به گزارش شفا آنلاین:دکتر حامد برآبادی درباره خشونت در خانواده نسبت به فرزندان با بیان اینکه در کودکآزاری ۴ نوع رفتار مدنظر است که شامل غفلت از فرزند، خشونت جسمی، خشونت جنسی و و بیمحبتیعاطفی میشود، افزود: در جهان خشونت جسمی به دلیل تاثیر بسیار زیاد آن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
وی با اشاره به اینکه والدین از خشونت جسمی به عنوان ابزاری جدی برای تربیت فرزندان استفاده میکنند، ادامه داد: این روش والدین ریشه در عواملی همچون استرس، تعارضات درون خانواده و اختلالات شخصیتی دارد.
برآبادی با تاکید براینکه الگوی رفتار برخورد خشونتآمیز با کودکان از دوران کودکی آموخته میشود، اظهار کرد: والدینی که در کودکی مورد خشونت واقع شدهاند احتمال زیادی دارد که چنین رفتاری را نسبت به فرزندان خود داشته باشند به بیان دیگر مهمترین عامل پیشبینی کننده برای این موضوع که آیا والدین خشونت جمسی نسبت به فرزندش را در دستور کار دارد یا نه بررسی این مساله که آیا وی در کودکی مورد خشونت جسمی قرار گرفته یا شاهد چنین رفتاری در خانواده بوده است یا خیر.
این روانشناس خانواده با بیان اینکه الگوی رفتاری خشونتبار در تعاملات اجتماعی، فرهنگ جامعه و رسانههای گروهی تقویت میشود بیان کرد: از سویی در رسانههای گروهی خشونت رخ میدهد و از سوی دیگر به نظر میرسد در فرهنگ ما خشونت جسمی مورد تقویت قرار میگیرد ضربالمثلهایی مانند چوب معلم گل است یا تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو نر نشان میدهد که بخشی از این خشونت جسمی در فرهنگ ما پذیرفته شده و تداوم این نوع رفتار را رقم زده است.
دهه شسصتیها، بیتوجهی در کودکی، بیمسئولیتی در بزرگسالی
وی با تصریح براینکه فردی که فرزند خود را میزند در نقش والد نیست بلکه کودکی سرشار از ناکامی و خشم است که در کنار کودک دیگر قرار گرفته است، افزود: نسل دهه ۵۰ و ۶۰ که والدین امروز هستند غالبا در دوران کودکی دچاره بیتوجهی، نادیدهانگاری وخشونت جسمی و جنسی قرار گرفته و به همین دلیل در بزرگسالی دچار آنومی یا بیپروایی در رفتار و بیمسئولیتی شدهاست. از دیگر سواین نسل آموزش محور بوده و تنها به آموزش قواعد درسی به آنها اکتفا شده است.
برآبادی خاطرنشان کرد: باید از آموزش محوری به سمت مهارت آموزی برویم چرا که امروز ما از مهارت برخورد با کودک برخوردار نیستیم و به رغم همه پیشرفتهایی که در حوزه آموزش عمومی اینترنت ، شبکههای اجتماعی و… رخ داده استٰ، اما همچنان آموزشهای عملی دردستور کار قرار نگرفته است.
وی افزود:به عنوان مثال ما از یک مادر ۲۰ سالهای که هنوز دوران نوجوانی خود را به لحاظ بلوغ روانی طی نکرده انتظار داریم از خواستههای خود گذشته و به کودک برسد در حالیکه مهارتهای لازم دراین زمینه را به او نیاموختهایم. به عبارت دیگر نبود آگاهی و مهارت در والدین خشونت نسبت به کودکان را به دنبال دارد.
این روانشناس با تاکید براینکه افرادی که بدون آگاهی و صرف مطامع شخصی برای سرگرمی یا حل مشکلات زناشویی و… صاحب فرزند میشوند از نظر من به نوعی مرتکب جنایت میشوند، گفت: اختلال شخصیتی، سومصرف مواد و فقر مادی، اجتماعی و اقتصادی سه عامل اصلی درون فردی خشونت است وحتی اگرفردی یک والد سالم بوده و این اختلالات را نداشته باشند نیز درصورت فقدان مهارت لازم نمیتواند با کودک خود برخورد مناسبی داشته باشد.
اعدام در ملاعام تقویت خشونت در جامعه است
وی اولین راهکار برای کاهش کودک آزاری در خانواده را آگاهی دادن به والدین خواند و اضافه کرد: نباید بگذاریم افراد به راحتی و بدون گذراندن دورههای آموزشی صاحب فرزند شوند، ضروری است برای زوجین دورههای عملی و آموزشی بگذاریم تا هر کس که میخواهد صاحب بچه شود ابتدا به لحاظ شاخصهای سلامت روان بررسی شود، همچنین ضروری است به زوجین آموزش دهیم که چه زمانی فرزند آورده و چگونه فرزندپروری کند و نیز راهکارهای جایگزین خشونتورزی برای تنبیه کودک را به والدین آموزش دهیم .
این روانشناس خانواده با اذعان بر اینکه مذمت خشونت درسطح کلی جامعه رخ نداده است، عنوان کرد: ما خشونت را با خشونت جواب میدهیم به عنوان مثال فردی را که مرتکب عمل فیزیکی بدی شده است شلاق میزنیم یا اعدام میکنیم یعنی در چرخه ایجاد خشونت افتادهایم و خارج هم نشدهایم. همچنین قوانین ما تنبیه کودک در حد متعارف را مجاز میداند یعنی چنین اقدامی نه تنها مذموم نیست که متعارف هم هست ،لذا ضروری است جنبشی در ذم کامل خشونت و تاثیرات بعدی آن ایجاد شود.
وی با یادآوری اعدام قاتل آتنا درملاعامٰ به حضور تعداد زیاد کودکان در صحنه اعدام اشاره کرد و گفت: آیا اعدام در ملا عام باعث کاهش خشونت شده است ؟ به اعتقاد من اعدام در ملاعام این پیام را دارد که خشونت خوب است. وقتی اجازه میدهیم افراد زیر ۱۸ سال چنین صحنهای را مشاهده کنند باعث تقویت خشونت در جامعه شدهایم.
برآبادی در پایان به افرادی که قصد ازدواج و فرزندآوری را دارند توصیه کرد به یاد داشته باشند که اگر در دوران کودکی آسیب دیدهاند، این آسیب به خودی خود خوب نمیشود بلکه مسائلی مثل ازدواج و صاحب فرزند شدن همگی پدیدههایی استرسزا بوده و این آسیبها را تشدید میکنند لذا ابتدا به کودک آسیبدیده درون خود توجه و اورا درمان کنید و بعد به فکرایجاد تغییرات بزرگ در زندگی خود باشیم که منجر به ایجاد یک زندگی دیگر میشود.طبنا