کد خبر: ۱۸۱۲۵۹
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۰ - ۲۳ دی ۱۳۹۶ - 2018January 13
راستش را بخواهید میلی برای رفتن به جلسه معتادان گمنام نداشتم البته چیزهایی شنیده بودم ولی همیشه با خود می گفتم مگر می شود، آن روز آن دوست مرا برخلاف میل باطنی ام برای رفتن به جلسه تشویق کرد....
شفا آنلاین>اجتماعی>«رفتم ببینم درآن جلسه چه می گویند که شد 16سال». باورتان می شود خودم که هنوزباور ندارم که چه شد. آن روز را که پا به جلسه گذاشتم بخوبی به خاطر دارم آن روز پیامی روحانی دریافت کردم پیامی که تا امروز مرا پاک نگه داشته است» این بخشی از گفته های مسعود یکی از معتادان رها یافته از عذاب اعتیاداست او امروز تولد 16 سالگی اش را جشن گرفت.

وی در ادامه خاطراتش را این طور بازگو کرد: راستش را بخواهید میلی برای رفتن به جلسه معتادان گمنام نداشتم البته چیزهایی شنیده بودم ولی همیشه با خود می گفتم مگر می شود، آن روز آن دوست مرا برخلاف میل باطنی ام برای رفتن به جلسه تشویق کرد.

به من گفت بیا در جلسه فقط بنشین و گوش کن، هیچ کار دیگری نکن و اگر نخواستی برو و دیگر نیا. و من با بی میلی تمام پا به جلسه ای گذاشتم که نه باورش داشتم و نه میلی برای رفتنش. اما امروز تمام و کمال باورش کرده ام و می دانم که جز اینجا هیچ کجا نمی تواند به من تا این اندازه کمک کند.

محمد از دیگر بهبود یافتگان اعتیاد(Addiction) است. او هم تجربه پاکی اش را این طور بیان می کند: باورم نمی شد معتاد شده ام آخر خودم پزشکم همیشه فکر می کردم اگر مصرفم به مواد از تفنن فراتر برود بیش از هرکس می توانم به خود کمک کنم اما واقعیت آن بود که من هم با وجود همه دانش پزشکی ام مبتلا به اعتیاد شده بودم و خود خبر نداشتم. وقتی فهمیدم، برای نجات خودم تلاش کردم اما اثری نداشت و قدرت وسوسه در من آنقدر قوی بود که هربار برمن پیروز می شد و من هربار خفیف تر از قبل به مصرف مواد اقدام می کردم.

پدرم هم روانپزشک(Psychiatrist) حاذقی است جالب است که بگویم حتی او هم نتوانست با علم روانشناختی خود، کاری برای نجات من از چنگال اعتیاد انجام دهد؛ البته وقتی او از مشکل اعتیاد من خبردار شد تلاش بسیاری برای بهبودی من انجام داد اما بی اثر بود .شاید باید بگویم پدرم همه روانشناسان و مشاوران زبده شهر را برای نجات من بسیج کرد و روزی نبود که من تحت مشاوره های سنگین روانشناختی قرار نگیرم اما این آدمها هم نتوانستند کمکی به من کنند و من بعد از هر بار مشاوره روانشناسی باز به وسوسه مصرف فکر می کردم.

اوضاع به همین منوال ادامه داشت تا اینکه با یک غریبه در جایی آشنا شدم او وقتی حال و روز مرا دید به من پیشنهاد داد تا برای یکبار هم که شده به جلسه انجمن معتادان گمنام بروم .

ابتدا این جلسه را محفلی بی فایده و فقط دورهمی تعدادی از آدم های سوخته می دانستم یعنی باز هم با آن شرایط روحی و روانی شرکت در آنجا را در حد خود نمی دیدم، اما اصرار آن غریبه، چند روزی به آنجا رفتم و به مرور این جلسه مرا به بهبودی نزدیک کرد. و خدا را شکر می کنم که امروز شش سال است که به کمک انجمن بهبود یافتگان گمنام پاک هستم.

