لکه های خون روی پا و بخشی از پیکر بانو که بی جان به نظر می آید هویداست و چند عابر ایستاده اند تماشا می کنند؛ عده ای هم که رد می شوند نیم نگاهی می اندازند و به راهشان ادامه می دهند...
شفا آنلاین>اجتماعی>پیکر بانوی جوان کنار خیابان روی زمین افتاده؛ فردی که به نظر می رسد قاتل است بالای سر آن ایستاده و می گوید: «نازی خیلی دوستت داشتم؛ مادرش رو مقابل دادگاه صدا کنین و بگید عروست را کشت».لکه های خون روی پا و بخشی از پیکر بانو که بی جان به نظر می آید هویداست و چند عابر ایستاده اند تماشا می کنند؛ عده ای هم که رد می شوند نیم نگاهی می اندازند و به راهشان ادامه می دهند؛ یک یا چندنفری هم دوربین گوشی را فعال کرده اند و فیلم می گیرند.پلیس تهران بزرگ در پاسخ به خبرنگار درباره هویت این فیلم که این روزها در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد می گوید: این رویداد در اسلامشهر در نزدیکی دادگاه خانواده این شهر رخ داده است.
زمان این رویداد در برخی رسانه ها 20 تیرماه جاری اعلام شده و به دنبال بررسی این موضوع در سه بخش «تاثیرات نمایش و تکثیر این فیلم بین مردم»، « علل تشدید خشونت خانگی» و نیز پدیده مهم «بی تفاوتی اجتماعی» با تعدادی از جامعه شناسان گفت وگو کرده است.
برخی جامعه شناسانی که مصاحبه کردند این فیلم را ندیده بودند اما پس از شنیدن شرح ماجرا گفتند این فیلم آنها را به یاد جنایت میدان کاج تهران می اندازد؛ حادثه ای که فردی چاقو به دست قتل کرده بود، عربده می کشید و همه حتی پلیس نظاره می کردند؛ رویدادی که پخش فیلم آن سال 1389 بازتاب های بسیاری پیدا کرد.
درحالی از بروز پدیده ای با عنوان بی تفاوتی اجتماعی در مواقع بروز قتل یا مشاهده فرد مصدوم در جاده صحبت می کنیم که در همین جامعه وقتی برخی رویدادها مثل زلزله و دیگر حوادث رخ می دهد باید مانع حضور مردم و دخالتشان در امور به منظور جلوگیری از اختلال در کار متولیان و متخصصان سر صحنه حادثه شویم.
این تناقض از ابعاد مختلف جامعه شناختی دارای اهمیت و کندوکاو علمی است و باید درکنار چرایی علل تشدید خشونت(Violence) ها، کاهش آستانه تحمل افراد و نیز رواج پدیده بی تفاوتی اجتماعی مورد بررسی کارشناسی قرار گیرد.
اما پیش از بررسی این مقوله ها ضرورت دارد به موضوع مهم تبعات تبلیغ چنین رفتارها و خشونت هایی ازطریق پخش فیلم هایی که در گوشی های شهروندان دست به دست می چرخد پرداخت.
تبعات پخش فیلم را ببینیم
در چنین مواقعی مانند این نوع جنایت ها به طور معمول اصل رویداد و جنایت بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و کمتر کسی به تبعات انتشار چنین فیلم هایی توجه می کند در صورتی که لازم است آگاهی لازم داده شود که انتشار این فیلم ها چقدر می تواند برای جامعه در ترویج خشونت برای کل جامعه و بویژه برای زنان و سرنوشت آن دسته از زنانی که در معرض خشونت قرار دارند مخرب باشد.
«کامل دلپسند» جامعه شناس معتقد است: اثرات اجتماعی این نوع فیلم ها که بین شهروندان پخش می شود بسیار مخرب تر از اصل رخداد است.
وی اضافه کرد: پخش این نوع فیلم ها رواج خشونت می کند و گسترش این نوع آسیب را به شکل اپیدمی گونه به همراه دارد.
دلپسند با بیان اینکه گسترش این نوع فیلم ها اعتماد اجتماعی را سلب و سبب بروز ترس در جامعه می شود، ادامه داد: زنانی بویژه آنان که در معرض خشونت خانگی به هر شکل قرار دارند پس از مشاهده این فیلم ها ممکن است در تصورشان نسبت به مردان و مواجهه با این موضوعات تصمیم هایی مانند ترک خانه یا ... بگیرند.
انواع خشونت خانگی
موضوع خشونت خانگی تنها به ایران محدود نیست بلکه در همه کشورها دغدغه متولیان محسوب می شود؛ حتی کشورهای توسعه یافته همچنان درگیر این موضوع هستند.
برخی کشورها با تدوین مقررات و قوانین سفت و سخت توانسته اند بخشی از خشونت ها علیه زنان را کاهش دهند و برای کمک به توانمندسازی بانوان قدم هایی بردارند، در برخی کشورها هم زور قوانین هم در مقابل روحیه مردسالارانه موجود جامعه تاب نیاورده است.
دلپسند پژوهشگر علوم اجتماعی با بیان اینکه خشونت خانگی انواع فیزیکی، کلامی، روانی و عاطفی، جنسی و اقتصادی دارد اظهارداشت: خشونت بویژه خشونت خانگی در همه کشورها و طبقات اجتماعی آنها مشاهده می شود.
آمار خشونت های خانگی
براساس تعریف انواع خشونت های خانگی مشخص است که بسیاری از مصداق های این تعریف، گزارش، ثبت یا رسانه ای نمی شود لذا در هیچ کجای دنیا نمی توان آمار دقیقی در این زمینه پیدا کرد.
اما برخی موارد مثل کتک کاری همسر، قتل یا آزارجنسی ممکن است ثبت شود که آمار آن هم بسته به شرایط هر جامعه متفاوت خواهد بود.
به گفته دلپسند، براساس اعلام سازمان بهداشت جهانی(WHO) از هر دو زن که به قتل می رسند، یکی توسط شوهر رخ داده است.
وی اظهارداشت: براساس آمارها خشونت علیه زنان بیش از نیمی از خشونت های خانگی را در جهان شامل می شود که ریشه آن در جوامع مختلف متفاوت است.
گرچه آمار دقیقی نمی توان از تعداد خشونت های خانگی در کشور به دست آورد زیرا بسیاری از آنها ممکن است ثبت نشود اما نگاهی کلی به وضعیت زندگی شهروندان در جامعه نشان می دهد طی سال های گذشته خشونت ها بالا رفته و آستانه تحمل شهروندان پایین آمده است.
برپایه آمارها بعد از کودک آزاری(child abuse)، همسر آزاری در رتبه دوم خشونت خانگی در کشور قرار دارد و شماره تلفن 132 نیز برای اطلاع رسانی و کمک گرفتن در این زمینه تمهید شده است.
رئیس اورژانس اجتماعی کشور اردیبهشت امسال در گفت وگو با رسانه ها از رشد 20 درصدی خشونت های خانگی در سال 96 در کشور خبر و آمار داده بود که در یک شش ماهه سال گذشته(نیمی از سال) بیش از 16هزار مورد کودک آزاری و در 9 ماهه همان سال حدود هزار و 750 مورد همسرآزاری به ثبت رسیده است.
همچنین آمارها حکایت از آن دارند که بخش قابل توجهی از قتل ها ( حدود 30 درصد) مربوط به قتل های خانوادگی است.
به گفته مسئولان بهزیستی از هر سه زن در استان تهران یک نفر در معرض انواع خشونت قرار می گیرد.
