اگر رای ندهیم همان آدمهایی میآیند که چهار سال پیش رای آوردند و همان عده بازهم با آنها رای میدهند و نظام پزشکی بازهم نمیتواند نیازهای جوانها را در مثل چهار سال گذشته برآورده کند.
شفا آنلاین:غلامعلی
عکاشه یکی از قدیمیترین جراحان ارتوپدی ایران است که از سال 87تا 95 رئیس
انجمن جراحان ارتوپدی ایران بود .عکاشه اکنون عضو هیئتمدیره جامعه
جراحان ایران، عضو هیئتمدیره مجمع انجمنهای عملی گروه پزشکی وعضو انجمن
جراحان عمومی هم است. با او به گفتو گوی صریح درباره نظام پزشکی و
انتخابات پیشروی آن نشستهایم. با هم بخوانیم:به گزارش
شفا آنلاین:پزشکان متخصص و عمومی جوان و رزیدنتها میگویند چرا باید در انتخابات نظام پزشکی شرکت کنیم؟
درست
میگویند! بخشی از همسنها و همکلاسیهای ما هم میگویند چرا باید شرکت
کنیم. این دقیقاً مثل سوالی هست که پنج ماه پیش میگفتند چرا در انتخابات
ریاست جمهوری شرکت کنیم و من جوابی برای شرکت در انتخابات برایشان فرستادم
که هیچ مقولهای در جامعهای مدرن با انقلاب، کودتا، حمله نظامی و کشمشهای
تروریستی به دست نمیآید مگر از سوی صندوق رای.
اگر رای ندهیم چه میشود؟
اگر
رای ندهیم همان آدمهایی میآیند که چهار سال پیش رای آوردند و همان عده
بازهم با آنها رای میدهند و نظام پزشکی بازهم نمیتواند نیازهای جوانها
را در مثل چهار سال گذشته برآورده کند.
در چهار سال گذشته موضعگیریهای نظام پزشکی منفعلانه بوده؟
همه
مدیران دوستان من هستند. به همین جهت در مورد شخص حرف نمیزنم. در مورد
سیستم حرف میزنم. سیستمی با پشتوانه چهار هزار رای، نمیتواند کار کند.
باید شرایطی فراهم کنیم تا نظام پزشکی مقتدر داشته باشیم. آدمهای شجاع،
صادق و شفاف در این جریان شرکت کنند تا خواستهای جامعه و سپس خواست طبقه
پزشکان را بخواهند. نباید یک سرشان در بیمه باشد و یک سرشان در نظام پزشکی!
برخی از پزشکان میگویند برخی افراد از رای ما به عنوان پلهای برای رسیدن
به مناصب سیاسی و یا اقتصادی مثلا سهامداری بیمارستانهای خصوصی استفاده
میکنند. به آنها چه می گویید؟
فقط
نظام پزشکی این شکلی نیست. حتی انجمنهای ما هم این شکلی است که بر اساس
یک سری رای که جوانها دادند - دانسته و یا ندانسته - بر اساس اتکا به
شعارهای غلط - این اتفاق افتاده و میتواند بازهم بیافتد. به خاطر همین
است که میگویم انتخاب اصلح و ارجح داشته باشند تا به نتیجه برسند.. نه
انتخاب افرادی که چنین اهدافی دارند. البته عجیب است که خیلیها از نظام
پزشکی پله درست کردند و بالارفتند اما الآن بازهم میخواهند بیایند.
نمیدانم چرا؟!
برخی معتقدند دلیل انفعال نظام پزشکی در چهارساله اخیر، حضور حسن هاشمی در وزارت بهداشت است.
منظورتان وزارت بهداشت است؟
نه شخص ایشان است. این وزارت خانه قبلاً هم وجود داشته، اما وزرای قبلی از
نظام پزشکی بیشتر مشورت میگرفتند اما حسن هاشمی شخصیت خاص خودش را دارد.
من
نمیدانم چقدر در جریان هستید. من بهعنوان نماینده انجمن ارتوپدی و یک
پزشک مستقل بیشترین درگیری را با وزیر داشتم. این صحبتها و بحثهایم با
ایشان به دلیل این بود که جواب خواستههای من را ندادند. اوایل وزارت
هرکسی اشتباه دارد. درزمینههای اجتماعی میخواست حقی به مردم بدهد اما
دادن شماره تلفن برای شکایتهای مردمی از پزشکان، از اساس غلط بود. باید از
این اشتباه درس گرفت که قرار دادن پزشکان و مردم در مقابل هم اشتباه است.
برخی میگویند دستهایی وجود دارد تا افرادی که در مناصب دولتی هستند در
نظام پزشکی قرار گیرند. این صحبتها چقدر حقیقت دارد؟
داشتن
یک رابطه معقول با سیستم دولتی کمککننده است اما این به آن معنا نیست که
هر آدم دولتی میتواند این سیستم معقول را برقرار کند. گاهی وقتها ممکن
است افرادی که دولتی هستند مورد تائید حاکمیت نباشد و آمدن آنها تاثیرگذار
باشد. آدمهای که از داخل دولت میآیند و یا بیرون و یا داخل وزارت بهداشت
و یا سازمان تامین اجتماعی در ابتدا باید آدمهای باشند که نیت اولشان
خیرخواهی برای مردم باشد و نیت دومشان کاربرد برای جامعهای باشد که به
آنها رای دادهاند نه اینکه نمایندگان دولت باشند.
معتقدید نظام پزشکی سندیکا است؟
یک سازمان صنفی است. اتحادیه و سندیکا تعریف دیگری دارد.
اما سندیکا از صنف حمایت میکند. به منافع مردم کاری ندارد.
منافع
سندیکاها درگرو منافع مردم است. نظام پزشکی یک سازمان صنفی بزرگ و توانا
است البته همه جای دنیا یک سازمان صنفی و علمی است و در علم و آموزش هم
دخالت دارد و انجمنها را به کار میگیرد، میتواند یک سازمان منسجم باشد
که مورد قبول مردم و کل جامعه قرار گیرد.
برخی معتقدند حتی می توان امتحانات بورد (تخصص) را نیز بهنظام پزشکی
واگذار کرد. این اتفاق در آلمان میافتد. آیا واقعاً نظام پزشکی با وضعیت
موجود میتواند چنین کاری انجام دهد؟
نه، اصلاً.
در دور نمای پنجساله آن چطور؟ چنین چیزی میبینید؟
بستگی
دارد که چه کسانی و چه بخواهند. اگر آدمهایی بیایند که بخواهد مسئله
بنبست درمان در این مملکت را بهوسیله عوامل دولتی حل نکنند بلکه بهوسیله
عواملی ملی حل کنند که دولت در کنارشان خدمت میکند، خیلی بهتراست و
میشود امیدوار بود حتماً این اتفاق میافتد. نظام پزشکی باید مسئله درمان
این مملکت را با پزشکان حل کند و وسیله آن باید سازمان دولتی باشد. این
وسیله میتواند بیمه اجتماعی یا یک وزارتخانه باشد، اینها باید عوامل
سازمان باشند. اگر سازمان نظام پزشکی در اختیار آنها باشد میشود تبدیل
میشوند به وکیلهای که هر چه دستور میگیرند آنها انجام میدهند و آن
چیزی نیست که ملت فرهیخته پزشکی میخواهد. پزشکان میخواهند سازمان مستقلی
داشته باشند که در عین حال که تمام اصول اخلاقی را در ارتباط با مردم رعایت
میکند و وظایفش را انجام میدهند از حقوق پزشکان نیز دفاع کند و نگذارد
به آنها بیحرمتی شود.
نظرتان در مورد وضعیت رشد تعرفهها در سال جاری چیست؟
مگر تعرفهها رشد کرده است، من نمیدانم. آیا واقعاً رشد کرده است؟
بله. پنج درصد.
پنج
درصد رشد است! این شکل رفتار کردن با تعرفهها از اول غلط بوده و با وزیر و
آقاجانی – معاون درمان وزارت بهداشت که رئیس انتخابات پیش روی نظام پزشکی
نیز هست- بحث داشتم و گفتم که تعرفه این شکلی نمیخواهیم. شما یک کتاب
بگذارید. کتابی را در سال 61 قراردادید و دو سال گذشته نیز کتاب دیگری
درآوردید و میخواهید ملیاش کنید. این کتاب بنا بر میل آدمهای نزدیک
خودتان است و تمام رشتهها را به هم میریزید. ارزیابی نمیکنید که اینها
را باید چگونه تغییر داد و قیمتگذاری به چه شکل باید باشد.
کتاب فعلی ارزش نسبی خدمات که ویراست جدیدی شده راهگشاست یا اینکه برگردیم
به کتاب کالیفرنیای 2016؟ باید کتاب کالیفرنیا را ترجمه کنیم و یا کتابی
از اول بنویسم؟
تجربه
دیگران را از اول انجام دادن غلط است. نتیجه میشود دلخوری که الآن وجود
دارد که یک کتاب را تغییرات ماهوی دادند و اعمال کردند. همه به جان هم
افتادند و حتی کسانی که تعرفهشان اضافهشده هم راضی نیستند.
به نظر شما کتاب کالیفرنیای 2016 را ترجمه کنیم؟
بله تازه کتاب 2017 که جدیدتر است و کدهای تعریفشده دارد. البته نباید در آن دست ببریم.
ممکن است بحثهایی مثل زایمان طبیعی مطرح باشد و اینکه سزارین خیلی اولویت ندارد. این را کجا بگنجانیم؟
باید
کل آموزش پزشکی را به اینطرف ببریم. نهفقط یک تعرفه را. باید به لحاظ
فرهنگی جامعه را به شکلی ببریم که خودشان بخواهند زایمان طبیعی داشته
باشند. پزشک که بهزور این کار را انجام نمیدهد. تازه چند بار با پزشک
صحبت میکند تا راضی شود سزارین کنند. اگر جامعه خودش به سمت این شکل
زایمان پیش برود، دیگر تعرفه تاثیری ندارد. پزشک نمیتواند کاری انجام دهد.
در چهار سال اخیر شان جامعه پزشکی در جامعه افزایش داشته یا کاهش. چرا؟
شما مدام زمان میگذارید.
میخواهم دورههای مختلف را باهم مقایسه کنم.
مجموع
عواملی در هشت سال قبل از این چهار سال وجود داشت که به بیاعتبار کردن
شخصیت های علمی و بیاعتبار کردن نقش درمانی درمانگرها و در تعقیب
عدمکفایت برخی ارگانهای دولتی و غیردولتی در اجرای درمان وجود داشت که
باعث شد پزشکی بدترین زمان خودش را بگذراند.
کدام دوره بدترین دوره بود؟
12
سال گذشته بدترین دوره بود. تبلور آن هشت سال را در چهار سال گذشته با
بیحرمتیهایی که به ساحت سلامت و تشکیلات درمانی و جامعه پزشکی شد، دیدیم.
وزرایی که در آن دوره هشتساله در وزارت بهداشت و سازمان تامین اجتماعی
قرار گرفتند، افراد نالایقی بودند که بدترین ضربه را به جامعه پزشکی وارد
کردند. نقطه انفجارش این کتاب ارزش نسبی خدمات بود که آمد و بدون مطالعه
بهعنوان معیار اعلام شد.
من
واضح بگویم که از زمان دانشجویی برای عدالت اجتماعی کارکردم و اصلاً به
فکر تاسیس مطب و پول درآوردن نبودم. بعدها که دیدم شرایط خاص است وزندگی
نمیچرخد، بهسوی بخش خصوصی رفتم. هنوز همدلم میخواهد عدالت بین مریض و
پزشک ایجاد شود. بنابراین وقتی اعلام شد طرح تحول نظام سلامت همچنین نیتی
را دارد مسلماً خوشحال شدم. روستایی هستم و در روستایی که زندگی کردم مردم
هنوز هم در فقر هستند و نمیتوانند حتی دارو بخرند. هر سه ماه یکبار با
لباس محلی به چهارمحال و بختیاری میروم و مریض میبینم. از این طرح خوشحال
شدم اما نمیدانستم رابطه پزشک و بیمار به هم میخورد و آن تکریمی که
پزشکان داشتند از بین میرود و به شکل آدمهای بد به آنها نگاه میشود.
مردم وقتی پزشک را تکریم نمیکنند نتیجه نهایی کارهر چه شود خوب نیست.
