سالانه میلیونها نفر در سراسر جهان برای ایجاد دگرگونی در وضعیت ظاهری خود، زیر تیغ جراحان زیبایی میروند
شفاآنلاین>سلامت> جراحی زیبایی نوعی جراحی داوطلبانه و بدون ضرورت پزشکی است که هدف از انجام آن، احساس رضایتمندی فرد متقاضی از ظاهر خود است. با وجود اینکه جراحی زیبایی مدرن در اوایل قرن بیستم پدید آمده اما اکتشافات باستانشناسی حکایت از آن دارد که اَشکال ابتدایی جراحی ترمیمی به 2500 تا 3000 سال پیش از میلاد مسیح در ایران باز میگردد. به گزارش شفاآنلاین، همچنین مدتها پیش از ظهور پزشکی مدرن و شیوه های نوین جراحی، یونانیان، اروپاییان و هندیها از نوعی روش جراحی برای ترمیم و یا تغییر شکل بینی استفاده میکردند، اما محبوبیت جراحی زیبایی در قرن بیست و یکم به طور چشمگیری در میان توده مردم افزایش یافته است. سالانه میلیونها نفر در سراسر جهان برای ایجاد دگرگونی در وضعیت ظاهری خود، زیر تیغ جراحان زیبایی میروند. بر پایه گزارش انجمن بین المللی جراحی زیبایی پلاستیک، در سال 2016 میلادی بیش از 23 میلیون عمل زیبایی در جهان انجام گرفته که این میزان در مقایسه با سال 2015 میلادی 9درصد افزایش یافته است. همچنین رتبه نخست در بیشترین تعداد عملهای زیبایی انجام شده در سطح بینالمللی، متعلق به ایالات متحده امریکا است. بر اساس گزارش انجمن جراحان پلاستیک امریکا، عملهای زیبایی در این کشور نسبت به سال 2000 میلادی 132درصد افزایش یافته است. امریکا به همراه کشورهای برزیل، ژاپن، ایتالیا، مکزیک، روسیه، هند، ترکیه، آلمان و فرانسه به ترتیب 10 کشوری هستند که در سال 2016 میلادی بیشترین عملهای زیبایی در آنها انجام گرفته است.جراحی زیبایی در ایرانبا اینکه از آغاز شکل نوین جراحی پلاستیک در ایران بیش از چند دهه نمیگذرد، اما به دلیل تحولات شتابان و گسترده ای که در پیکره علمی و ساختاری آن به وجود آمده، این رشته به یکی از شاخههای فوق تخصصی مطرح علم پزشکی و جراحی کشور تبدیل شده است. همچنین ایران یکی از کشورهایی است که عملهای جراحی زیبایی در آن، بویژه در سالهای اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است اما به دلیل آنکه قسمت قابل توجهی از متقاضیان جراحی زیبایی در مطبها و درمانگاهها تحت عمل جراحی قرار میگیرند و از نظر ثبت و گزارش در دسترس نیستند، آمار دقیقی از این اعمال در دست نیست.با این حال، طبق گزارش انجمن (Forum)بینالمللی جراحی زیبایی پلاستیک، کشور ایران در سال 2016 میلادی به لحاظ تعداد عملهای زیبایی انجام شده در رتبه بیستم قرارگرفت. همچنین بر پایه این گزارش، چربیکشی (لیپوساکشن) و جراحی زیبایی بینی (رینوپلاستی) به ترتیب رایجترین جراحیهای زیبایی در ایران اعلام شده اند.عوامل مؤثر بر افزایش محبوبیت جراحی زیباییپژوهشگران عوامل متعددی را برشمردهاند که سبب شده جراحی زیبایی میان توده مردم محبوب شود. برخی از مهمترین این عوامل عبارتند از:- پیشرفت پزشکیپیشرفت (Development)در زمینه پزشکی باعث شد تا جراحان بتوانند شیوههای نوین جراحی زیبایی را که کمتر تهاجمی بودند، جایگزین جراحیهای باز سنتی کنند. روشهای جدید عملهای زیبایی علاوه بر هزینه کمتر و تسریع در روند بهبودی، شدت عوارض جانبی روشهای سنتی را نیز نداشتند. در نتیجه با کاهش ترس و اضطراب از جراحی زیبایی، استقبال از آن نیز افزایش یافت.- رسانههای جمعیپوشش رسانه ای جراحی زیبایی توسط برنامههای تلویزیونی و مجلات با وعده افزایش جذابیت و معرفی آخرین تحولات در عملهای زیبایی، سبب افزایش آگاهی عمومی در ارتباط با این نوع از جراحی و نحوه دسترسی به آنها شد. همچنین تأکید بیش از اندازه بر زیبایی ظاهری توسط رسانهها و تبلیغ معیارهای زیبایی آرمانی که از طریق روشهای طبیعی قابل دستیابی نبودند، موجب شد تا عموم جامعه برای تطبیق خود با این معیارها بیشتر به جراحی زیبایی تمایل نشان دهند.- ترکیب جنسیتی در گرایش به جراحی زیباییاغلب متقاضیان جراحی زیبایی در سراسر جهان را زنان تشکیل میدهند. در سال 2016 میلادی 86درصد از کل عملهای زیبایی در مقیاس بینالمللی روی زنان انجام گرفته است. در ایالات متحده امریکا این میزان برای زنان 92درصد است. همچنین یافتههای پژوهشی حاکی از آن است که زنان در مقایسه با مردان، تمایل و رغبت بیشتری را به انجام عملهای زیبایی گزارش میکنند. در مقابل، اگرچه مردان بسیار کمتر از زنان تحت این اعمال قرار میگیرند اما این میزان در سالهای اخیر به سرعت در حال افزایش است. با این حال، به دلیل سهم حداکثری زنان از کل افرادی که عملهای زیبایی روی آنان انجام میگیرد، جراحی زیبایی به عنوان پدیده ای زنانه معرفی شده است.عوامل مؤثر بر گرایش زنان به جراحی زیبایی(1) عوامل روانشناختیاگرچه جراحی زیبایی در درجه اول یک پدیده پزشکی است، اما جنبههای روانشناختی آن نیز بخوبی توسط پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه جراحی زیبایی به منظور افزایش رضایت از ظاهر و احتمالاً در بسیاری از موارد، برای افزایش عزت نفس انجام میشود، بنابراین میتواند به عنوان یک مداخله روانشناختی یا حداقل یک روش جراحی با پیامدهای روانشناختی در نظر گرفته شود. عزت نفس را میزان ادراک مثبت از ویژگیها و خصوصیات موجود در خودپنداره خویشتن تعریف کرده اند. هر چه مجموعه برداشتهای فرد در مورد این ویژگیها و خصوصیات مثبتتر باشد، عزت نفس او نیز بالاتر خواهد بود.یافته های پژوهشی حاکی از آن است که متقاضیان جراحی زیبایی در مقایسه با جمعیت عادی، از عزت نفس پایینتری برخوردارند. همچنین پژوهشگران معتقدند قسمت عمدهای از عزت نفس متقاضیان عملهای جراحی زیبایی به ظاهر بدنی آنان وابسته است. در واقع نارضایتی از بدن که یکی از ابعاد تصویر بدنی است، از مهمترین انگیزههای انجام عملهای جراحی زیبایی بویژه در زنان عنوان شده است. پژوهشها نشان داده اند که زنان در مقایسه با مردان سطوح بالاتری از نگرانیهای تصویر بدنی را گزارش کرده اند. تصویر بدنی همان تصویر ذهنی است که فرد از بدن خود به عنوان یک کل میسازد.همچنین مطالعات اخیر نشان دادهاند که آن دسته از افرادی که عزتنفس آنان بشدت وابسته به ظاهرشان است و همچنین سطوح بالایی از نارضایتی از بدن را گزارش میکنند، به احتمال بیشتری تمایل به عملهای جراحی زیبایی از خود نشان میدهند.- اختلالات روانییافته های پژوهشی حاکی از آن است که میزان اختلالات روانی در افراد متقاضی جراحی زیبایی در مقایسه با جمعیت عادی بالاتر است. این اختلالات میتوانند پیشبینیکننده نتایج روانشناختی ضعیف بعد از جراحی زیبایی باشند. اختلال بدشکلی بدن یکی از شایعترین اختلالاتی است که در این گروه از افراد مشاهده شده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی امریکا در ویراست پنجم خود این اختلال را اشتغال ذهنی به یک یا چند نقص یا عیب خیالی در ظاهر بدن که از نظر دیگران قابل مشاهده نیستند یا جزئی به نظر میرسند، تعریف کرده است. مطالعات معطوف به گذشته نشان داده اند که معمولاً جراحی زیبایی باعث خشنودی افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن نمیشود و این نارضایتی میتواند احتمال خطر اقدام به خودکشی یا خشونت نسبت به جراح را در این افراد افزایش دهد.نتایج پژوهشی روی 1862 زن نروژی بین سنین 18 تا 35 سال نشان داد که اختلال بدشکلی بدن یکی از قویترین پیش بینی کننده های تمایل به جراحی زیبایی در میان زنان جوان نروژی است. همچنین در مطالعاتی که بتازگی در ایران انجام شده، شواهد حاکی از آن است که فراوانی اختلالات روانی مانند افسردگی، شکایات جسمانی، وسواس فکری-عملی، اضطراب، اختلال بدشکلی بدن و اختلالات شخصیتی در گروه زنان متقاضی جراحی زیبایی در مقایسه با مردان بیشتر است. (2) عوامل فرهنگی- اجتماعینتایج پژوهشی روی بیش از 400زن ایتالیایی با هدف شناسایی عوامل فرهنگی- اجتماعی مؤثر بر تمایل زنان به جراحی زیبایی نشان داد که فشار رسانه ای و گفت وگو درباره ظاهر با دوستان و همسالان میتوانند با گرایش زنان به انجام عملهای زیبایی مرتبط باشند. رسانه ها در دنیای امروز با خلق معیارهای زیبایی آرمانی و غیرواقعی، زنان (بویژه دختران جوان) را برای پیروی و مطابقت با این معیارها از طریق بمباران تبلیغاتی به وسیله برنامههای تلویزیونی و مجلات آن هم با معرفی افراد مشهور و محبوبی که تحت عملهای زیبایی قرار گرفتند و همچنین وعده زیبایی، سعادتمندی، جذابیت، موفقیت و ثروت، تحت فشار قرار داده اند.از این رو، آن دسته از زنانی که بیشتر به تماشای برنامههای تلویزیونی مینشینند و در معرض پیامهای رسانهای قرار میگیرند و این پیامها را درونی میکنند، تمایل بیشتری برای انجام جراحی زیبایی و تغییر بدن خود نشان میدهند. همچنین بر پایه این تحقیق، هر چه زنان با دوستان و یا همسالان خود درباره ظاهر و اهمیت آن در پذیرش اجتماعی بیشتر گفت وگو کنند، علاقه آنان به جراحی زیبایی نیز بیشتر خواهد شد.همچنین در تحقیقی با هدف مرور ادبیات پژوهشی در ارتباط با عوامل پیش بینی کننده علاقه به جراحی زیبایی پلاستیک در زنان، برخی از متغیرها مانند متأهل بودن یا داشتن رابطهای با کیفیت در دوران کودکی با والدین به عنوان عواملی شناخته شدند که احتمال گرایش به جراحی زیبایی را در زنان کاهش میدهند. در مقابل، متغیرهایی مانند مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفتن به خاطر ظاهر در دوران کودکی یا نوجوانی، آشنایی با افراد دارای سابقه انجام جراحی زیبایی، داشتن شرکای جنسی متعدد، بارداری در سنین پایین، فرزند داشتن، پیشینه سقط جنین و استفاده از قرصهای ضد بارداری، به عنوان عواملی شناسایی شدند که احتمال گرایش به جراحی زیبایی را در زنان افزایش میدهند. (3) رقابت میان زناندر اکثر جوامع، زنان در مقایسه با مردان نسبت به زیبایی و وضعیت ظاهری خود، حساسیت و توجه بیشتری نشان میدهند. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که زیبایی ظاهری و جذابیت فیزیکی میتواند تأثیر مهمی روی کیفیت زندگی، عزت نفس و زندگی اجتماعی زنان داشته باشد. برای نمونه، نتایج تحقیقی در شهر تهران با هدف بررسی شیوع و عوامل مؤثر بر گرایش به جراحی زیبایی در زنان نشان داد که کسب زیبایی، بیشترین انگیزه در تمایل زنان به جراحی زیبایی بوده است.