در یکی از روزهای گرم مرداد ۹۷، در میان خبرها، خبر دستگیری سارقان حرفهای شهر تهران وجود داشت که توجهم به بخشی از آن جلب شد که گمان میکنم بسیار جای تامل دارد
شفا آنلاین:زمانی که گفتمان غالب یک جامعه مبتنی بر اعتباربخشی به اشرافیت و ازدواجهای پرتشریفات با انواع و اقسام خرجهای کاملا غیرضروری باشد، آتشی برپا میشود که دود آن قطعا به چشم آحاد جامعه خواهد رفت و دامنگیر همگان خواهد شد. از تبعات چنین پدیده شومی عدم توانایی تشکیل زندگی در جوانان به دلیل ناتوانی در برآورده ساختن چنین انتظاراتی در مراسمها و جهیزیهها و بالارفتن سن ازدواج است.
در یکی از روزهای گرم مرداد ۹۷، در میان خبرها، خبر دستگیری
سارقان حرفهای شهر تهران وجود داشت که توجهم به بخشی از آن جلب شد که گمان میکنم بسیار جای تامل دارد.
نیروی انتظامی در طی یک عملیات، موفق به دستگیری جوانانی شده که علاوه بر اقدام به سرقت خودروها، از اعمال خلاف قانون خود فیلمبرداری نموده در شبکههای مجازی به اشتراک میگذاشتند.جدای از اینکه این عمل خود حائز اهمیت بوده و نیاز به بررسی روانشناسانه و جامعه شناسانه دارد، موردی که بسیار توجهم را به خود جلب کرد، آخرین سرقت این باند دوسه نفره بود که همان هم موجب شناسایی و دستگیری این جوانان سارق شده بود. سرقت یک دستگاه خودروی "ب ام و” لوکس !
پس از بازجوییها و بررسی شکایات مربوط به سرقتهای مربوط به روزهای اخیر مشخص شد که این خودروی لوکس ظاهرا در اختیار عروس و دامادی بود که برای تزیین و مراسم عروسی خود آن را اجاره کرده بودند. بدون شک دیدن صحنه دلخراش ظاهر خودروی گران قیمتی که پس از ربوده شدن به دست سارقان در تعقیب وگریز به وضع وحشتناکی آسیب دیده شده بود دل هر قشر متوسط به پایینی را به درد میآورد! زیرا پرواضح بود که احتمالا خسارت ناشی از این واقعه بسیار بیشتر از حقوق چند ماه و شاید یک سالِ یک کارمند ساده است!
باید از دردناکیِ قباحتِ نداشتنِ سرقتی که وقیحانه در شبکههای اجتماعی به نمایش گذاشته شده بود، گذشت و به حال و روز عروس و دامادی فکر کرد که شاید آن روز مراسمشان به هم خورده باشد، و یا شاید به تلخترین روز عمرشان بدل شده باشد، روزی که در رویاهایشان قراربود شیرینترین باشد! یا حتی شاید با لطف وجود مدیریت بزرگان خانواده عروسی به سلامت گذشته باشد اما پس از آن، یک حجم وسیع بدهی علاوه بر مخارج رنگارنگ عروسی بر عهده آنها باقی مانده باشد. این ماجرا سئوالات بیشماری را به ذهنم متبادر کرد:
آیا عروس و دامادی که وسع مالی خرید یک خودروی لوکس و آنچنانی را ندارند، لازم است آن را اجاره کنند تا برای یک شب نمایش پولدار بودن بدهند ؟
اگر ماشین عروسی عروس و دامادی لوکس نبود، یا مثلا ماشینی در حد تولیدات ملی بود، چقدر میتوان به خوشبخت شدن آن زوج جوان امید داشت؟ سهم این زوج جوان از این اتفاق چقدر است؟
شاید اگر دقت لازم در نگهداری امانت را مبذول داشته بودند الان در ماه عسل خود به مرور خاطراتِ نشستن در یک خودروی لوکس خارجی و لذت بردن از آن ولو برای ساعاتی مشغول بودند. و شاید اگر به مثل معروفی که یکی از سالخوردگان اطراف ما همیشه زمزمه میکند دقت کرده بودند، حداقل از مالباختگان نبودند: اول چاه را بکن، بعد منار را بدزد( اشاره به اینکه اول محل نگهداری خودرو را در نظر بگیر، سپس به کرایه کردن آن اقدام کن) و….
سو استفاده برخی از مسئولان از جایگاهشان
باید اعتراف کرد که این پدیده معلول اتفاق شوم دیگری است که ریشه در عملکرد برخی مسئولین جامعهمان دارد.به عبارتی این متن نقدی به رفتار ناپسند آن دسته از مسئولان است که در جایگاهی که به رسم امانت در اختیارشان است سوء استفاده کرده به ترویج اشرافیگری و تجملگرایی در زندگی شخصی و خانوادگیشان میپردازند، غافل از اینکه سنگ بنای سنت مخربی را میگذارند که در وهله نخست تهدید کننده بنای جامعه است.
