شفا آنلاین:آپنه خواب عبارت مصطلحي است براي OSAHS که خود آن عبارت است از تنفس غيرعادي در جريان خواب که سبب بيدار شدنهاي مکرر، تکهتکه شدن خواب و هيپوکسمي شبانه ميشود. اين سندرم خوابآلودگي در طول روز، اختلال حواس و کارکرد شناختي و کاهش کيفيت زندگي را دربر ميگيرد.
به گزارش شفا آنلاین: آپنه عبارت است از فقدان جريان هوا در بيني و دهان براي حداقل 10 ثانيه و هيپوپنه به کاهش واضح جريان هوا (يعني بيش از 50) براي حداقل 10 ثانيه اطلاق ميشود. آپنه ممکن است مرکزي باشد (که در آن توقف تلاش تنفس وجود دارد) يا انسدادي (که در آن عليرغم تلاش تنفسي، به علت انسداد راههاي هوايي فوقاني اين تلاش غيرموثر است).
تشخيص OSAHS زماني مطرح ميشود که يک بيمار داراي علايم روزانه مرتبط، حين خواب تنفس واضحا مختل بر اساس پليسومنوگرافي (بررسي وضعيت خواب، تنفس و اکسيژناسيون) يا مطالعات محدودتر (مانند بررسي اشباع اکسيژن طي شب) داشته باشد.
معيارهاي تشخيص تنفس واضحا مختل حين خواب به صورت دقيق ارزيابي نشده، بلکه بر اساس توافق و قرارداد تدوين گرديدهاند.
اين معيارهاي تشخيصي، حساسيت و ويژگي متغيري دارند. به عنوان مثال شاخص آپنه- هيپوپنه (AHI) به ميزان کمتر از 5 حمله آپنه يا هيپوپنه در هر ساعت خواب را طبيعي در نظر ميگيرند.
با اين حال بيماران مبتلا به سندرم مقاومت مجاري هوايي فوقاني، شاخص کمتر از 5 حمله در ساعت دارند در حالي که بسياري از سالمندان سالم بيش از 5 حمله را با اين شاخص دارا هستند. در تلاش جهت حصول توافقي بينالمللي، معيارهاي جديدي عرضه شدهاند که استفاده از آنها رو به گسترش است.
شدت OSAHS را ميتوان بر اساس شدت 2 عامل تقسيمبندي کرد: خوابآلودگي در طول روز و OSAHS.
AHI شديد به صورت تنفس شديدا مختل حين خواب (يعني بيش از 30 دوره در ساعت) همراه با علايم شديد خوابآلودگي در طول روز (يعني نمره مقياس خوابآلودگي اپورث [Epworth] بيش از 10 و نتيجه آزمون نهفتگي خواب متعدد کمتر از 5 دقيقه) تعريف ميشود. آپنه خواب مرکزي و سندرمهاي هيپوونتيلاسيون همراه با خواب در اين مرور مورد بررسي قرار نگرفتهاند.
آپنه خواب يک اصطلاح پرطرفدار براي سندرم آپنه – هيپوپنه انسدادي هنگام خواب (OSAHS) است که به اين صورت تعريف ميشود: تنفس غيرطبيعي حين خواب که منجر به بيدار شدنهاي مکرر، تکهتکه شدن خواب، خوابآلودگي در طي روز و هيپوکسمي شبانه ميشود.
آپنه ميتواند مرکزي باشد که در آن تلاش تنفسي متوقف ميشود يا ممکن است انسدادي باشد که در آن تلاش تنفسي ادامه دارد ولي به علت انسداد راه هوايي فوقاني، اين تلاش موثر نيست.
در ايالات متحده OSAHS در 4 مردان و 2 زنان ديده ميشود و يک عامل اصلي تعيينکننده آن چاقي است.
نشان داده شده که در افراد مبتلا به OSAHS شديد، فشار مثبت مداوم راههاي هوايي (CPAP)، خوابآلودگي در طول روز را در مقايسه با درمانهاي شاهد کاهش داده است.
با وجود اثربخشي CPAP، ممکن است راضي کردن بيماران براي استفاده از آن دشوار باشد. پذيرش درمان در مورد اشکال مختلف CPAP مانند CPAP با تيتراسيون خودکار، فشار مثبت دوسطحي راه هوايي، CPAP تيترشده توسط خود بيمار يا CPAP همراه با مرطوبسازي نيز بهتر نبوده است. معلوم نيست که آيا مداخلات آموزشي يا روانشناختي ميتوانند پذيرش CPAP را بهتر کنند يا خير.
به نظر ميرسد وسايل دهاني که باعث حرکت رو به جلوي منديبل ميشوند در بهبود اختلال تنفس حين خواب در برخي بيماران مبتلا به OSAHS شديد يا غيرشديد موثر باشند.
احتمالا وسايل دهاني به اندازه CPAP اثربخشي ندارند و معلوم نيست که در طولانيمدت کارکرد آنها چگونه است. شواهد کافي براي قضاوت در مورد ميزان تاثير کاهش وزن بر OSAHS شديد يا غيرشديد در دست نيست؛ اما توافق بر اين است که به عنوان بخشي مهم از درمان OSAHS به بيماران توصيه شود که وزنشان را کم کنند.
CPAP بيني هم در مبتلايان به OSAHS غيرشديد هم موثر به نظر ميرسد.
CPAP بيني در مبتلايان به OSAHS غيرشديد کمتر مورد پذيرش است و نميدانيم که اقدامات انجامشده با هدف افزايش پذيرش، به صورت موثري سبب افزايش مصرف آن ميشوند يا خير.
شيوع و بروز
مطالعه همگروهي خواب ويسکانسين (شرکتکنندگان بيش از 1000 نفر با ميانگين سني 47 سال) در آمريکاي شمالي نشان داد شيوع AHI بيش از 5 دوره در ساعت در مردان 24 و در زنان 9 است.
ضمنا اين مطالعه نشان داد شيوع OSAHS با شاخص بيش از 5 دوره در ساعت همراه با خوابآلودگي در مردان 4 و در زنان 2 است. در بروز OSAHS تفاوتهايي بينالمللي وجود دارد که به نظر ميرسد چاقي يک دليل مهم آن باشد. بعد از تعديل از نظر ساير عوامل خطر، تفاوتهاي نژادي هم در شيوع OSAHS يافت شد. در کشورهاي فقير اطلاعات کمي در مورد بروز اين بيماري وجود دارد.
اتيولوژي و عوامل خطر
محل انسداد راه هوايي فوقاني در OSAHS حدودا در سطح زبان، کام نرم يا اپيگلوت است. اختلالاتي که سبب افزايش احتمال تنگي راههاي هوايي فوقاني يا کاهش پايداري آنها ميشوند (مانند چاقي، اختلالات کرانيوفاسيال خاص، اختلالات طنابهاي صوتي، لوزههاي بزرگ يا زبان بزرگ) با خطر بيشتر OSAHS همراهي دارند. تخمين زده ميشود افزايش 1 کيلوگرم بر مترمربعي در شاخص توده بدن (BMI) (يعني 2/3 کيلوگرم براي فردي با قد 8/1 متر) سبب افزايش 30 خطر نسبي اختلال تنفس حين خواب (AHI حداقل 5 دوره در ساعت) در مدت 4 سال ميشود (فاصله اطمينان 95 برابر با 50-13).
ساير عوامل خطر داراي همراهي قوي با اين مشکل عبارتند از: افزايش سن و جنس (نسبت مرد به زن برابر با 2). عوامل داراي همراهيهاي ضعيفتر عبارتند از: يائسگي، سابقه خانوادگي، سيگار کشيدن و احتقان بيني در شب.
پيشآگهي
پيشآگهي طولانيمدت مبتلايان به OSAHS شديد درماننشده شامل اين موارد است: کيفيت پايين زندگي، احتمال تصادفات رانندگي، پرفشاري خون و احتمالا بيماري قلبي- عروقي و مرگومير زودهنگام. متاسفانه پيشآگهي OSAHS درمانشده نامشخص است.
محدوديتهاي شواهد موجود عبارتند از: تورش (bias) در انتخاب شرکتکنندگان در مطالعات، پيگيري کوتاهمدت و تفاوتهاي موجود در بررسي عوامل مخدوشکننده (مثلا سيگار کشيدن، مصرف الکل و ساير عوامل خطر قلبي- عروقي).
امروزه اين مشکل به صورت گستردهاي درمان ميشود و به همين علت، يافتن شواهدي در مورد پيشآگهي OSAHS درماننشده دشوار است. مطالعات مشاهدهاي از وجود ارتباط علت و معلولي بين OSAHS و پرفشاري خون سيستميک حمايت ميکنند که با افزايش شدت OSAHS بيشتر ميشود (نسبت شانس از 21/1 براي OSAHS غير شديد تا 07/3 براي OSAHS شديد).
اين سندرم سبب افزايش احتمال تصادفات رانندگي به ميزان 7-3 برابر ميشود و نيز با افزايش احتمال مرگومير زودرس، بيماري قلبي- عروقي و اختلال کارکرد عصبي- شناختي همراهي دارد.