کد خبر: ۱۸۷۶۶۱
تاریخ انتشار: ۰۴:۵۹ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۶ - 2018March 08
طبق آمار و ارقام جهانی، در سال 2017 ایران دومین کشور غمگین جهان بوده است
شفا آنلاین>اجتماعی>چند سالی هست که بحران های ریز و درشت ما را محاصره کرده اند. اما در این کشور بحرانی بزرگتر از زلزله و آتش سوزی وجود دارد. « بحران غمگینی، ناامیدی و خشونت». روزهایی را می گذرانیم که متأسفانه در عرصه نبرد بین تاریکی و روشنایی؛ خشونت، اندوه و ناامیدی پیشروی میکند و شفقت، شادی و امید به عقب رانده می شود. اما ...... دیگر فرصت درنگ نیست.

 به گزارش شفا آنلاین:وقت آن است که فکری به حال خودمان بکنیم. وقت آنست که طرحی نو در اندازیم. اگر دلسوز خودمان و مردممان هستیم، وقت آن است که به بهانه مناسبت های ملی در شهر و روستا کاروان شادی برپا کنیم. از فرصت نوروز، چهارشنبه سوری، سیزده بدر و مناسبات شادی آفرین ملی استفاده کنیم. بیایید هموطنان را برای شادی و شعف فرا بخوانیم.

جامعه ناشاد
طبق آمار و ارقام جهانی، در سال 2017 ایران دومین کشور غمگین جهان بوده است (1). نرخ شیوع افسردگی در کشورمان 18 درصد گزارش داده شده که از نرخ شیوع جهانی بالاتر است و افسردگی خفیف به بالا حتی به بیش از 50 درصد میرسد (صالحی و همکاران، 1990)(2)]. در کنار تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی، وقایع طبیعی، مانند زلزله، سیل و ... و حوادثی مانند آتش سوزی پلاسکو و کشتی سانچی، سقوط هواپیما و ...... هم دست از سر ما بر نمیدارد و هر سال که می گذرد، کقه تاریک ترازویمان را سنگین تر می کند. می دانیم که ناشاد بودن چه بر سر ما می آورد اما در این خصوص فقط به یک جمله بسنده می کنم: « اعتیاد، کوچکترین محصول جامعه ناشاد است».

جامعه پرخاشگر
این روزها یک درد دیگر به مجموعه دردهایمان اضافه شده است: « خشونت اجتماعی». مطابق با نظرسنجی موسسه Gallup, 2017، از میان 142 کشور، ایرانیان عصبانی ترین مردم جهان بودند (3). این روزها در اجتماعات رسمی و غیر رسمی، حتی در دورهمی های دوستانه که پیش از این، یکی از غنی ترین منابع شادی و شعف به حساب می آمد نیز شاهد جولان دادن « هیولای خشونت »، آن هم با تمامی جلوه های خود، هستیم؛ بویژه در محیط های سایبری و مجازی که افراد راحت تر می توانند، عمیقترین لایه های خشم و عصبانیتشان را بیرون بریزند.

این درحالیست که بیشترین حجم خشم و عصبانیت مردم در لایه های زیرین پنهان شده و هنوز فرصت بروز پیدا نکرده است. معنای این حرف آن است که متأسفانه عواملی که زمینه ساز بروز عصبانیت هستند، حل نشده است. عصبانیت همواره ایجاد و تشدید می شود و همچنان در لایه های زیرین انباشته می گردد. متاسفانه باید بدانیم که این خشم پنهان به مراتب بیش از خشونت آشکار شده، به خود فرد و ارتباط او با جامعه آسیب می زند. ترسناک تر اینکه این عصبانیت های نهفته همواره منتظر فرصت مناسب هستند تا به شدت تمام خود را نشان دهند (برونریزی شوند).

گله بسیار می کنیم
این روزها نویسندگان، هنرمندان ومسئولین در این باره بسیار می نویسند و می گویند. خیلی از ما متخصصین هم از این وضعیت گله مندیم ولی با گله مند بودن و گله کردن، انتقاد و سرزنش کردن، این و آنرا مقصر دانستن، هیچ کاری از پیش نخواهیم برد. ما همه آدمهای مسئله مداری شده ایم که هر روز و هر روز حول مسائل و مشکلاتمان می چرخیم و می چرخیم و مشکلاتمان گردابی شده است که آرام آرام ما را به کام خود فرو می برد.

یک فرد افسرده، هر چه بیشتر به حوادث منفی فکر کند (نشخوار کند)، افسرده تر می شود. به همین گونه، اشاعه مطالب منفی، منجر به تکرار و افزایش غم و اندوه به صورت تصاعدی در بین افراد جامعه می گردد و در نتیجه منجر به اشاعه افسردگی و رفتار خشونت آمیز در بین آحاد جامعه، بویژه نسل جوان و آینده ساز می گردد. بدون شک با تکرار حوادث و مقصر دانستن همدیگر هیچ مشکلی حل نخواهد شد و از آن بدتر نوعی احساس درماندگی را به همدیگر منتقل می کنیم، که خود آن، منجر به اقدامات ناپخته و در نتیجه، مشکلات بیشتر خواهد شد.

راه حل مدار باشیم
اجازه دهید، صمیمانه و قاطعانه بگوییم: «دیگر بس است». حرف زدن از غم و غصه ها بس است. گله از مشکلات بس است. انتشار دادن حوادث دردناک و مرگ های پیاپی پیرامونمان در محیط های واقعی و مجازی، بس است. وقت آن است که برخیزیم. وقت آن است که شروع کنیم. وقت آن است که به جای چرخیدن به دور مسئله هایمان، راه حل مدار باشیم. وقت آن است که برنامه ریزی کنیم و قدم برداریم.اگر می پرسید، چه کنیم؟ باید بگویم: « شروع کنیم!» . از همین لحظه و از خودمان شروع کنیم.

غذای مسموم نخوریم و به عزیزانمان نخورانیم
تکرار و مرور مطالب منفی مانند غذای مسمومی است که به خورد ذهنمان میدهیم. همان طور که از خوردن غذاهای فاسد می پرهیزیم، از فکر کردن و دیدن، مطالعه و مرور تصاویر و مطالب حاوی درد و غم نیز پرهیز کنیم و برعکس، برای دیدن و خواندن، تصاویر و اخبار مثبت و شادی آور را انتخاب کنیم.مراقب باشیم که از سفره غذاهای فاسد به خانواده، دوستان و همکارانمان نخورانیم. در جمعشان مطالبی را بیان نکنیم که حاوی ناامیدی و خشم و نفرت باشند بلکه در گردهم آیی ها و گروه های واقعی مجازی تصاویر و مطالبی را بیان کنیم، فوروارد کنیم و لایک کنیم که به آنها حس خوب بدهد. این بزرگترین لطفی است که به خانواده و دوستانمان می کنیم.

ما از ریشه ، مردمی با نشاط هستیم
ما مردمان این سرزمین از عمق وجودمان، میل به شادی و سر سبزی داریم. همه جا به دنبال نشاط هستیم. حتی در تاریک ترین لحظه هایمان و در اوج رنج داشتنمان، لطیفه می سازیم و می خندیم. شاید در حال حاضر در هیچ کجای دنیا تا این حد میل به شادی و هیجان مثبت وجود ندارد، که در ما هست. پس بیایید این تمایل را به فال نیک بگیریم. وقت آن است که به این تمایل عمیقمان پاسخ بدهیم. راه دوری نرویم. باز هم از خودمان شروع کنیم. چند روزی مانده است تا « نوروز». عیدی که در دنیا نظیر ندارد. یکایک ما ایرانیان نوروز را در عمق وجودمان احساس می کنیم. اینکه علیرغم همه گرفتاریها خانه تکانی می کنیم، لباس نو می پوشیم، سفره هفت سین می چینیم که پر از سبزه و سنبل است. در لحظه تحویل سال، دور هم می نشینیم و از صمیم قلبمان دعا می کنیم که حالمان به حالی نیکوتر تغییر کند.

نوروز را بهانه کنیم برای شاد بودن
بیاییم همه با هم ، تأکید می کنم: « همه با هم» دست به دست هم دهیم و شادی و سرسبزی درونی را در این سرزمین بگسترانیم و برای شروع، از خودمان آغاز کنیم. اگر ملبس به لباس روحانیت هستیم، در مساجد و اجتماعات، مردم را مطابق سیره پیشوایانمان، به شادی و مهربانی بخوانیم. اگر روانشناس و مشاور هستیم، در این حرکت گوی سبقت را از سایرین برباییم و روش های نوین پذیرش و شفقت ورزی را در اختیار عموم قرار دهیم. اگر وزیر، نماینده مجلس، مدیر و مسئول هستیم، شهردار یا عضو شورای شهر هستیم و ...... ، فرصت برای خیلی از کارها فراهم است. فقط.......باید شروع کنیم.

کاروان شادی راه بیندازیم
همانگونه که هر سال تلاش می کنیم و به استقبال نوروز می رویم. به دست معجزه گر هنرمندان و کارگران زحمتکش شهرداری، روی میادین، سفره هفت سین می چینیم، درختان را آراسته می کنیم، نقاشی های شاد روی دیوارهای شهر ترسیم می کنیم و ......بیایید یک طرح نوی دیگر هم در اندازیم. از فرصت نوروز، چهارشنبه سوری، سیزده بدر و مناسبات شادی آفرین ملی استفاده کنیم. بیایید شهروندان را برای شادی و شعف بخوانیم. بخشی از بودجه فرهنگی را خرج شادی و نشاط کنیم. خرج زیادی هم ندارد.

مردمان تشنه این شادی ها هستند. بیایید فراخوان عمومی بزنیم. مردم را برای شادی، تجهیز کنیم. از شور و اشتیاق دانشجویان، هنرمندان و آحاد مردم استفاده کنیم. کاروان نوروزی راه بیندازیم. از نمادهای وطنی و ملی ( لباس، رنگ، موسیقی نوروزی و ....... ) که در عمق وجود ما ایرانیان شادی آفرین است، برای تبلور نشاط اجتماعی بهره ببریم. نوروز فرصت خوبی است تا طرحی نو در اندازیم و نسیم زندگانی را در فضای جامعه بنوازیم. پس برای شروع؛ کافیست از خودمان آغاز کنیم. هر یک از ما، یک فرد این جامعه هستیم و تک تک « من » و « شما» ها ....... می شویم، « همه» مردم ایراند


پزشک آنلاین
کتر اعظم صالحی [ متخصص مشاوره خانواده ]
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: