هوش عاطفی یا هوش هیجانی یا هوش احساسی به یک معنا بوده و به آن ایکییو اطلاق میشود، ایکییو در مقابل آیکییو یا هوشبهر ایجاد شده است
شفا آنلاین>اجتماعی>یک روانشناس خانواده گفت: تنها آیکییو در سازگاری افراد با محیط موثر نیست بلکه باید هوش هیجانی افراد نیز در این رابطه در نظر گرفته شود.
به گزارش
شفا آنلاین:دکتر حسن عماری درباره ایکییو گفت: هوش عاطفی یا هوش هیجانی <Emotional Intelligence>یا هوش احساسی به یک معنا بوده و به آن ایکییو اطلاق میشود، ایکییو در مقابل آیکییو یا هوشبهر ایجاد شده است.
وی با بیان اینکه هوشبهر در روانشناسی قدرت سازگاری فرد با محیط تعریف شده است، گفت:
آیکییو بر حوزه تعلیم و تربیت و شناخت از فرد سیطره داشته است و طیف هوش بهر از کانا (هوشبهر ۰تا ۲۰) تا پرهوش (هوش بهر۱۳۵ به بالا) را در بر میگیرد. به گفته روانشناسان دستهبندی افراد به واسطه هوشبهر که یک ویژگی بسیار ذاتی است چندان قابل تغییر نیست و به واسطه بالارفتن سن و آموزش تغییر زیادی نمیکند.این روانشناس خانواده با اشاره به اینکه روانشناسان بهتدریج دریافتند که تنها هوشبهر در سازگاری افراد با محیط موثر نیست و جنبه دیگری از هوش افراد یعنی هوش هیجانی میتواند در این رابطه در نظر گرفته شود، اظهار کرد: هوش هیجانی یا ایکییو یک مهارت و استعداد است که در اختیار انسان قرار داشته و ۵ حیطه اصلی را در بر میگیرد.
وی خودآگاهی را اولین حیطه اصلی هوش هیجانی خواند و گفت: دراین مرحله انسان باید هیجانها و احساسات خود را شناخته و نسبت به آن آگاهی یابد، به عنوان مثال فرد باید تفاوت میان حالت غم و خشم خود را بشناسد. دومین حیطه خودمدیریتی است به این معنا که فرد باید بتواند احساسات وهیجانات خود را کنترل کند، این مهارت در تمام کارکردهای انسان میتواند ایفای نقش کند، به عنوان مثال فرد با داشتن این مهارت میتواند عصبانیت خود را به عقب انداخته یا به واسطه منطق آن را تحلیل کند.
عماری سومین بخش هوش هیجانی را خودانگیزشی دانست و بیان کرد: خودانگیزشی یعنی فرد در خود انگیزههایی را برای رشد و تکاپو ایجاد کند، یکی از دلایل اینکه افراد دچار افسردگی، تنهایی و … میشوند نبود خودانگیختگی است. برخی افراد خیلی باهوش نیستند اما خود انگیختگی در آنها باعث میشود موفق شوند.
وی دیگرآگاهی را بخش دیگر ایکییو عنوان کرد و گفت: دیگر آگاهی یعنی شناخت ما از احساسات و عواطف دیگران، یعنی این که فرد بتواند تشخیص دهد همسر، فرزند یا مخاطب وی در چه حالت هیجانی یا احساسی قرار دارد و متناسب با آن با طرف مقابل همدلی کند. مدیریت رابطه با دیگران یا دیگر مدیریتی نیز آخرین مقوله از هوش هیجانی است که در تعاملات اجتماعی به آن نیاز داریم این مهارت به آن معناست که بتوانیم احساسات و هیجانات دیگران را شناخته و مدیریت کنیم، مثلا گاهی اوقات باید به طرف مقابل توجه نکنیم که این به معنای دیگرمدیریتی است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: یکی از دلایل نزاعهای خیابانی آن است که افراد مدیریت احساسات دیگران را بلد نیستند مثلا اگر در برخورد با یک فرد عصبانی احساس او را بشناسیم میتوانیم رفتاری نشان دهیم که از نزاع جلوگیری کند.
تغییر در هوش هیجانی جامعه
وی هسته اصلی تعاملات اجتماعی را خودشناسی و شناخت و مدیریت احساسات دیگران برشمرد و تصریح کرد: احساس و هیجان عمدتا وراثتی هستند اما نحوه بروز و ظهور آنها بر اساس یادگیری است یعنی فرد با مخزنی حسی و هیجانی متولد شده و بسته به شرایط میتواند آن را بروز دهد.
این روانشناس خانواده با اشاره خلق و خوی اولیه نوزاد که جنبه وراثتی دارد، گفت: مثلا هیجان، برانگیختگی ، سطح فعالیت و … جنبه وراثتی دارد به همین علت به برخی کودکان نرمرو و به برخی سخترو میگوییم اما این موارد متناسب با محیط دستخوش تغییر میشوند.
وی در ادامه نقطه ثقل ارتباط زن و شوهر را ابتدا شناخت احساسات خود و بعد شناخت احساسات طرف مقابل خواند و گفت: در مشاوره پیش از ازدواج اول هیجان و احساس را برای مراجع تعریف میکنیم.
عماری با تاکید براینکه ایکییو به سنن و رسوم و عقاید و باورهای افراد جامعه بازمیگردد، عنوان کرد: جامعه ما در حال گذار بوده و ایکییو ما دچار تغییر شده است به این معنا که صندوقچه وراثتی ایکییو ما که در گذشته پر از باورهای معطوف به دیگران مثل همیاری و کمک بوده دستخوش تغییر شده است، دراین تغییر مسائلی مانند فقر، خشونت و بافت سرمایهای جامعه تاثیرگذار است، لذا با افزایش ناکامیها درجامعه مسائلی مانند پرخاش افزایش مییابد، بنابراین میتوان گفت دلیل افزایش پرخاش درجامعه ما افزایش ناکامی و نرسیدن به اهداف است.
وی درباره رابطه کاهش ازدواج در جامعه ما و ایکییو با بیان اینکه دلیل کاهش ازدواج در میان اقشار بالا، متوسط و پائین جامعه متفاوت است، خاطرنشان کرد: طبقه متوسط طبقهای پرتلاش و خودانگیخته است و هوش هیجانی در آن بیش از سایر طبقات است، ناکامی در این طبقه بر تصمیمگیری برای عدم ازدواج موثر است، اما در طبقه بالا بحث تجارب شخصی تاثیرگذار بوده و افراد متناسب با تجارب شخصی خود درباره ازدواج تصمیم میگیرند، در طبقات پایین نیز عدم وجود امکانات باعث عدم ازدواج میشود زیرا دورنما و هدفی برای خود نمیبینند که بخواهند ازدواج کنند.طبنا