ریشه یابی علت خشونت
جامعه شناسان درباره علت های تشدید خشونت ها در جامعه تقریبا هم نظر هستند و مشکلات اقتصادی را عمدتا رتبه نخست، نبود ساختارهای حمایتی، ضعف آموزش و دیگر عوامل را ازجمله این موارد اعلام می کنند.
بیشتر کارشناسان نقش وضعیت معیشت، چشم و هم چشمی یا رواج فاصله طبقاتی و تبعیض ها را عامل مهمتر و کمک کننده می دانند.
دلپسند پژوهشگر علوم اجتماعی در تشریح علت های ترویج خشونت در ایران معتقد است: در دوره ای قرار گرفته ایم که بشدت با فشار ساختارهای اقتصادی و اجتماعی مواجهیم و بیکاری، گرانی و نبود نظام حمایت اجتماعی قوی زمینه ساز بروز انواع خشونت ها شده است.
وی در ادامه پایگاه اجتماعی و اقتصادی افراد را عامل دیگر تشدید خشونت ها معرفی و بیان کرد: بخش اعظم خشونت های خانگی به پایگاه اجتماعی و اقتصادی آن فرد بستگی دارد.
به گفته این جامعه شناس، در خانواده هایی که پایگاه اقتصادی و اجتماعی پایین تری دارند، زنان آسیب پذیرتر هستند.
چرا خشونت علیه زنان
«احمد بخارایی» مدیر گروه آسیب های اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران معتقد است: صرفنظر از زمینه های فرهنگی مردسالاری موجود در جامعه، ساختار حقوقی، قضایی و انتظامی نیز به گونه ای است که مردان به خودشان اجازه می دهند با زور علیه زنان اقدام به خشونت کنند.
وی شرایط اقتصادی و فقر را عامل مهم زمینه ساز خشونت می داند و معتقد است: ریشه اصلی بسیاری از مشاجره های خانوادگی شرایط اقتصادی است.
بخارایی تشریح کرد: «فقر» یا «احساس فقیر بودن» انسان ها در مقابل افرادی که در رفاه بیشتری هستند سبب شکل گیری خشونت می شود.
به گفته وی، این احساس فقیر بودن و مقایسه افراد جامعه از این منظر در جوامعی شکل می گیرد که تبعیض وجود دارد و ملاک های ارتقا مبتنی بر «قدرت» و «تزویر» است.
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور ادامه داد: در جوامع سرمایه داری زر و زور دو ملاک عمده برای ارتقا در بخش های مختلف زندگی بوده و در جامعه ما ملاک سوم (تزویر) هم شکل گرفته است و وقتی فردی خود را از ارتقا باز می بیند از درون، ناآرامی های او شروع می شود.
به گفته وی، این ناآرامی های شخصیتی در درون انسان ها در خانواده به شکلی بروز می کند و گاه به دعوا بین همسران و بروز خشونت نیز می انجامد.
وی خشونت در سطح خرد جامعه را نتیجه وجود خشونت در سطح کلان می داند و آمار می دهد: قتل های خانوادگی در چندسال اخیر در کشور سیر صعودی داشته است.
به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور، سال 96 تنها 300 مورد گزارش رسانه ای درمورد قتل خانوادگی داشتیم؛ درحالی که بسیاری از موارد ممکن است رسانه ای نشود.
بخارایی می گوید براساس آمارها بیش از 80 درصد مقتولان در قتل های خانوادگی را زنان تشکیل می دهند.
دلبسته دیگر پژوهشگر علوم اجتماعی نیز معتقد است که براساس فرهنگ شفاهی در ایران، به نوعی مردان خشونت علیه زنان را حق خود می دانند زیرا زن را حق طبیعی خود تلقی می کنند؛ این مساله زمانی تشدید می شود که وابستگی اقتصادی زنان به مردان نیز وجود داشته باشد.
این جامعه شناس ضعف آموزش و کم شدن توانمندی اجتماعی همسران در حل مسائل خانوادگی و زناشویی را از علت های دیگر شکل گیری خشونت های خانگی معرفی می کند.
