یکی از مردان برجسته ومشهورزمان خسرو انوشیروان (۵۷۹-۵۳۱ م)، که نامش بانام کتاب کلیلهودمنه پیوند خورده، برزویه طبیب است
شفا آنلاین:. بنا بر نقل اکثر منابع، اوست که این کتاب را ازهند به
ایران آورده، ترجمه کرده و به انوشیروان تقدیم نموده است. باوجود اشتهار
کتاب کلیلهودمنه <The Book of Megameneh>در تاریخ ادبیات ایرانزمین، اطلاعات ما درخصوص برزویه
بسیاراندک است؛ گویی معروفیت این کتاب باعث شده که عملا شخصیت برزویه
درهاله ای ازابهام و فراموشی قرار گیرد وکمتربه این شخصیت توجّه شود.
به گزارش
شفا آنلاین:درمنابع پهلوی بازمانده ازعصرساسانی و اوایل دوره اسلامی، هیچ اشارهای به
وی نشده است. منابع عربی و فارسی سدههای نخستین اسلامی نیز، صرفا اطلاعاتی
درخصوص کتاب کلیلهودمنه به ما میدهند،اما همین منابع، درباره خود برزویه
سکوت کردهاند.این امرباعث شده که یگانه منبع باارزش ما در خصوص تفکرات
وزندگی این شخصیت، منحصربه مقدمه کلیلهودمنه و باب برزویه باشد که آنهم
بسیار ناچیز است، امّا به جهت اصالت محتوایی که دارد، ما رادرشناخت یکی
ازبزرگترین چهرههای شاخص ادبی ایران باستان یاری میکند. غالب منابع،
روزگار خسرو انوشیروان را درخشانترین دوره تاریخ ساسانیان به لحاظ فرهنگی
دانستهاند. با رشد روزافزون علم و دانش دراین عهد، شاهد تالیف و ترجمه کتب
زیادی به دست دانشمندان این دوره هستیم؛ چهرههای شاخصی نظیر برزویه،
بُزرگمهروپولس ایرانی دراین دوره ظهور کردند.
منابع
عربی و فارسی سدههای نخستین اسلامی، درخصوص زندگی شخصی بُرزویه و تفکرات
وی اطلاعات ناچیزی میدهند. برطبق روایات شفاهی که سینهبهسینه نقلشده
است، بُرزویه یکی ازاطبای دربارخسروانوشیروان بوده که ماموریت مییابد برای
به دست آوردن کتاب کلیلهودمنه که درخزاین پادشاه هندوستان نگهداری
میشده، به آنجا سفرکند. درطی این سفرمشقت بار، سرانجام وی با زیرکی تمام
این کتاب را به دست آورده، ترجمه کرده و به خسروانوشیروان هدیه میکند با
ورود این کتاب به ایران،عملا برزویه ازصفحه تاریخ حذف میشود و دیگر نام و
نشانی از وی نیست ودرعوض، منابع بیشتر توجّه خود را به کتاب کلیلهودمنه
معطوف میکنند. بهعنوانمثال، دینوری دراخبارالطوال در بحث از سلطنت خسرو
انوشیروان، از برزویه ذکری نمیکند و فقط در داستان بهرام چوبین حکایتی را
نقل میکند که بهرام چوبین به هنگام شورش بر ضد خسرو دوّم و حرکت بهسوی
پایتخت، کتاب کلیلهودمنه را میخوانده وخسروپرویزبدان سبب از وی ترسیده
است:
خسرو به
داییهای خود بُندویه و بَسطام گفت: «هرگزازبهرام آن قدرنمی ترسیدم که
اکنون خبردارشدم که همواره کتاب کلیلهودمنه را میخواند و آن کتاب برای
مرد اندیشهای فراتر از او و دوراندیشی بسیار فراهم میسازد که در آن آداب و
زیرکی بسیار نهفته است.»
