کد خبر: ۱۶۲۴۲۳
تاریخ انتشار: ۰۱:۳۰ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ - 2017August 13
ابن سینا این ترس بدون سبب را ناشی از خشکی مزاجی قلب می داند. درطب سنتی، ترس را حالت ناگهانی نفس به داخل برای فرار از امرنامطلوب می دانند.
شفا آنلاین:درمنابع مکتوب طب سنتی ایرانی اسلامی ترس درذیل بیماری های مغز، سر و قلب و به موازات اختلالات روحی و روانی نظیرمالیخولیا، صرع و... دسته بندی شده است. صاحب بستان الاطبا درقرن ششم هجری دراین مورد چنین می نویسد: « اگربگویند ترس چیست؟ بگو توقع امری مکروه. و اگر بگویند مالیخولیا چیست؟ بگو چیرگی و وسوسه ها بر نفس و وحشت بدون سبب و گمانی فاسد بدون علت.»

به گزارش شفا آنلاین:ابن سینا این ترس بدون سبب را ناشی از خشکی مزاجی قلب<Heart Disease> می داند. درطب سنتی، ترس را حالت ناگهانی نفس به داخل برای فرار از امرنامطلوب می دانند. حکیم رازی در رویکردی خردمندانه به ترس از مرگ ومتعاقب آن درمان بیماری های روحی نظیر افسردگی (غم و غصه)، با تشریح حالات شخصِ هرسناک از مرگ معتقد است:« شخصِ هراسناک درهربار انگاشت خویش از مرگ همی میرد، پس هم از انگاشت خود طی مدت طولانی، مردن های بسیاری براو گرد می آید.»

 او برای درمان چنین افکارهراس انگیزی جایگزینی افکارخوشایند به جای اندیشه های هراس انگیز را توصیه و بر آن است:«
روی گرداندن از آن و فراموش نمود آن خود مفت و سود است... نیکوتر و خوی پذیرتر برای نفس، چاره جویی وشگردسازی دربیرون کردن اندوه از آن است... خردمند هرگزغم نخورد، زیرا هرگاه سبب آن را راند و اگر راندن آن به چیزی ممکن نشد درعوض بنای دلخوشی و روی برگشتن از آن نهند در زدایش و بیرون کردن آن از خویشتن کار نماید.»
براین پایه می توان نوعی همسانی میان برخی تعاریف و دیدگاه های روان شناسانی نظیر دیدگاه روانکاوی فروید در بحث ارضای کامروایی و تجسم عنصری که مطلوب فرد باشد را با نظرگاه های موجود در طب سنتی درباره هیجانات و ازجمله ترس را تبیین نمود. درسنت پزشکی و فرهنگ عامه اقوام گوناگون ایرانی برای رفع ترس از روش های مختلف درمانی استفاده می نمایند، هرچند این روش های درمانی با توجه به پیشینه حیات مادی معنوی و باورمندی ها این اقوام درگستره ایران زمین متفاوت است، لکن میان عناصر و ابزارآلات به کاررفته در آن همسانی ها و پیوندهای مشترکی وجود دارد. درطب سنتی ایرانی برای درمان و معالجه ترس و اختلالات روحی مشابه و بیماری هایی که منشا آن را ضعف عمل قلب می دانستند؛ ضمادها و غذاهای گرم، نگاه کردن به فیروزه و یاقوت، نوشیدن آب طلا، جوشانده گل گاوزبان یا معجونی از دارچین، سنبل، پوست ترنج وبادیان (رازیانه)، دارچین و نوشیدن شربت بیدمشگ، گلاب، خوردن عسل و استشمام بوی خوش آن ونیز استفاده از ادعیه مذهبی شناخته شده است، لیکن براساس رسمی کهن ازدیرباز درمناطق جنوبی و سایر مناطق کشور، گونه ای مراسم سنتی درطب عوام جهت درمان و معالجه افراد ترس خورده وجود داشته که به ترس برون( برون درگویش بهبهانی ریختی دیگراز بریدن و قطع نمودن؛ دراین جا به مفهوم دفع ترس) موسوم است.
درخوزستان به ویژه بهبهان برای انجام مراسم ترس برون وجود اسباب وملزوماتی نظیر تاوه میراثی، آب، نمک، یک جفت النگوی درهم حلقه شده، آتش، آب دهان رهگذران و تماشاگران مراسم ضروری است. پس از فراهم نمودن وسایل واسباب مذکور،مادریا زن گیس سفید که درطب بومی سررشته ای دارد. برای شفای طفل خود (معمولا دختر) بر سرگذارآتشی را می افزود، سپس کاسه ای را پر ازآب نموده و نمک را به آن اضافه می نماید و سکه هایی چند را درآن می اندازد. درمواردی که فرد ترس خورده دختر باشد، دو النگوی درهم حلقه شده را موسوم به دی ودوت (مادر و دختر درگویش لری) نیز درکاسه محتوی آب نمک قرارمی دهد. رهگذران درانجام مراسم ترس برون صرفا تماشاچی نبوده، بلکه کنش گران این مراسم هستند. آنان با ریختن آب دهان خود درکاسه محتوی آب نمک نفرت خویش را ازعامل ترس ابراز می دارند. هم چنین نوعی همدلی و همدردی با خانواده بیمار را فراهم می سازند و موجب تصعید روحی آنان می گردند. مادر یا زنی که انجام ترس برون به عهده اوست، برای تشخیص علت ترس، با ریختن آب نمک موجود در کاسه بر روی تاوه میراثیِ داغ، نقش هایی را پدید می آورد که این اشکال و تصاویر به واسطه تبخیر آب و جداشدن نمک از آن بر پشت تاوه (ساج) نقش می بندد. دراین هنگام برخی از رهگذران به همراه مادر یا زن مذکور، تصورذهنی یا گمان خویش را درخصوص نقش پدیدآمده بر تاوه ابراز می دارند. بدین گونه ضمیر پنهان خود را آشکارمی سازند تا به یک نقش خیالی واحد برسند.
شرکت‌کنندگان در مراسم برآنند که با تطبیق این نقش با فرد یا شی ای که برای افراد آن محل قابل‌قبول و شناخته‌شده باشد، منشا و عامل ترس فرد ترس‌خورده را شناسایی نمایند. در بوشهر جهت ترس برون، دختری به همراه مادرش در وسط کوچه یا گذر تنوری را گرم کرده و روی آن آب‌نمک می‌ریزند و نوزاد (=بیمار) را از روی تنور سه بار با یکدیگر ردوبدل می‌کنند.
در خوزستان به هنگام ردوبدل کردن طفل ترس‌خورده این ورد خوانده می‌شود: « جنی، انسی، پرندی، آدمی، آدمیزادی، سگی، گربه‌ای، ببر که بریدم.» در برخی مناطق دیگر فرد ترس‌خورده می‌بایست فورا انگشت خود را به نمک‌زده و بر روی زبانش قرار دهد و یا با انگشت‌بر روی عسل چنین بنویسد:«پیر رفت، شیر آمد، شیر دلیر آمد، یا کَنَنده در خیبر ادرکنی! و آن عسل را شربت کرده بنوشد.» درروش درمانی مردم خراسان، شاخه‌ای بلند از درخت میم (تاک، مو) را که دارای هفت بند باشد را قطع نموده و قد مریض را با آن اندازه‌گیری می‌نمایند. آن گاه دو سرشاخه را از دو طرف بریده و دورمی اندازند.
سپس شاخه را از محل هفت‌بند جدا نموده و پهلوی یکدیگر قرارمی دهند و آن‌ها را دسته کرده و آنان را به‌مانند مرده‌ای کفن پیچ کرده و دور آن را با نخ می‌پیچند و بعد آن را با یک‌تکه زمه در سه شب نحس، یعنی شب شنبه، یکشنبه و چهارشنبه که ازمابهتران به شکل آدمیزاد درمی‌آیندبالای سر فرد هول‌زده قرار داده و صبح چهارشنبه دسته چوب و زمه را به قبرستان برده و دودسته چوب را در خاک گورستان دفن می‌نمایند و زمه را به خانه بازمی‌گردانند و آن را به هفت قطعه تقسیم می نمایند و روزی یک قسمت آن را به مریض می‌دهند.سپید
منبع: روش‌های درمان ترس خوردگی در طب بومی اقوام ایرانی (با تاکید بر ترس برون در خوزستان)/محمدعلی جودکی،
فاطمه ترابی / فصلنامه تاریخ پزشکی سال چهارم، شماره دهم، بهار 1

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: