خون از ديرباز مايعي جادويي شناخته ميشد و حتي هومر هم در يكي از شعرهاي خود به زني مرده اشاره دارد كه با خوردن خون گوسفند به زندگي بازگشت. هر چند خارج از دنياي شعر و شاعري خون همواره همرديف جراحت و مرگ تعريف شده است
شفاآنلاین>سلامت> مایع سرخرنگ که در هر تپش قلب ۹۵ هزار کیلومتر (دو برابر محیط سیاره زمین) راه طی میکند تا به همه اندامها زندگی و نیرو ببخشد، خون نام دارد.
خون از ديرباز مايعي جادويي شناخته ميشد و حتي هومر هم در يكي از شعرهاي خود به زني مرده اشاره دارد كه با خوردن خون گوسفند به زندگي بازگشت. هر چند خارج از دنياي شعر و شاعري خون همواره همرديف جراحت و مرگ تعريف شده است. در طول تاريخ خون هميشه در يك جاده يكطرفه در حركت بود و از خون دادن بيشتر براي تنظيم مزاج بدن يا بند آوردن خونريزيهاي شديد استفاده ميشد.انتقال خون به شكلي كه امروز ما ميشناسيم، سال 1901 به همت كارل لندشتاينر سر و شكل رسمي به خود گرفت؛ دانشمندي اتريشي-مجارستاني كه به وجود گروههاي خوني مختلف پي برد و فهميد تركيب كردن اين خونها با هم پيامدهاي مرگبار دارد. انتقال خون در جنگ جهاني اول به شدت به كار گرفته شد و جان بسياري از سربازان نااميد و نزديك به مرگ را به شكلي معجزهوار نجات داد.پژوهشها نشان ميدهد اهداي خون نهتنها به نجات جان بيماران كمك ميكند، بلكه براي بدن فرد اهداكننده هم مفيد است. تقريبا هيچ بخش بدن قابلجايگزيني نيست مگر خون كه پلاسماي از دست رفته را در كمتر از 24 ساعت جبران ميكند و بازگرداندن هموگلوبين هم حدود چند هفته طول ميكشد. پس هر فرد سالم ميتواند بدون نگراني و ترس از به هم ريختن فعاليت بدن بخشي از خون خود را اهدا كند.تقريبا هر سه ثانيه در يك گوشه دنيا يك نفر خون دريافت ميكند آن هم از يك اهداكننده ناشناس اما خيليها شايد ندانند آنچه وارد بدن بيماران نيازمند ميشود، خون كامل نيست. خونهاي اهداشده به تركيبهاي تشكيلدهنده تقسيم ميشوند و آن بسته سرخرنگ كه در سريالها بالاي سر بيماران آويخته، سلولهاي سرخرنگ خون است. رنگ پلاسماي خون زرد است و پلاكت و ديگر بخشهاي خون هم كاربردهاي جداگانه و تخصصي دارند.تقريبا سهچهارم خونهاي اهداشده در درمان بيماريهاي قلبي به كار ميرود، شش درصد براي جايگزين كردن خونهاي ازدسترفته در تولد نوزادان و باقيمانده مربوط به عملهاي جراحي، موارد اورژانسي(Emergency) و... است. درمان يك موتورسوار به شدت مجروح در بيمارستان شايد 60 واحد خون نياز داشته باشد و فقط در بريتانيا هر سال دو ميليون مورد انتقال خون گزارش ميشود.بخش خون و پيوند سرويس سلامت همگاني بريتانيا (جز اسكاتلند و ايرلند شمالي) هر روز حدود شش هزار اهداكننده خون نياز دارد و ذخاير خوني در مناسبتهايي چون بازيهاي المپيك، رقابتهاي فوتبال، جشنهاي آغاز سال و مراسم ازدواج سلطنتي كاهش مييابد. بيشتر اهداكنندگان بالاي 45 سال سن دارند و براي جايگزيني اهداكنندگان بازنشسته، فراموششده و فقيد هر سال به 200 هزار اهداكننده تازه نياز است.هر واحد خون در مراكز انتقال خون حدود 470 ميليليتر و معادل 13 درصد از حجم خون يك فرد بالغ است. حضور در فعاليتهاي سخت ورزشي بلافاصله پس از اهداي خون به اين دليل توصيه نميشود كه تعداد هموگلوبين موجود در خون به عنوان انتقالدهنده اكسيژن به بافتهاي عضلاني كاهش يافته و جايگزيني آنها مدتي طول ميكشد.يك نكته ديگر در فرآيند اهداي خون، ناشناس ماندن دهندهها و گيرندههاست. هر چند اين ماجرا در جنگ جهاني دوم به ويژه در روسيه شكلي ديگر داشت. از آنجا كه نام اهداكننده روي كيسههاي خون نوشته ميشد و اين گروه بيشتر از ميان زنان بودند، رابطهاي عاشقانه ميان سربازان گيرنده با اهداكنندهها شكل ميگرفت.اهداي رايگان خون(Blood) هم موضوعي است كه در بيشتر كشورها رعايت ميشود. كارشناسان معتقدند اهداكنندگان پولي خون براي دروغ گفتن درباره سلامتي خود و خونشان ترغيب ميشوند و عملا خوني كه از فرد ناسالم به دست ميآيد، به درد بيماران و نيازمندان نميخورد.همشهری