معتقدید اگر شان پزشک رعایت نشود، هر چیز که به دست آوردند فایدهای ندارد؟
شان
پزشکی در جهان، مهمترین اولویت است. در کشور ما درمانگران در کنار علما
هستند و شانشان با درمانگران روح مساوی است. نباید این شان را بشکنیم اگر
بشکنیم آسان ساخته نمیشود. شان پزشکی در چند سال اخیر شکست و نهتنها
پزشکان ضربه خوردند بلکه مردم هم ضربه خوردند. چون اعتماد مردم و پزشکان به
هم کم شد و ارتباط صمیمی از دست رفت.
در به وجود آمدن این فضا چقدر نظام پزشکی و وزارت بهداشت را مقصر میدانید؟
نظام
پزشکی به دلیل عدم دخالت در موضوع مقصر بود. نظام پزشکی واکنش جدی نداشت و
فقط نامه نوشت. باید ایستادگی بیشتری برای شان پزشکان میکرد.
چهکار باید میکرد؟
ما
مثلث درمان داریم. که شامل مردم، نظام پزشکی و بنیادها و وزارتخانههای
مربوطه میشود. مردم بیچاره ابزاردست این دو ضلع دیگر هستند. باید نظام
پزشکی در مقابل این ضلع سوم میایستاد و هدایتش میکرد.
مگر نظام پزشکی شان قانونگذاری دارد؟
بله،
همینکه پزشکان را تنبیه میکند. جالب است بدانید در پی مصوبه شورای عالی
نظام پزشکی، کسی که پول زیادی از مریض گرفته باشد از 500 هزار تومان تا 500
میلیون تومان باید سه ماه محروم شود. اکنون نظام پزشکی این طرح را قانونی
کرد. شورای عالی میتواند قانونگذاری کند. به این شکل که مصوبهها را به
قضات تحویل میدهد و قاضی میگوید مصوبات شورای عالی مثل قانون مقننه باید
اجرا شود. نظام پزشکی میتوانست این را تصویب نکند.
در سطح جامعه با پزشک ستیزی مواجهه هستیم؟
پزشک ستیزی اگر نباشد پزشک گریزی وجود دارد . من این نام را میگذارم.
این پزشک گریزی در چند سال اخیر افزایش داشته؟
بله، خیلی زیاد.
رفتار وزارت بهداشت با پزشکان چقدر در گسترش این رابطه تاثیر گذاشته؟ آیا مقصر بوده؟
بله، خیلی زیاد.
فکر نمیکنید اگر وزیر بهداشت رفتارهای مدیریتشده تری با رسانهها داشت، چهبسا این مشکلات پیش نمیآمد؟
من
هیچوقت از شخص نام نمیبرم. وزارت خانه میتوانست جلوی این بحران را
بگیرد و رجوع کند به خواست انجمنها، خواست ملی و حاکمیتی و قوانین نظام
پزشکی. اگر کسب مشورت میکردند قوانین بهتر از این اجرا میشد.
مگر پزشکان چه میخواستند؟
هیچی،
احترام میخواستند و اینکه روبروی مردم قرار نگیرند و با آنها مشورت شود.
پزشکان زمان جنگ هشت سال پول نمیگرفتند. الآن هم میتوانستند نگیرند یا
کمتر بگیرند. اما باید آدم حسابشان میکردند. منی که خواستم جامعه و نظام
است، باید طرف مشورت میشدم. اهلیت دادن به امثال من میتوانست باعث شود تا
برونرفت از این جریان راحتتر باشد.
یعنی اگر وزارت بهداشت افکار عمومی را بهتر هدایت میکرد وضع موجود پیش نمیآمد؟
بله. صد در صد. الآن مثلثش را برایتان تعریف کردم. اگر یک ضلع منفعل باشد ضلع دیگری قوی وارد میشود.
اعلام شماره تلفن شکایت مردمی، هیمنه جامعه پزشکی را شکست؟
هیمنه
خود وزارت خانه هم شکسته شد. خود وزارتخانه نیز برای دادن این شماره تلفن
مستمسک حقوقی نداشت. این شماره تلفن 1690 هر چند بیشتر از هشت ماه هیاهو
نداشت اما باید هشت سال بلکه هشتاد سال تلاش کنیم تا فضا تلطیف شود.
شاید برای تغییر فضا هشتاد سال زمان نیاز باشد تا جامعه پزشکی زحمت بکشد تا
بتواند رابطه بین مردم و پزشکان را اصلاح کنیم و کمچیزی نیست.
روند جهانی دارد به سمتی پیش میرود که پزشک سالاری که در چهار دهه پیش در
ایران بهشدت وجود داشت، در کشورهای توسعهیافته از بین رفته است و دیگر
مثل سابق پزشکان از مقام قدسی و دستنیافتنی برخوردار نیستند و
تبدیلشدهاند به ارائهکننده خدمت و در کنار مریض قرار می گیرند.
در
هر جامعهای عنصر تولید خدمت وابسته به عناصر اقتصادی است. در تمام
نظامهای سیاسی سوسیالیست، فئودالی، سرمایهداری و غیره پزشکان از جایگاهی
برخوردار هستند. در مدرنترین حکومتها نیز درنهایت پزشک ابرازی قرار
میگیرد که میتوانند برای جامعه تولید سلامتی بکنند، همانطور که کارگردان
شهرداری با تمیزی خیابانها این کار میکنند و سایر مشاغل. در حکومت مدرن
همه باید در تولید سلامت و عافیت برای جامعه پیش روند. اما جامعه ایران
هنوز به مدرنیته که آنها 400 سال است دارند نرسیده است.
عافیت را معادل well-being میگیرید؟
عافیت
یعنی یکچیزی بالاتر اینها. رضایت درونی عافیتگر باعث میشود تا سلامت
جسمیش بالا رود. مهمتر از همه آرامش روحی آدم و خوشحالی است که با
رضایتمندی همراه است. آسایش در نظر من جز عافیت است. عافیت خیلی مفهوم
زیبایی است که باعث رضایت نفس هم میشود.
فرض کنید هدف ما در سیستم عافیت باشد و یکقدم از همه اینها که بحث کردیم به جلو رفتیم . جامعه پزشکی عافیت را میخواهد؟
حتماً بهعنوان یک عنصر و یک شهروند معمولی میخواهد.
این عافیت جامعه پزشکی که بهخصوص جوانها دارند در مقایسه با عافیت که نسل شما در سی و چهل سال پیش داشتید چه تفاوتی کرده؟
نسل پزشکی یا من؟
آقای عکاشه در دهه هشتم زندگی با یک آقای دکتری که الآن در دهه چهارم
زندگیاش تازه دارد متخصص ارتوپدی میشود، چه تفاوتی در عافیتطلبی دارد؟
عافیت این دو در زمان فارغالتحصیل شدن از دانشگاه در چه چیزی است؟
این
سوال خیلی زیباست. نگاه من آن زمان که فارغالتحصیل شدم عافیت خواهی بود.
این عافیت خواهی ممکن بود رضایت مالی و مالاندوزی هم دردرونش باشد، مقام،
محبوبیت و شهرت نیز همینطور. ولی از اول دنبال عافیت این دنیا و آخرت خوب
برای خود و خانوادهام بودم. بنابراین تعریفی که برای خودم برای عافیت
خواهی داشتم یکروال را بهطرف من هدایت کرد که افکار عمومی آن را سوق
میداد به آنطرف. عدم انحرافات واضح مسائل اقتصادی و غیره وجود نداشت.
بنابراین من حرکت میکردم تا به این عافیت برسم. آدمی که الآن میآید اینجا
تعریفی که از عافیت دارد با تعریف من فرق دارد.
اصلاً عافیت برایشان مهم است؟
من نمیدانم آنها به عافیت چگونه فکر میکنند من جای او نیستم تا فکر کنم.
آن فرد هم از زندگی انتظاراتی دارد؟
همه
انسانها به دنبال عافیت خواهی هستند. البته عافیت خواهی با تعریف خودشان.
گاهی عافیت را در بحث مالی و مقامی میبیند و یا در ظاهر و لباس اما همه
به دنبال عافیت خواهی هستند منتهی عافیت خواهی گاهی به ذهن اینها اشتباه
حالی شده یا برداشت اشتباه دارند بهنحویکه نتوانستند از آن استفاده کنند.
دردهه پنجاه من رزیدنت بیمارستان شفا بودم و ماهیانه 3500 تومان حقوق در
بیمارستان شفا داشتم. گاهی500 تومان انعام هم میگرفتم و با آنهم زندگی
میگذراندم و همه به خانوادهام کمک میکردم اما حقوق دریافتی رزیدنتهای
ما الآن کفاف یک هفته زندگی آنها را هم نمیدهد.