قوانین دربرابر مردقدرتی
«عزت الله سام آرام» که به عنوان پدر مددکاری اجتماعی ایران نیز شناخته می شود معتقد است: روحیه مردسالاری، مردمحوری و مردقدرتی در همه کشورها بویژه آمریکا نیز وجود دارد، البته در اروپای شمالی کمتر است و به واسطه تدوین قوانین، قدرتی به زنان برای استیفای حقوقشان داده اند که بتوانند از خودشان دفاع کنند.
این جامعه شناس افزود: اما این قوانین و قدرت در جامعه ما وجود ندارد؛ بسیاری از قوانین، روش ها و رویه های برخی قضات در دادگاهها، بیشتر طرف مردان و به نفع آنان است، گویی انگار زنان حقوق کمتری دارند.
وی تاکید کرد: البته در اسلام حقوق زن خیلی بالاست و هیچ دینی به این حد مثل دین اسلام به حقوق زنان توجه نداشته اما در کشورمان بویژه در رویه هایی که در پیش گرفته شده زن همیشه مورد ظلم قرار می گیرد، گویی انگار مرجعی نیست که حق آنان را در ظلم خانگی از شوهر، فرزند و پدر رسیدگی و استیفا کند.
سام آرام ادامه داد: البته در کل سیستم قوه قضائیه همه اینطوری نیستند اما بعضی قضات برای دفاع از زنانی که گاه مشاهده شده حتی در نتیجه خشونت فیزیکی دچار آسیب های آشکار در بدنشان شده اند، دستشان برای اقدام نمی رود و توصیه می کنند که زن برود بسازد و زندگی اش را حفظ کند.
رشد تعصب مردسالاری بین جوانان
پدر مددکاری اجتماعی ایران در ادامه به نکته مهم دیگری به نام روحیه مردسالاری و مردقدرتی اشاره می کند که مورد تاکید همه جامعه شناسان است؛ نکته ای که گرچه ریشه تاریخی دارد و به باور مرسوم، در گذشته قوی تر بوده اما این جامعه شناس معتقد است که جوانان نسل کنونی ما بیشتر به این نوع نگاه گرایش پیدا کرده است.
وی تاکید دارد که «عشق لاتی قدیمی» که براساس آن تفکر، زن را می شود کتک زد و سرش را برید بین جوانان امروز زیاد شده است.
این جامعه شناس در مواجهه با پرسش خبرنگار درباره علت این نوع نگاه و افزایش این تعصب بین نسل جوان معتقد است که سریال های صداوسیما و نیز شبکه خانگی که لات بازی های قدیمی را به تصویر می کشند در این زمینه نقش دارد و جوانان از آنها الگو می گیرند.
ملاک ازدواج و رشدسواد بانوان
سام آرام در ادامه به مقوله مهم دیگری اشاره می کند و آن هم ملاک های ازدواج است. وی با طرح این مساله که بیشتر جوانان ازدواج را همسرگزیدن نمی دانند بلکه آن را معادل نوعی برده داری و در اختیار گرفتن فردی دیگر تعبیر می کنند، گفت: همین نوع نگاه سبب بروز خشونت ها می شود.
این جامعه شناس افزود: چون در گذشته زنان چندان باسواد نبودند و حقوق خود را نمی شناختند، استیفای حقوق هم از طرف این قشر زیاد انجام نمی شد اما در این زمانه که بانوان در نتیجه خواست خودشان، اکثر دانشگاهها را اشغال کرده اند به حقوقشان نیز آشنا شده اند و در پی استیفای آن برآمده اند.
بی تفاوتی اجتماعی و مقررات
صرفنظر از علل رواج خشونت و راههای کاهش آن که خود چندین مقاله و کار علمی می طلبد، آنچه به بهانه انتشار کلیپ قتل زنی در اسلامشهر محور این گزارش شده، مقوله بی تفاوتی اجتماعی است که شهروندان خیلی راحت از کنار جسد رد می شوند و هیچکس حتی قصد تماس با 110 یا 115 برای نجات احتمالی فرد مضروب هم نمی کند.