جدا از آثار ویرانگر روانی همچون عقده حقارت که می تواند سرمنشاء آسیبهای روانی متعددی شود و حاصل آن اختلاف طبقاتی است، این امر به شدت در اسلام نکوهش شده است (نظیر آن را میتوان در نامه ۴۵ نهج البلاغه امیرمومنان سلام الله علیه مشاهده کرد که ایشان حتی نشستن مسئول حکومتی خود بر سفره تجملاتی را به شدت نهی فرمودند،) همچنین عدالت اجتماعی در هر جامعهای با پدیده اشرافیگری که قطع مسلم منجر به پیدایش اختلاف طبقاتی شدید در جامعه میشود نیز به شدت مخالف است.
پرواضح است که گسیل بخش اعظم ثروت جامعه به سمت یک طبقه، توازن اقتصادی آن را برهم میزند و کفه ترازو به سمت قشر محدودی سنگین میشود و بخش زیادی از جامعه از مواهب آن بینصیب میمانند.
این نوشتار درصدد ارائه یک تحلیل اقتصادی نیست، بلکه در حد خود قصد دارد به آسیب ناشی از تجمع ثروت(که غالبا به ناحق هم هست) در یک سوی جامعه که صرف نمایش آندر انواع مراسم تجملاتی ازدواج و زندگیهای اشرافی میشود و یک ضدفرهنگ را در جامعه زینت داده و ترویج میکند، بپردازد.
این پدیده نامبارک، یعنی نمایش جلوههای اشرافیگری توجهات عموم را به سمت خود جلب میکند و باعث میشود تا اذهان رشد نیافته تمام انرژی خود را که میبایست به سمت رشد و تعالی صرف کند به سمت رسیدن به آن سطح از ایدهآلِ نمایش داده شده به هرقیمتی(که استانداردترین آن شاید کرایه کردن یک خودرو و یا حتی طلاجات و…برای یک شب باشد) صرف کند و این همان آسیبی است که مدنظر ماست و قصد داریم آن را از چند منظر مرور کنیم، بلکه بتواند به منزله بیان مسئلهای برای افرادی باشد که دغدغه اصلاح و سامان بخشی به جامعه خویش را دارند:
۱.ثروتی که در یک بخش کوچک از جامعه تجمع یافته عمدتا اگر حاصل تولید نباشد، باید بررسی شود که از کجا به دست آمده است. قدر مسلم هیچ مسئولی حق ثروتاندوزی و دریافتهای کلان براساس هیچ قانون انسانی را ندارد، تا چه رسد به قوانین متعالی اسلام که اساسا با ثروت اندوزی مخالف است. و چنانچه در بررسیهای نهاد مربوطه معلوم شود که ثروتی از محل دریافتهای غیرقانونی، چندمسئولیتی و یا اختلاس و پولشویی و…بهدست آمده، انتظار به حق آن است کمترین کوتاهی در رسیدگی به این جرایم صورت نپذیرد. چرا که مسئولین جامعه به لحاظ قرار داشتن در موضع قدرت دارای توان بالقوه الگو شدن هستند و عملکرد صواب یا ناصواب ایشان قطعا اثرات واضح خود را برجای خواهد گذاشت.
بدون شک میتوان بهترین الگوی مبارزه با چنین جرایم غیرقابل گذشتی را در سیره امیرمومنان سلام الله علیه یافت که با برخوردی به شدت قاطع مسیر سوء استفاده از پست و مقام را میبندد. این موارد را در دستوری که امیرمومنان به رفاعه درخصوص برخورد قاطع با خائن به بیت المال داشته میبینیم که کمترین کوتاهی در انجام آنها را مستوجب عزل فرد مسئول مینماید. عادلانهترین برخوردها در این موارد عبارتند از: عزل فوری از منصب دولتی، رسوا کردن فرد متجاوز به بیت المال، زندانی، شلاق، قطع هرگونه سهمی از بیت المال، بازگشت تمام اموال برداشت شده . تنها چنین برخورد قاطعی است که میتواند التیامی بر زخم کهنه اقشار کم درآمد و کم برخوردار جامعه از بیعدالتی باشد و اعتماد حداکثری را به خیرخواهی از سوی سردمداران دستگاه قضایی کشور جلب کند.
۲.زمانیکه گفتمان غالب یک جامعه مبتنی بر اعتباربخشی به اشرافیت و ازدواجهای پرتشریفات با انواع و اقسام خرجهای کاملا غیرضروری باشد، آتشی برپا میشود که دود آن قطعا به چشم آحاد جامعه خواهد رفت و دامنگیر همگان خواهد شد. از تبعات چنین پدیده شومی میتوان به وضوح به عدم توانایی تشکیل زندگی در جوانان به دلیل ناتوانی در برآورده ساختن چنین انتظاراتی در مراسمها و جهیزیهها و بالارفتن سن ازدواج برای تامین خواستهها، پایین آمدن نرخ زاد و ولد به دلیل بالاتررفتن سن زوجین و ازدست رفتن زمان مناسب برای باروری، بالارفتن نرخ جرایم به جهت دستیابی به خواستهها، رواج بی عفتی و افزایش آمار تجاوز به عنف به دلیل عدم امکان برآورده ساختن نیازهای ضروری و حیاتی و… اشاره کرد.
زمان آن رسیده است که بار دیگر نسبت به ریشهیابی این قبیل مشکلات جامعه اقدام کرده و با برداشتن موانع و زدودن معضلات از رواج فرهنگ اشرافیگری جلوگیری کنیم.طبنا
*
یادداشتی از مریم اعظمی*مشاور خانواده