بیرونی
در کتاب فی تحقیق ماللهند کلیلهودمنه را از کتب اخلاقی هندیان دانسته که
عبدالله بن مقفع آن را بهمنظور تبلیغ مانویت و اخلال در ایمان مردم به
فارسی ترجمه کرده است؛ بیرونی معتقد است که ابن مقفع در این کتاب دست برده
است. درروزگاربیرونی که جماعت محدود مانوی سخت در تکاپو برای اثبات حقانیت
خود بودند، مسلما دید افرادی نظیر بیرونی به این جماعت، نمیتوانسته مثبت
باشد. از سوی دیگر، شایعه مانوی بودن ابنمقفع که بیرونی آن را نقل میکند،
خود مزید سوءنیت وی به ابنمقفع شده و باعث گردیده که وی بیشتربرمبنای
احساسات زمانه خود نظر بدهد. بیرونی، بهمانند دیگر مورخان، هیچ اشارهای
به برزویه نکرده و تمام بحث خود را به مسائل حاشیهای معطوف مینماید. با
اندکی تامل، درمییابیم تمام مطالبی که از بررسی منابع عربی و فارسی نصیب
ما میشود، بسیار ناچیز است ونمی توان هیچ تصویر جامعی از این شخصیت ترسیم
نمود. این منابع اندکی اطلاعات کلی و مبهم در خصوص رفتن برزویه به هند و
آوردن کتاب کلیلهودمنه عرضه میکنند؛ ما هیچ اطلاعی در خصوص زندگی شخصی
وتفکّرات این حکیم به دست نمیآوریم. منابع عربی و فارسی سدههای آغازین
اسلامی صرفا اطلاعات اندکی در خصوص کتاب کلیلهودمنه میدهند و درباره شخص
برزویه، سکوت اختیارمی کنند. اطلاعاتی که این منابع، در اختیار ما قرارمی
دهند، کلی و سطحی است؛ حتی فردوسی وثعالبی که ما، بخش اعظمی از اطلاعات خود
را مدیون آنها هستیم، صرفا در خصوص سفر برزویه مطالبی نقل میکنند و
درباره زندگی وتفکّرات وی اطلاعاتی به دانستههای اندک ما نمیافزایند. این
امر، سبب گردیده در خصوص این مطالب به مقدمه کلیلهودمنه و باب برزویه
بسیار وابسته و نیازمند باشیم.
برزویه طبیب بر اساس باب بُرزویه درکلیله و دمنه
این قسمت از کتاب کلیلهودمنه، مهمترین بخش اطلاعات ما را درباره این شخصیت دربردارد.
برزویه در ابتدای سخن، خود را چنین معرفی میکند:
«چنین
گوید برزویه، مقدم اطبای پارس که پدر من، ازلشگریان بود ومادرمن از خانه
علمای دین زردشت بود و اوّل نعمتی که ایزد تعالی وتقدس، برمن تازه گردانید،
دوستی پدرومادربود و شفقت ایشان بر حال من، چنانکه از برادران و خواهران
مستثنی شدم وبمَزیدِ تربیت و ترشّح مخصوص گشت. و چون سال عمربهفت رسید، مرا
بر خواندن علم طب تحریض نمودند، و چندانکه اندک وقوفی افتاد و فضیلت آن
بشناختم برغبتِ صادق و حرص غالب درتعّلم آن میکوشیدم تا بدان صنعت شهرتی
یافتم ودرمعرض معالجتِ بیماران آمدم.»
بیشک،
برزویه از خاندان مهمی بوده و پدرش از درباریان به نام دربارخسروانوشیروان
است و برزویه، به پیروی از پدر، شغل وی را ادامه میدهد. بهاحتمال بسیار،
نام پدر برزویه آذرهرمزبوده است.
باب
برزویه، افق جدیدی را پیش روی ما میگشاید؛ با اتکا به این مقدمه، از
زاویهای جدید میتوان به برزویه نگریست. در ادامه، بُرزویه مراحل زندگی
علمی و معنوی خود را بیان میکند. ما در بررسی سخنان برزویه، یک انسان
سرگشته وجویای حقیقت را میبینیم که در ابتدا، برای دریافت حقیقت، به حرفه
پزشکی روی آورده و چنین میگوید: «آنگاه نفسِ خویش را میان چهارکارکه
تکاپویِ اهل دنیا از آن نتواند گذشت مخیر گردانیدم. وفور مال و لذات حال
وذکرِسایر و ثوابِ باقی.» ودرادامه در خصوص مال دنیا وپرهیزازآن به خود
چنین میگوید: «ای نفس میانِ منافع و مضّارِ خویش فرق نمیکنی، و خردمند
چگونه آرزوی چیزی در دل جای دهد که رنج و تبعت آن بسیار باشد و انتفاع و
استماع اندک؟... زینهار تا در ساختن توشه آخرت تقصیر نکنی که بُنیّتِ
آدمی، آوندی ضعیف است بر اخلاط فاسد...».
این،
اولین مرحله از زندگی برزویه است. وی بعدازآن، به این نتیجه میرسد که در
پزشکی نیز امید نجات نیست و به سمت دین آبا واجدادی گرایش پیدا میکند.
«ونَهمت بطلبِ دین مصروف گردانید.»
اطلاعات
ناچیزی که مورخان مسلمان، مانند ابن ابی اصیبعه، به دست میدهند بهوضوح
مبتنی بر اطلاعاتی است که در نسخههای مختلف کلیلهودمنه وجود داشته است.
تنها نکتهای که در منابع دیگر یافت می شودومی تواند حاکی از وجود یک منبع
مستقل باشد، اطلاعی است که اصطخری به دست داده و آورده که برزویه از مردم
مرو (نیشابور) بوده است. این کمبود را میتوان با تمرّکزبیشتربرروی باب
برزویه تااندازهای جبران کرد. این متن به سبب اصالتی که دارد، کمک فراوانی
به ما در جهت شناخت وی میکند. بر طبق این متن، برزویه یکی از دهها پزشک
دربارخسروانوشیروان است که به سبب نزدیکی با شاهنشاه ونیز علم و دانش اش
باوجود جوان بودنش بسیارازصلات و مواهب پادشاهان برخوردار بوده است. از
عباراتی که بُرزویه در ستایش پادشاه آورده، محتمل به نظرمی رسد که به طریقی
با دربار سلطنتی ارتباط داشته و مدام درقصرتردّدمی کرده است. بر طبق این
اطلاعات، برزویه در جوانی به آموختن پزشکی که شغل اسلاف وی نیز بود، پرداخت
اما پسازآن که به پزشکی نامآور تبدیل شد، اعتقاد به این حرفه را از دست
داد. به این دلیل که بیماران خود را میدید که از مرضی شفا مییابند تا
طعمه مرضی دیگرشوند و سرانجام به دام مرگ، مرضی که هیچ پزشکی آن را مداوا
نتواند کرد، فرومی افتند. پس برزویه توجّه خودرابه امور روحانی معطوف کرد.
گرچه وی بهطور خاص از این معنی سخن نگفته است، ولی با قوّت تمام اظهارمی
دارد که چنین تغییری در نگاه او به جهان، در اثر سفر به هند و تجربیاتش در
آن جا بوده است. برزویه گرچه در ابتدا بهعنوان پزشک در جستجوی گیاهان
دارویی به هندوستان میرود، امّا در آنجا درمییابد که گیاه معجزهآسایی که
بتواند مرده را زنده کند وجود ندارد. از این روبه گردآوری کتابهای حکمت
پرداخت و با این آثار به ایران بازگشت و بدینسان پزشک به فیلسوف بدل
میشود.
سپید
منبع:شناخت بهتر برزویه طبیب بر اساس کلیلهودمنه/ جواد چوپانیان/دانشآموخته دکتری تاریخ ایران باستان