلیهای قطعی رخ داده در فرآیند زنده گیری و انتقال، پرسش اساسی این است که طرح احیای گورخرایرانی در کویر گرمسار چقدر با واقعیتهای فنی و محیطی همخوانی و همراستایی دارد؟
آیا استناد به اینکه پارک ملی کویر روزگاری زیستگاه این گونه بوده می تواند مجوزی برای اجرای طرح های احیا باشد؟ آیا این استدلال درست نیست که اگر پارک ملی کویر به لحاظ ساختاری از توان میزبانی این گونه برخوردار بود، اینگونه در آن مختصات جغرافیایی حذف نمیشد؟ آیا نباید از پروژههای شکست خورده گذشته در رابطه با احیای حیات وحش عبرت بگیریم؟ سودای احیای ببر مازندران چه شد که اکنون در اندیشه احیای گورخر ایرانی در زیستگاهی کم رمق هستیم؟ سازمان تحت مدیریت عیسيکلانتری اگر خیلی هنر دارد، سرامیک جلیقههای ضد گلوله محیط بانان را تامین و بودجه مصوب شده برای فنس کشی دو سوی جاده پارک ملی توران را جذب کند تا دست کم شاهد کاهش تصادفات و تلفات واپسین شماره یوزها باشیم. احیای گور ایرانی آن هم با این کیفیت پیشکش!قانون
حنیف رضا گلزار/ عضو هیات مدیره جمعیت دیده بان طبیعت