دیروز آخرین جلسه محاکمه جهانگیر رضوان، متهم به قتل عباس مهاجر در تالار بزرگ دادگاه عالی جنایی پایان یافت. هیات قضات مدت چهار ساعت برای صدور رای مشورت کردند و در ساعت چهار بعداز ظهر، مجازات اعدام را برای جهانگیر رضوان تعیین کردند.
شفا آنلاین>اجتماعی>دیروز آخرین جلسه محاکمه جهانگیر رضوان، متهم به قتل عباس مهاجر در تالار بزرگ دادگاه عالی جنایی پایان یافت. هیات قضات مدت چهار ساعت برای صدور رای مشورت کردند و در ساعت چهار بعداز ظهر، مجازات اعدام را برای جهانگیر رضوان تعیین کردند.
به گزارش شفا آنلاین:هفت روز بود که تالار بزرگ دادگاه عالی جنایی ناظر محاکمه متهم به قتل عباس مهاجر بود. متهم، جهانگیر رضوان نام دارد که سال گذشته در سپیده صبح یک روز جمعه با کارد، جوانی را کشته بود. ماجرای به قتل رسیدن عباس مهاجر به دست جهانگیر رضوان به تفصیل در روزنامه چاپ شد. این بار جریان کامل اين محاکمه راکه هفت روز به طول انجامید به طور اختصار از نظر شما میگذرانیم.من مریضم
پرونده اتهامی جهانگیر رضوان پس از طی تشریفات قانونی تکمیل شد و دادگاه عالی جنایی 26 شهریور را روز محاکمه متهم تعیین کرد. در اين روز تا ساعت 12 ظهر از متهم خبری نبود. از زندان تلفن زدند و اطلاع دادند که جهانگیر اظهار تالم میکند و نمیتواند در جلسه دادگاه حاضر شود.
از طرف دادگاه دستور داده شد که متهم را به دادگاه بیاورند تا پزشکی قانونی از او معاینه کند. ساعت 12 و نیم بود که جهانگیر با دو مامور مسلح زندان وارد دادگاه شد. متهم قیافه گرفتهاي داشت و نشان میداد که ناراحت است. او را به دادگاه بردند. جهانگیر به رییس دادگاه گفت من مریضم و نمیتوانم در جلسه دادگاه حاضر شوم. رییس دادگاه به اداره پزشکی قانونی نوشت یکی از پزشکان آن اداره در دادگاه حاضر شود و جهانگیر را معاینه کند.
مریض نیست
آقای دکتر انوری ، متهم را معاینه کرد و نظر داد که جهانگیر سالم است. بلافاصله دادگاه تشکیل جلسه داد. متهم پشت میله خوانده شد و پس از اینکه خود را معرفی کرد، دادگاه براي تنفس تعطیل شد.
روز بعد دومین جلسه محاکمه شروع وکیفرخواست توسط منشی دادگاه قرائت شد. در کیفرخواست ذکر شده بود جهانگیر فرزند جعفر، 24 ساله متهم است که در جاده فرمانیه عابری را به ضرب چاقو کشته است. دادستان برای جهانگیر تقاضای اعدام کرده بود. رییس دادگاه متهم را صدا زد. جهانگير به وسط دادگاه آمد و جریان واقعه را بیان كرد.
او گفت شب حادثه قتل با یکی از رفقایم برای گردش به تهرانپارس رفتم. در آنجا با چندنفر از دوستان هنرمندم قرار داشتم ولی آنها را ندیدم و برای پیدا کردنشان به جاده فرمانیه رفتم. عباس مهاجر با «مهوش خله» کنار کیوسکی ایستاده بودند. مهوش خله به ما متلک گفت. دوست من به طرف او رفت و عباس مهاجر با او گلاویز شد. من هم با عباس گلاویز شدم. پس از کتککاری به تهران برگشتیم. صبح مطلع شدم که عباس مهاجر کشته شده است. وقتی از دوستم پرسیدم، گفت من یک نیش چاقو به سینه او زدهام. روز بعد همه جا شایع شد که من مهاجر را کشتهام اما من بیگناهم و در این قتل دخالتی نداشتهام.
رییس دادگاه گفت: شخصی که تو به عنوان قاتل معرفی میکنی، در بازپرسی گفته است در جاده فرمانیه جهانگیر توقف کرد و از خودرو پیاده شد و با چاقو به عباس مهاجر حمله کرد. عباس ته یک بطری را به لبهای زد و با بطری شکسته خود را آماده دفاع کرد. جهانگیر ناگهان با چاقو به اوحمله کرد و عباس را از پای درآورد. عباس که در خون خود غوطهور بود، خطاب به جهانگیر گفت نامرد اینطور تلافی میکنی؟
در جواب این اظهارات چه میگویی؟
جهانگير خود را بیگناه جلوه داد. در این موقع دادگاه بر اثر ازدحام جمعیت متشنج و دادگاه براي تنفس تعطیل شد. روز بعد دادگاه تشکیل شد و محاکمه ادامه پیدا کرد. پس از اینکه جهانگیر مطالبی به عرض دادگاه رساند، نماینده دادستان صحبت کرد و طبق ماده 170 قانون مجازات عمومی برای متهم تقاضای اعدام کرد. وکیل مدافع شاکی خصوصی در این مورد صحبت کرد. وکلای مدافع متهم از موکل خود دفاع کرده و دلایلی مبنی بر بیگناهی جهانگیر ارائه دادند و چندنفر از شهود را معرفی کردند که در دادگاه شهادت دهند كه جهانگیر بیگناه است و رفیق او عباس را کشته است. شاهدان کسانی بودند که جهانگیر و رفیقش پس از اینکه از فرمانیه به تهران برمیگردند، به خانه آنها میروند و هنگامیکه این دو نفر در اتاق با هم صحبت میکردند، همسایهها و ساکنان خانه حرف های آنها را گوش داده و برای تکرار صحبتهای جهانگیر و دوستش به دادگاه خوانده شدند. شهود در دادگاه حاضر شدند و حرفهایی که بین جهانگیر و رفیقش پس از وقوع حادثه در اتاق رد و بدل شده بود را به عرض دادگاه رساندند.
اظهارات ضد ونقیض شهود
جهانگیر گفته بود پس از اینکه از فرمانیه آمدیم، من و رفیقم به خانه آقای سماواتی رفتیم. حرفهایی که من و دوستم بههم میگفتیم را ساکنان خانه شنیدهاند. زهرا سماواتي، يكي از شهودي که به دادگاه آمده بود، اظهار داشتند: وقتی جهانگیر و رفیقش به خانه آمدند، به جز من هیچكس در خانه نبود. این دو نفر با هم جر و بحث میکردند و راجع به کشتن مردی حرف میزدند؛ سپس احمد سماواتی، شوهر زهرا پشت تریبون آمد و گفت: وقتی جهانگیر و رفیقش به منزل آمدند، من در خانه بودم و غیر از من کسی در خانه نبود. دوست جهانگیر به او می گفت: جواب همه را خودم میدهم. وقتی شوهر زهرا گفت من در منزل تنها بودم ، باتوجه به اینکه همسرش هم هنگام شهادت دادن همين را ادعا كرده بود، تماشگران خندیدند و نظم دادگاه بههم خورد. عدهای میگفتند شهود قلابی این رسواييها را هم به بار میآورد. شهود دیگر که علی سماواتی، نجار ساکن همان خانه است، گفت: وقتی جهانگیر به اتفاق جوان دیگری به منزل آمد، من در خانه بودم. من هم شنیدم که آن جوان به جهانگیر گفت، خودم جوابش را میدهم. دوباره قهقه خنده تماشگران چرت عدهای را پاره کرد. تماشاچیان حاضر در دادگاه دو به دو باهم حرف میزدند و هریک مطالبي میگفتند.با زنگ رییس دادگاه ،مردم ساکت شدند و چهارمین شاهد به وسط دادگاه خوانده شد. او که ایران نام دارد و ساکن منزل آقای سماواتی است، خطاب به رییس دادگاه گفت: موقعی که جهانگیر و رفیقش به خانه آمدند، غیر از من و زهرا کسي در خانه نبود. شهادت آخری کار را خرابتر کرد و این دفعه تماشاگران با صدای بلندتری خندیدند؛ در حالی که خنده مردم قطع نمیشد، بالاخره اظهارات شاهدان به پايان رسيد.
سپس وکیل مدافع متهم دوباره صحبت کرد و پس از او متهم را برای آخرین دفاع به پشت میز خواندند. جهانگیر دو روز از خود دفاع کرد ودیروز ظهر آخرین جلسه محاکمه او پایان یافت. محاکمه جهانگیر رضوان از محاکمات پرسر و صدای دادگستری بود چون هر روز عده زیادی از دوستان متهم و مقتول در دادگاه حاضر میشدند. تعداد تماشاچیان خیلی زیاد بود و فقط عده کمی از آنها را به دادگاه راه میدادند. کسانی که میخواستند در دادگاه حضور یابند و ناظر محاکمه باشند، صبح زود به دادگستری میآمدند و تماشاگران درمدت کمي تمام تریبونها را پر میکردند و ماموران ناچار میشدند کسی را به دادگاه راه ندهند ولی مردم تا ظهر از دادگستری بیرون نمیرفتند تا جلسه محاکمه تمام شود وکسانی که در دادگاه ناظر بودند، جريان را برای آنها تعریف کنند. دیروز که آخرین دفاع جهانگیر بود، عده بیشتری به دادگستری آمده بودند و ساعت یک بعدازظهر ماموران همه را از کاخ دادگستری بیرون کردند و جمعیت برای اطلاع از رای دادگاه، تا ساعت چهار بعدازظهر پشت درهای بزرگ کاخ دادگستری ماند. هنگامیکه رای صادر شد و جهانگیر را به زندان بردند، مردم متفرق شدند.
دادگاه جهانگیر را به اعدام محکوم کرده بود. با اعلام رای دادگاه عدهای خوشحال و عدهای ناراحت پی کار خود رفتند. جهانگیر ناراحت از رای صادره، تقاضای فرجام کرد و در حالیکه از برادرش خداحافظی میکرد، با ماموران به زندان رفت.قانون پلاس