بزرگترین مشکل جامعه پزشکی را چه چیز میدانید؟
شکست قداست پزشکان در جامعه.
قداست! واقعاً معتقدید پزشک مقدس است؟
حتماً.
این دیدگاه آوانگارد نیست؟ مفهوم قدیس بودن یعنی یکچیز دست نیافتی، معصوم و انتقادناشدنی.
نه
آن قداست منظور شما. حضرت عیسی قدیس بودند اما تمام افرادی هم که یار
ایشان بودند هم قدیس بودند ولی قداستشان بهاندازه پیغمبر خدا نبود.
معتقدید جامعه پزشکی قدیس است؟
بله. قدیس است.
خیلی تند است؟
باید
باشد. جامعه پزشکی با تمام اشکالاتی که دارد، درست است که در مقابل هر
کاری که میکند پول میگیرد اما کارش به نفع سلامت انسان است. برخلاف
عدهای که برای رنج نکرده پول میگیرند و تعدادشان در این جامعه کم نیست.
قدیس بودن درجات مختلفی دارد. تقسیمبندی من از آدمها به این شکل است که
یا اسیری هستند که از جان و مال و خانواده بچهاش میگذرد مثل رزمندگان و
یا بخشنده هستند که زندگی و مال درراه میبخشند و یا هیچکدام نیستند خسیس
هستند. پزشکان ممکن است خسیس و اسیر باشند و قدیس نباشند اما اگر خسیس هم
باشند ضرر حاضر نیستند بزنند. من یک جامعه نرمال را در نظر دارم و
استثناءها را کنار میگذارم. یک تعداد زیادی افراد ناسالم جامعه را خراب
میکنند. من در حوزه ارتوپدی 36 نفر را میشناختم که در جامعه ارتوپدی
ناسالم بودند و با تذکر به آنها رفتارشان را اصلاح کردم. این رفتارهای غلط
را حذفشان کردم. درنهایت پزشکان را آدمهای های زحمتکش میدانم. من در ده
هشتم زندگی هستم و روزی تقریباً دوازده ساعت فعالیت دارم و با عشق این کار
را میکنم. پزشکان جوانتر از من باید بیشتر از من کار کنند.
در هنگام طبابت به خانوادهتان فکر میکنید؟
اصلاً.
دنبال 50 هزار تومان ویزیت و یا آتل بستن مریض که نیستید. دنبال چی هستید؟
این را میپرسم تا بگویم که ای جوانترها! دکتر عکاشه در دهه هشت زندگی از
صبح تا شب مریض میبیند و دیگر نیاز مادی ندارد و به نیازهایش رسیده است.
الآن برای چه این کار را میکند؟
من
هرلحظهای که نفس میکشم دلم میخواهد به تمام موجودات که در پیرامونم
هستند از برگ درخت تا همهچیز به نحوی انرژی دهم تا از انرژی من کاسته شود.
بین آدمها و فرزندم فرق نمیگذارم. رضایت مردم به من انرژی میدهد. باکار
خوب احساس میکنم به عافیتی که میخواستم میرسم.
بحث ویزیت نیست؟
اصلاً مطرح نیست. روزی 400 تا مریض میبینم. از دیدنشان لذت میبرم. این عافیت اندیشی که من دارم و این را از پدرم آموختم.
چهکار کنیم تا گسنرش و ترویج پیدا کند؟
فکر
میکنید واقعاً برای چی وارد نظام پزشکی شدم؟ تا رای بیارم؟! من اگر وارد
شوم این مسائل سنگینتر میشود و وظیفه من بیشتر میشود و اگر نیاورم باز
کاردارم. من فقط به این دلیل آمدم که اگر بتوانم تاثیرگذار باشم. در سیستم
دولتی، با وجود اینکه میتوانستم، وارد نشدم. در ارتوپدی رئیس انجمن شدم و
تا میتوانستم کارکردم. الآن فکر کردم اگر با این تجربهای که دارم بهنظام
پزشکی بیایم و روح آزادگی و مقاومت بر ظلم و روح آموزش خوب و عافیتطلبی
را به آنجا آورم میتوانم کمک کنم. اکنون هنگامیکه بخش ارتوپدی شکایتهای
پزشکی را بررسی میکنم، بدون حضور شکایتکننده و شکایت شونده، سعی دارم حقی
ضایع نشود.سپید