زنان شرکتکننده در این مطالعه عنوان کردند که برای زیبایی ارزش زیادی قائل هستند و حاضرند برای دست یافتن به آن از خیلی چیزها بگذرند. آنان زیبایی را موجب کسب اعتماد به نفس، موفقیت بیشتر در زندگی زناشویی، به دست آوردن منزلت و وجهه اجتماعی، مؤثر در دستیابی به قدرت در جامعه، مؤثر در کسب شغل و ارتقای شغل و عاملی در جهت رسیدن به قدرت در خانواده میدانستند. همچنین زیبایی میتواند نقش مهمی را در انتخاب شریک زندگی برای زنان ایفا کند. نتایج بسیاری از پژوهشها در ارتباط با اولویتهای همسرگزینی نشان دادهاند که مردان در مقایسه با زنان، برای زیبایی و جذابیت جسمانی در همسر بالقوه خود ارزش بیشتری را قائل میشوند. در واقع، زیبایی زن به این خاطر برای مرد جذابیت دارد که تداعیکننده جوانی، سلامت و باروری است. از این رو، زنان بر اساس آن دسته از ویژگیهای جسمانی که برای مردان جذاب است و شانس موفقیت آنان را در جذب همسر دلخواه افزایش میدهد، خود را با سایر زنان مقایسه میکنند.تحقیقات نشان میدهند که رقابت میان زنان بویژه در زمانی که همسر مناسب و مطلوب کمیاب باشد، بیشتر خواهد شد. زنان برای جذب همسر مطلوبتر در رقابت با زنان دیگر از دو راهبرد رقابتی بهره میبرند:بیارزش کردن رقبا که شامل رفتارهایی برای کمتر جذاب و خواستنی جلوه دادن زنان دیگر در نظر مردان است؛ مانند بیاعتبارسازی ظاهر رقبا یا شایعه پراکنی درباره وفاداری آنان. زنان عمدتاً به ظاهر و یا وفاداری جنسی زنان دیگر حمله میکنند چرا که میدانند این ویژگیها برای مردان مهم هستند. تبلیغ خود که شامل رفتارهایی برای بهبود جذابیتهای جسمانی خود برای جلب توجه و جذب شریک بالقوه است. آرایش کردن یا پوشیدن لباسهای تحریککننده از جمله روشهای سنتی این نوع رفتار هستند. جراحی زیبایی که یکی از آخرین دستاوردهای بشر برای زیباتر کردن جذابیت جسمانی است، از روشهای نوینی است که توسط زنان برای دستکاری ادراک مردان از سطح زیبایی خودشان به کار برده میشود. جراحی زیبایی همانند آرایش، نشانگر علامتدهی کاذبی است که به موجب آن، افراد شاخصهای کیفیت ژنتیکی خود را که به طور مصنوعی بهبود یافته تبلیغ میکنند اما برخلاف آرایش، این گونه اعمال خطرهای جدی نیز برای سلامت فرد به دنبال دارند. نتایج برخی از پژوهشها نشان میدهند افرادی که در چنین رقابتهایی قرار میگیرند، نگرش مثبت تری به جراحی زیبایی دارند. عوامل مؤثر بر گرایش مردان به جراحی زیباییبا اینکه اغلب متقاضیان جراحی زیبایی در سطح جهان را زنان تشکیل میدهند، در دهه های اخیر تعداد مردان علاقه مند به این اعمال به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. با این حال، پژوهشهای بسیار اندکی در رابطه با مردان متقاضی جراحی زیبایی و عوامل مؤثر بر گرایش آنان به این نوع از جراحی صورت گرفته است.در دیدگاه سنتی جراحی زیبایی، اعتقاد بر این است که مردان در مقایسه با زنان، دارای مشکلات روانشناختی بیشتر و انتظارات غیرواقع بینانه تری از نتایج جراحی هستند. این در حالی است که نتایج پژوهشهای اخیر با چنین دیدگاهی همسو نیستند، اما برخی از یافتههای پژوهشی حاکی از آن است که مردان در مقایسه با زنان سطوح پایینتری از رضایت بعد از جراحی زیبایی را گزارش میکنند. علت این امر نیز ممکن است به خاطر میزان کمتر حمایتهای هیجانی دریافت شده توسط مردان بعد از جراحی زیبایی باشد.همچنین به دلیل آنکه جذابیت مردان در مقایسه با زنان وابستگی کمتری به ظاهر آنان داشته و بیشتر به واسطه ویژگیهای تعریف شده (مانند جایگاه اجتماعی و توانایی کسب منابع مالی) که به وسیله جراحی زیبایی به آسانی تغییر نمیکنند، از اینرو مردان به سبب سرمایه گذاری کمتر روی ظاهر خود، تمایل کمتری هم به جراحی زیبایی نشان میدهند.برخی از پژوهشگران نیز معتقدند تغییر در انتظارات و معیارهای فرهنگی- اجتماعی منجر به گرایش شدید مردان به جراحی زیبایی شده است. حتی برخی عنوان کرده اند که جراحی زیبایی در واقع روشی نوآورانه برای تغییر پارامترهای هویت مردانه در دنیای امروز است. همچنین عوامل دیگری نیز مانند تمایل به داشتن ظاهر جوانتر، تبدیل شدن جراحی زیبایی به عنوان یک هنجار اجتماعی و افزایش دسترسی به عملهای زیبایی غیرتهاجمی، در ارتباط با دلایل گرایش مردان به جراحی زیبایی مطرح شده است. پیامدهای اجتماعی-روانی جراحی زیباییبرخی از یافتههای پژوهشی نشان میدهند که افراد پس از جراحی زیبایی، نتایج اجتماعی-روانی مثبتی را تجربه میکنند. کاهش اضطراب، افزایش اعتماد به نفس، رضایت از تصویر بدنی، تقویت عملکرد اجتماعی، بهبود کیفیت زندگی و روابط با دیگران از جمله این عوامل هستند.از سویی دیگر، بسیاری از جراحان زیبایی نیز پیوسته میزان بالایی از رضایتمندی را در میان مراجعان خود با استفاده از شواهد بالینی و تجربی گزارش میکنند. در واقع فرض شده که تغییر مثبت در ظاهر جسمانی افراد موجب بهبود وضعیت روانی آنان نیز خواهد شد. با این حال، رضایت افراد از عملهای جراحی زیبایی و تغییر در وضعیت روانی دو مسأله متفاوت ولی مرتبط به هم هستند.افراد میتوانند از تغییرات ظاهری خود پس از عمل رضایت داشته باشند در حالی که تغییر در ویژگیهای روانشناختی را تجربه نکنند. اگر چه بسیاری از متقاضیان جراحیهای زیبایی، به نظر میرسد که به لحاظ روانشناختی در وضعیت مناسبی قرار دارند اما آن دسته از افرادی که دارای مشکلات روانشناختی هستند ممکن است که جراحی زیبایی برای آنان پیامدهای منفی به دنبالداشته باشد.این پیامدها میتوانند باعث به وجود آمدن مشکلاتی هم برای خود شخص (مانند درخواست مجدد جراحی، افسردگی، مشکلات سازگاری، انزوای اجتماعی، اختلالات خانوادگی، رفتارهای خود تخریبگری و خشم نسبت به جراح) و هم برای جراح (مانند آشفتگی، آزار و اذیت توسط مراجع برای انجام عملهای بعدی و یا شکایت و اقدام قانونی) شود.از عوامل پیش بینی کننده پیامدهای روانی-اجتماعی منفی پس از جراحی زیبایی میتوان به: جنسیت مذکر، سن پایین، پیشینه افسردگی و اضطراب، اختلالات شخصیتی، هراس از بدشکلی اندام، انتظارات غیرواقعبینانه از جراحی زیبایی (مانند افرادی که باور دارند با جراحی زیبایی میتوانند از قطع یک رابطه جلوگیری کنند) و سابقه انجام جراحی که مراجع از آن ناراضی بوده، اشاره کرد.بنابراین به نظر میرسد که ارزیابیهای روانشناختی توسط جراحان پیش از عملهای جراحی زیبایی به منظور غربالگری، میتواند باعث کاهش تعداد جراحیهای غیرضروری و افزایش رضایت از نتایج جراحی شود.یادداشتچگونه باورهایمان شکل میگیرند؟آیا تا به حال با خود اندیشیدهاید که باورها و عقایدتان از کجا میآیند و چگونه شکل گرفتهاند؟ بسیاری از مردم تصور میکنند که باورهایشان، نتیجه سالها تجربه و واکاوی اطلاعاتی است که از دنیای پیرامون خود کسب کردهاند. آنان میپندارند که این باورها معقول و منطقی هستند و از اینرو کاملاً به درستی آنها اطمینان دارند. اما آیا براستی چنین موضوعی صحت دارد؟ برای پاسخ به این پرسشها ابتدا لازم است بدانیم باور چیست و چگونه شکل میگیرد.باور مجموعهای از اطلاعات است که فرد به درستی آنها یقین دارد. این اطلاعات در نظر فرد بهعنوان یک پیش فرض و حقیقت مسلم پذیرفته شده و از آنها بهعنوان معیاری برای سنجش و قضاوت درباره افراد و پدیدههای پیرامون خود استفاده میکند. برخی از پژوهشگران معتقدند که چنین فرآیندی درمغز انسان اتفاق میافتد. مغز برای توضیح چرایی پیشامدهای جهان هستی، به گونهای برآیش یافته تا از بین دادههای حسی جاری در میان حواس، الگوهایی را بیابد و سپس آنها را با معانی پُر کند. این الگوهای معنادار تبدیل به باورهای ما می شوند و این باورها درک ما از واقعیت را شکل میدهند.با وجود اینکه واقعیت مستقل از ذهن انسان است ولی ادراک ما از آن، وابسته به باورهایی است که در هر زمان درباره واقعیت داریم. همچنین باورهای ما بنا به دلایل مختلف ذهنی، شخصی، عاطفی و روانی در بافت محیطی که توسط خانواده، دوستان، همکاران، فرهنگ و جامعه ایجاد شده شکل میگیرند. پس از شکلگیری باورها، مغز شروع به جستوجو و یافتن مدارکی تأییدی در حمایت از آن باورها میکند. در واقع افراد بیش از آنکه در جستوجوی شواهد ابطالکننده باشند، بهدنبال اطلاعات و مثال هایی برای تأیید باورهایشان هستند.این خطای شناختی را «سوگیری تأییدی» مینامند. برای نمونه، اگر شخصی بارها و بارها شنیده باشد که مردم منطقهای دارای ویژگیهای خاص رفتاری هستند و این گفته را باور کرده باشد، هنگام وارد شدن به آن منطقه یا در برخورد با افراد آنجا، بیشتر به رفتارهایی توجه میکند که باور او را تأیید کنند. همچنین اگر شخصی باور داشته باشد که «سیگار کشیدن آنقدرها هم که میگویند برای انسان زیانآور نیست» همواره برای تأیید باور خود، به جای آنکه به آمار و ارقام افرادی که به خاطر مصرف دخانیات جان خود را از دست دادهاند نگاهی بیندازد، همواره از معدود اطرافیانی مثال میزند که سالهاست سیگار میکشند اما آسیب جدی به آنان وارد نشده است.فرانسیس بیکن اندیشمند برجسته انگلیسی نیز در کتاب «ارغنون جدید» به این موضوع اشاره کرده است: «اگر ذهن انسانی مطلبی را باور کند - خواه به علت آنکه مردم آن را باور کرده و پذیرفتهاند و خواه به علت آنکه از ایمان به آن خوشی و لذتی حاصل میشود - می خواهد از هر چیز دیگری برای تأیید و اثبات آن استفاده کند و اگر ادله قوی و براهین متعدد برخلاف آن وجود داشته باشد یا مورد توجه قرار نمیدهد یا ارزشی برای آن قائل نمیشود یا با تمسک به یک فرق جزئی میخواهد آن ادله را نفی کند و به دور اندازد؛ این کار را بدون تعقل و بررسی انجام میدهد، بیآنکه از عقیده قبلی خود دست بکشد و آن را فدای حقیقت و واقع بکند.»شواهد زیادی حاکی از آن است که سوگیری تأییدی، تمایلی متداول در تفکر آدمی است. همچنین شناخت آدمی تمایل به محافظه کاری دارد، بدین معنا که ما گرایش داریم تا پیش دانستههای تثبیت شده خود را حفظ کنیم. بنابراین پس از شکلگیری باورها، ما از آنها با تعداد زیادی دلایل عقلی، استدلالهای قانعکننده و توضیحات منطقی دفاع می کنیم و به تعبیری آنها را توجیه و عقلانی مینماییم.در نتیجه این امکان وجود دارد که بسیاری از باورهای ما تنها اطلاعات دریافتی نادرستی باشند که به واسطه سوگیریهای شناختی تقویت شدهاند. از این رو، میتوان با شناسایی سوگیریهای شناختی و بازنگری در باورهایی که اطمینان به درست بودن شان داریم، این امکان را فراهم ساخت تا از چشماندازهای دیگری نیز به جهان هستی بنگریم و از شکلگیری بسیاری از خشکاندیشیها و تعصبات نامعقول جلوگیری کنیم.رامین جمالی- کارشناس ارشد روانشناسی بالینی