دق
به گزارش شفا آنلاین:دق
بهمعنی بیماری سل است (همان تب لازم دراصطلاح دیگر قدما). کلمهای عربی
است بهمعنی باریکی و نازکی، وازآنجا که درسیراین بیماری فردمبتلا
دچاررنجوری، کاهش وزن، لاغری ونازکی اندام وتن میشده بدان مصطلح شده است.
اصطلاح دقیق نیزبههمین مناسبت به فرد نازکاندیش و باریکبین گفته میشود.
معادل
رایج امروزی آن، سل، نیزعربی است وبه فرد مبتلا مسلول گفته میشود. عبارات
عامیانه دق کردن و دقمرگ شدن دراصل بهمعنی ابتلا به سل ومردن درنتیجه
ابتلا به این بیماری است. اما این معنی امروزه دیگراستفاده نمیگردد، بلکه
معانی دیگرمانندغصه یا عصبانیت درونی متبادربه ذهن میشود.
دق دلی درآوردن یا درکردن: تلافی کردن، انتقام کشیدن.
کوفت
کوفت
واژهای فارسی است که درطب قدیم به سیفیلیس گفته میشد. سیفیلیس خود
اصطلاحی غربی و برگرفته از نام چوپانی است که به آن مبتلا شده بود. درکتب
پزشکی به سیگما (برگرفته از حرف اول نام آن درزبان یونانی) نیزمشهور است.
کوفت
امروزه درتداول عامیانه، بدون توجه بهمعنی اولیه آن، درمواقعی مانند
ملامت، ناسزا یا نفرین بهکارمیرود، مثل کوفت وزهرماریا الهی کوفت نگیری.
ذاتالریه و ذاتالجنب
ذاتالریه
بهمعنی التهاب یا عفونت نسج ریه ترکیبی عربی است که هنوز کاربرد دارد اما
معادل انگلیسی آن پنومونی شاید جاافتادهتر باشد؛ اما اصطلاح ذاتالجنب
بهمعنی التهاب یا عفونت پردهی پلوریا معادل انگلیسی آن پلوریت یا پلورزی
کاربرد کلامی ندارد. اگرچه درمتون فارسی نگاشته میشود و درعوض معادل فارسی
آن سینهپهلو کاملا جاافتاده ومستعمل است.
به
قیاس فوق، اصطلاحاتی مانند ذاتالکبد بهمعنی هپاتیت و ذاتالنخاع بهمعنی
میلیت نیزوجود داشتهاند که امروزه متروک وناآشنا هستند.
سرسام
معنی
بخش اول سرسام مشخص است ومعنی بخش دوم این ترکیب فارسی نیز بیماری و ورم
است. این اصطلاح درطب قدیم مجموعا بهمعنی ورم پردههای مغز یا همان مننژیت
بهکارمیرفته است. هم چنان که برسام اصطلاح متروک دیگر بهمعنی بیماری و
التهاب دیافراگم بوده است. درفارسی سام همچنین اسم خاص و نام جد رستم،
پهلوان اساطیری و قهرمان شاهنامه فردوسی است. سلسلهی نسب رستم چنین است:
رستم پسرزال پسرسام پسرنریمان پسرگرشاسب.
درزبان
عربی و نیزعبری (زبان قوم و دین یهود) نیزسام اسم خاص و نام پسربزرگ حضرت
نوح است که برخلاف فرزندان دیگربه حرف پدرگوش کرد وبههمراه همسرش وارد
کشتی شد وازمهلکه توفان نجات یافت.
امروزه سرسام بهمعنی سردرد شدید بهکار میرود.
داءالفیل
داء
درزبان عرب بهمعنی بیماری است، هم چنان که دواء نیزبهمعنی درمان است.
این دو کلمه با رعایت صنعت ادبی جناس در سخن بسیارکوتاه ولی پرمعنی پیامبر
گرامی اسلام آمده است: «و لِکُلِ داء دواء» یعنی «همهی بیماریها درمان
دارند». (اگرچه هنوز به کشف آن نایل نیامده باشیم)
داءالفیل
اسم دیگرالفانتیازیس یا پافیلی شدن است. افرادی که بهدلایل ارثی،
خانوادگی ویا اکتسابی دچارانسداد درمسیرمجاری وعروق لنفاوی شدهاند،
دراندام تحتانی آدم نمایان و چشمگیری پیدا میکنند که منظره پای فیل را
ایجاد میکند وبه آن پای قهرمانان Athlete’s Fooنیز گفته می شود.
غش
غش
واژهای عربی و بهمعنی صرع (اپیلپسی) است. وجه این اصطلاح اغتشاش ذهنی
واختلال هشیاری ایجاد شده دربیمار است. صرع نیزبهمعنی به زمین افتادن
وافکندن است، چرا که دراین بیماری مصروع (بیمار صرعی) به زمین میافتد.
درزبان عرب مصارعه (کشتی گرفتن) ازهمین ریشه وبهمعنی یکدیگررا به زمین زدن است.
خوره
خوره
فارسی وبهمعنی جذام یا بیماری هانسن است. آکله واژهای دیگربههمین معنی
است. خوره ومعادل دقیق عربی آن آکله هردواشاره به ماهیت خورندگی بیماری
دربافتها واعضای بدن درجریان پیشرفت بیماری دارد.
اصطلاح
جذام که امروزه کاربرد دارد، باز لفظی عربی ازریشه جذم بهمعنی قطع است و
وجه آن قطع خودبهخودی بینی واندامها درانواع پیشرفته و درماننشده
بهدنبال روند تخریبی بیماری است.
موخوره
موخوره (تریکوپتیلوزیس) اصطلاح دیگری غیرازخوره و جذام است که موها در انتها شکاف و شاخه پیدا میکنند.
منابع: اصطلاحاتی از طب قدیم در فرهنگ معین: دکترسیدمحمد گلباغی
قند و نمک: جعفر شهری