جالب است که بدانید هنوز هم پدرم در حیرت آن است که چگونه یک جلسه ای که حتی یک کارشناس علمی نیز در آن حضور نداشت توانسته مرا از چنگال اعتیاد نجات دهد! همیشه این سوال را تکرار می کند که مگر می شود علم من و همه روانشناسان این شهر نتوانند به نجات تو کمک کنند و بعد یک جلسه دورهمی با تعدادی آدم های آن جوری بتواند تو را نجات دهد.

او هنوز هم با تردید و با خنده معنی داری گاه به من می گوید دکتر شاید هم تو هنوز..

حرف پدر را به دل نمی گیرم چرا که او هم مانند هزاران آدم دیگری که شناختی از معجزه جلسات همدردانم ندارند از سر ناباوری زده می شود.

باید بگویم معجزه است واقعا معجزه..

حمید هم تجربه های تلخ و شیرین از پاکی دارد، او می گوید: من از آن دسته از افراد بودم که به خط آخر رسیده بود، خسته ی خسته و گریزان از زندگی. همیشه نعشه و همیشه تنها از همه گریزان.

وی می گوید: بیماری من به درجه ای رسیده بود که مرا خانواده ام دو مرتبه به بیمارستان روانپزشکی میمنت بردند هربار دوماه آنجا بستری بودم. به من گفتند روانت و جسمت هر دو تخریب شده اند و باید درمان شود اما سخت است، احتمال بازگشت به زندگی عادی کم است. بر روی درمان من خیلی کارکردند و روز به روز حالم رو به بهبودی بود .

همه احساس می کردند جسم و روانم از مواد مخدر پاک شده است و البته خود هم همین تصور را داشتم .اما پس از طی شدن مدت درمان موقتی که برایم تعیین شده بود جالب است بگوییم اولین اقدامم پس از مرخص شدن از تیمارستان این بود که دنبال تهیه مواد مخدر رفتم. وسوسه مثل خوره به جانم افتاده بود...

به این باور رسیده بودم که دیگر راه چاره ای وجود ندارد و به آخر خط رسیده ام آنقدر باید مواد مصرف کنم تا بمیرم.

اما خیلی اتفاقی روزی دوستی را برای رفتن به جایی که نمی دانستم کجاست همراهی کردم ابتدا تصور می کردم مرا به جایی می برد تا موادی ناب به من معرفی و ارائه دهد اما به خود آمدم و دیدم جایی هستم که کسانی دور و برم را گرفته اند که همدردم هستند و قصد کمک به من را دارند. به من گفتند یکبار دیگر امتحان کن مطمئن باش جواب می گیری و من تصمیم گرفتم یک بار دیگر شانسم را امتحان کنم.

به جلسات معتادان گمنام رفتم به بهبودی رسیدم و نتیجه گرفتم. اینک 10 سال است که پاک هستم و خدا را شکر می کنم که امروز پاکم.

اینها سرگذشت تعدادی از معتادان بهبود یافته است کسانی که به نوعی تجربه های تلخ یکسانی را برای رهایی از دام اعتیاد تجربه کرده اند یعنی همه آنها بر این باورند که چاره رهایی از اعتیاد، ماهیتی روحانی دارد. فقط خدا باید بخواهد و جز معجزه خداوند کاری نمی توان برای معتاد انجام داد.

همه آنها معتقدند که باید پیام را دریافت کرد تا بتوان از معجزه خداوند بهره جست. آنها همچنین معتقدند باید گمنامی اشان حفظ شود تا با برخورداری از شخصیتی یکسان بتوانند به همدردان خود کمک کنند. باید خدمت کنند و همیشه و همیشه در جلسات خود بمانند . معتادان گمنام هیچ روش یا نظری برای ترک جسمی مواد مخدر ندارند.