بخارایی جامعه شناس و استاد دانشگاه پیام نور اظهار داشت: بی تفاوتی اجتماعی موضوعی مهم و جدی در حوزه جامعه شناسی به شمار می رود.
وی مصداق های این پدیده اجتماعی را به طور مثال گذر افراد از کنار جسد خون آلود یک فرد یا در حال جان دادن در حوادث عمدی یا حتی سوانح جاده ای تعریف و تاکید می کند: شهروندان آنقدر درگیر مسائل خودشان شده اند که این موضوع ها بویژه مسائل دیگران برایشان کم اهمیت جلوه می دهد.
بخارایی مقررات و قوانین موجود برای افرادی که در چنین مواقعی اقدام به کمک رسانی می کنند را از دیگر عوامل می داند و می گوید: فرد در این مواقع می پندارد اگر کاری انجام دهد گیر می افتد، یعنی احساس امنیت نمی کند که از حق فرد یا جان او دفاع کند.
بعامل ضعف مقررات در صحبت تقریبا همه جامعه شناسان مطرح می شود زیرا آن را بسیار تعیین کننده می دانند و معتقدند سبب از بین رفتن حس همدردی و همنوعی شده است.
گرچه تدوین مقررات برای ضابطه مند کردن نحوه کمک رسانی در این مواقع و آموزش به منظور کمک رسانی صحیح به منظور حفظ جان شهروندان ضرورت دارد اما اینکه کاری کنیم مردم جرات مشارکت در کمک رسانی نداشته باشند هم قابل تامل است.
بخارایی، احساس بی تفاوتی، ترس و ناامنی ناشی از هراقدام، احساس همدلی نکردن و جزیره ای عمل کردن را از جمله دیگر علت های این بی تفاوتی اجتماعی معرفی می کند.
وی توضیح داد: در جامعه ای که در سطح کلان مشکلات جدی و ساختاری وجود دارد در سطح خُرد هم آدم ها جزیره ای جزیره ای عمل می کنند و جامعه به شکل واقعی جامعه، معنای خود را از دست می دهد.
بخارایی با بیان اینکه جامعه تعریف دارد و عبارت از همبستگی اجتماعی است، اظهارداشت: ما اینک با جمعی آشفته و درهم مواجه ایم که آدم ها به صورت جزیره ای هرکس برای خودش و براساس منفعت خود کار می کند.
وی هشدار می دهد که اگر در این زمینه به صورت دقیق و با نگاه کلان نگر علت یابی نکنیم وضعیت بدتر خواهد شد.
این جامعه شناس در پاسخ به پرسش خبرنگار که ضعف مهارت های زندگی چقدر در ترویج این پدیده اجتماعی موثر است گفت: در قرن کنونی انسان ها بسیاری از مهارت هایشان را از رسانه ها و شبکه های اجتماعی می گیرند.
وی ادامه داد: انسان وقتی به دنیا می آید نسبت به محیطش رابطه محبت آمیز دارد و این جامعه است که این رابطه و حس را می کشد و از بین می برد.
این جامعه شناس همچنین این پرسش را طرح کرد که «مگر شیوه غذا خوردن آموختنی است».
بخارایی افزود: احساس همدردی به همنوع در ذات انسان وجود دارد اما این جامعه و شرایط آن است که این حس را از بین می برد.
وی با تمرکز بر موضوع این گزارش مبنی بر نظاره انسان ها در صحنه قتل معتقد است: انسان نظاره گر که دارد صحنه قتل را می بیند اما رد می شود، انسان پویا و فعال جامعه نیست بلکه مرده متحرک است که باید با نگاه کلان نگر مشکل را با زاویه دید جامعه شناختی دنبال کرد.
به من چه
دلبسته پژوهشگر علوم اجتماعی نیز در این زمینه می گوید: پدیده هایی مثل بی تفاوتی اجتماعی بیانگر توسعه نیافتگی اجتماعی آن جامعه است.
به گفته این جامعه شناس، طبق تحقیقات انجام شده رابطه معنی داری بین بی تفاوتی اجتماعی و میزان اعتماد اجتماعی وجود دارد.
وی توضیح داد: درشرایطی که مشارکت انسان ها در چنین رویدادهایی هزینه دارد زیرا فرد تصور می کند ممکن است چاقو بخورد، نظام قانونی حمایتی برای او وجود ندارد و این نظام حمایتی می پرسد چرا مشارکت کردی، لذا انسان ها نمی دانند باید چکار کنند و برخی کارشناسان از این وضعیت به عنوان بی هنجاری نیز یاد می کنند.
دلبسته توسعه نیافتگی فرهنگی را یکی از عوامل مهم در این زمینه می داند و اعتقاد دارد: عبارتی که رایج شده مبنی بر اینکه افراد می گویند« به من چه» سبب مرگ اجتماع می شود.
این کارشناس علوم اجتماعی تاکید دارد که این وضعیت ناشی از «عقلانیت کنشی» در جامعه است که اثرات آن اسیب های اجتماعی را زیاد تر می کند.
وی توضیح می دهد: در مواجهه با چنین رویدادهایی که جان یک انسان در خطر است همه سعی می کنند عقلانی و حسابگرانه برخورد کنند و رفتار براساس حس نوع دوستی و اصول زندگی جمعی از بین می رود.
توانمندی زنان
دلبسته پیشگیری را در حوزه آسیب های اجتماعی همواره بهترین راهکار می داند و معتقد است: وقتی یک آسیب مثل خشونت و قتل با چاقو بروز می کند، این حادثه یک دفعه ای رخ نداده بلکه ماقبل آن بسیار مهم است.
وی تاکید کرد: باید زنان آسیب پذیر را شناسایی، نظام های اجتماعی ما کامل باشد، درمان را در اولویت قرار دهیم و زنان را به صورت حرفه ای در برابر ساختار نابرابر قدرت توانمند تر کنیم.
این پژوهشگر علوم اجتماعی نوع نگاه به توانمندی زنان را بسیار مهم دانست و افزود: به طور مثال قبلا در شهرداری تهران ستادی به همین منظور راه افتاد که کارش فقط ارایه تسهیلات مالی بود درحالی که افزایش آگاهی، مشارکت جویی و ... نیز بسیار اهمیت دارد و توانمندسازی تعریف می شود.
وی با بیان اینکه جامعه مدنی ما باید تقویت شود، گفت: صداوسیما که آنقدر اعترافات تلویزیونی می گیرد سعی کند برنامه های آموزشی برای حل مشکلات زناشویی و ارایه آموزش ها نیز برنامه ریزی کند.
این جامعه شناس آموزش را شرط توسعه خواند و گفت: نظام رسانه ای ما موظف است آموزش را سرلوحه قرار دهد و کاهش خشونت مستلزم همکاری گسترده همه نهادهای دولتی و غیر دولتی در همه بخش هاست.
تناقض بی تفاوتی و مزاحمت
سام آرام پدر مددکاری اجتماعی ایران نیز در این زمینه معتقد است: درحالی از بی تفاوتی اجتماعی در حوادثی مثل قتل همسر صحبت می کنیم که زمان بروز بحران هایی مانند زلزله از حضور بیش از حد مردم و مزاحمت هایشان در کار متخصصان و متولیان مواجه هستیم..
وی افزود: وقتی تصادفی رخ می دهد خیلی ها توقف می کنند تا ببیند چه اتفاقی رخ داده اما وقتی یک فردی روی جاده افتاده است، رانندگان به علت قوانین خاص ما جرات نمی کنند افراد را به بیمارستان برسانند.
وی غیر از بحث قوانین، زندگی شهری و آسیب های آن را از دیگر مشکلات معرفی می کند و معتقد است: مردم ما بویژه در شهرهای بزرگ وقت ندارند و بدو بدو دنبال کارهایشان هستند که خود در ترویج بی تفاوتی اجتماعی تاثیر دارد.
غریبه دشمن است
این جامعه شناس تاکید کرد: کمک نکردن به همنوع و نظاره گر بودن درحوادث در جامعه ای که در طول تاریخ فرهنگ همنوع دوستی اش زبانزد بوده، جای تامل دارد.
وی افزود: البته فرهنگ کمک رسانی به همنوع در طول تاریخ زمان هایی بزرگ یا زمان هایی کوچک شده که اینک کوچک است و در این شرایط کمک رسانی افراد به جمع اعضای خانواده شان محدود می شود و غریبه را دشمن می پندارند.
این جامعه شناس در ادامه به نکته قابل تاملی اشاره می کند و می گوید: در تعریف باورهای نسل جدید، کسی که در محدوده خانواده شما نباشد، دشمن است.
تاثیر بازار و پول پرستی
وی درباره علت های ترویج این روحیه و محدود شدن دایره کمک رسانی پاسخ می دهد: این مشکل را بازار به وجود آورده است، مثلا شما موضوع ارز و سکه را این روزها و تلاش و حرص زدن برای بیشتر پول درآوردن را ببینید که فرد در این مسیر به هیچ چیزی توجه نمی کند جز کسب سود بیشتر.
سام آرام اضافه کرد: در این شرایط همه دشمن همدیگر می شوند درحالی که قبلا اینطور نبوده است.
به گفته وی، چنگ زدن به همدیگر، مسابقه در پولدار شدن و حق دیگران را راحت خوردن در جامعه درحال افزایش است پس در این شرایط کمک رسانی به دایره اعضای خانواده محدود می شود.
وی به موضوع دیگری درباره مدرنیته و ارتباط آن با این نوع آسیب های اجتماعی اشاره می کند و معتقد است که اگر نحوه استفاده از ابزارهای مدرنیته را فرهنگ سازی نکنیم چنین تبعاتی شکل می گیرد.
این جامعه شناس افزود: ما مدرن شده ایم اما نحوه استفاده از آخرین ابزارهای مدرنیته را نیاموخته ایم که سبب بروز ناهنجاری های فرهنگی مختلفی در جامعه می شود.
وی همچنین معتقد است: مردمی که در طول تاریخ کتابخوان بوده اند دیگر کتاب نمی خوانند، حتی دانشجویان ما هم دیگر کتاب نمی خوانند و در این شرایط توقع چه نتایجی باید داشته باشیم.
سام آرام گفت: بعد از جنگ (هشت سال دفاع مقدس) یک سرمایه اجتماعی داشتیم که همه به هم کمک می کردند که پس از آن این فرهنگ از بین رفت.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه دانشگاهیان و مسئولان باید کارهای علمی عمیق برای علت یابی و درمان انجام دهند اظهارداشت: صداوسیما خیلی ضربه فرهنگی به جامعه زده، کارهای این نهاد سطحی شده و عمیق نیست؛ سایر رسانه ها هم باید برای ایفای کارکرد آموزش وارد عمل شوند.
باتوجه به وضع موجود آنچه اهمیت دارد اینکه راههای جلوگیری از کاهش آستانه تحمل، آموزش مهارت های زندگی به شهروندان از دوران کودکی بویژه راههای حل مساله و مدیریت هیجان ها، کمک به ازدواج مطمئن و این دست فعالیت های اجتماعی برای پیشگیری از چنین آسیب های اجتماعی ضروری به نظر می رسد که باید درکنار بهبود وضعیت اقتصادی جامعه به انجام برسد.ایرنا
داود میاندهی