** انجمن های ترک اعتیاد چیست؟
در انجمن های ترک اعتیاد (انجمن معتادان گمنام)، معتادان که مشکل اصلی زندگی‌شان اعتیاد به مواد مخدر‌ است گرد هم می‌آیند تا به کمک هم پاکی خود (از مواد مخدر) را حفظ کنند. اساس و زیربنای همه برنامه های این انجمن 12 قدم است.

انجمن معتادان گمنام تشکیل شده از تعدادی معتاد درحال بهبودی است که تجربه ساده‌ای از بکارگیری اصول ۱۲ گانه را برای هم به اشتراک می‌گذارند، اعضای این انجمن ها به عنوان معتاد، ویژگی مشترک خود را بیماریی به نام اعتیاد می‌دانند.

این انجمن ها هیچ ارتباطی با کلینیک‌ها، مراکز ترک اعتیاد، کمپ‌ها، و مراکز بازپروری معتادان ندارد. تنها با برگزاری جلساتی افرادی که بیماری اعتیاد دارند با حفظ گمنامی دور هم می آیند و دردها و حس و حال خود را با یکدیگر در میان می گذارند و به حالی خوش می رسند.

تبادل این تجربه ها در کنار خدمت رسانی بدون کمک دارویی به افراد کمک می کند تا به بهبودی برسند و سلامت خود را بازیابند.

** مضمون 12 قدم انجمن معتادان گمنام چیست؟
همه اعمال و اصولی که لازم است تا فرد معتاد برای بهبودی انجام دهد در برنامه‌های ۱۲ قدمی انجمن معتادان گمنام درج شده است این قدم ها از رهنمودهای کلی به نام سنت‌های دوازده‌گانه اقتباس شده است .

قدم اول به مادهٔ مصرفی خاصی اشاره ندارد و درعوض از واژه اعتیاد استفاده می‌کند و به عجز فرد معتاد در مقابل اعتیاد و نه یک مادهٔ مصرفی خاص تأکید دارد.

** قدم های 12 گانه معتادان بر اساس کتاب پایه
قدم اول: ما اقرار کردیم که در مقابل اعتیادمان عاجز بودیم و زندگیمان غیرقابل اداره شده بود.

قدم دوم:ما به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر می‌تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند.

قدم سوم: ما تصمیم گرفتیم که اراده و زندگی را به مراقبت خداوند، بدان گونه که او را درک کرده‌ایم بسپاریم.

قدم چهارم: ما یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم.

قدم پنجم:ما چگونگی خطاهایمان را به خداوند، به خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم.

قدم ششم:ما آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند همه نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.

قدم هفتم: ما با فروتنی از خدا خواستیم کمبودهای اخلاقی ما را برطرف کند.

قدم هشتم: ما فهرستی از تمام کسانی که به آن‌ها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آن‌ها شدیم.

قدم نهم:ما به طور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم، مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان یا دیگران لطمه بزند.

قدم دهم:ما به تهیه ترازنامه‌ی شخصی خود ادامه دادیم و هرگاه در اشتباه بودیم سریعًا به آن اقرار کردیم.

قدم یازده:ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند، بدان گونه که او را درک می‌کردیم شده و فقط جویای آگاهی از ارادهٔ او برای خود و قدرت اجرایی اش شدیم.

قدم دوازدهم: با بیداری روحانی حاصل از برداشتن این قدم‌ها، ما کوشیدیم این پیام را به معتادان برسانیم و این اصول را در تمام امور زندگی خود به اجرا درآوریم.

نکته آخر آنکه بررسی ها حکایت از آن دارد که این انجمن مردم نهاد و دهها انجمن مردمی دیگر توانسته به طور خود گردان و بدون هیچ کمک دولتی و دریافت ریالی از افراد معتاد و تنها با روش تبادل احساس و همدردی با فرد معتاد، بیماران بسیاری را به چرخه سلامتی بازگرداند، روشی که محال به نظر می رسد اما واقعیت دارد.. ایرنا
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: