شفاآنلاین>اجتماعی>یک روانشناس اجتماعی اظهارکرد: انتظارات بیش از حد طرفین از یکدیگر علاوه بر افزایش ضریب بروز طلاق عاطفی در بین افراد، باعث می شود تا زن و شوهر نسبت به هم بیاعتنا باشند.
به گزارش شفاآنلاین، مسدوره
سادات مدرسی به بررسی علل و عوامل مختلف طلاق عاطفی از منظر روانشناسی
و اجتماعی پرداخت و اظهار کرد: طلاق عاطفی به معنای عدم وجود هرگونه
دلبستگی و زندگی در کنار هم به دلیل هم خانگی است.
وی افزود: در صورت بروز طلاق عاطفی بین زوجین، هر کدام از افراد منافع و
خاستگاههای خود را بدون توجه به طرف مقابل ارزیابی کرده و طلب میکنند.
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه زندگی با تکیه بر تحمل شریک زندگی،
آسیبهای فراوانی را برای طرفین به همراه دارد، اظهار کرد: درمان و ترمیم
عوارض و آسیبهای ناشی از طلاقهای عاطفی برای افراد هزینههای معنوی
سنگینی خواهد داشت.
مدرسی در خصوص ارتباط کار و زندگی و تاثیر آن در ارتباط زناشویی گفت:
بسیاری از افراد هدف زندگی را در کار کردن میدانند، در حالی که هدف از کار
کردن پیشرفت در زندگی و ایجاد آسایش و راحتی در خانواده است.
زهرا زارعی روانشناس
اجتماعی نیز با بیان اینکه عدم درک مقابل همسران از یکدیگر ریشه در تربیت
خانوادگی افراد دارد، عنوان کرد: متاسفانه بسیاری افراد از مهارت همسرداری
برخوردار نیستند، به طوری که این مهارت در هنگام کودکی و در خانواده به
آنها آموزش داده نشده است.
وی افزود: فرزندان با الگوگیری از والدین خود و با تحلیل نوع ارتباط پدر و مادر با یکدیگر زندگی آینده و مشترک خود را بنا میکنند.
این روانشناس اجتماعی با اشاره به ضرورت آموزش کودکان در محیط خانواده گفت:
اخذ نظر کودکان در رفع مشکلات خانوادگی میتواند آیین همسرداری(Collaboration) و اداره
زندگی را به کودک بیاموزد.
وی با اشاره این که بسیاری از مشکلات زوجین از ابراز گله ها و شکایتها
شروع میشود عنوان کرد: انتظارات بیش از حد طرفین از یکدیگر علاوه بر
افزایش ضریب بروز طلاق عاطفی در بین افراد، باعث میشود تا زن و شوهر نسبت
به هم بی اعتنا باشند.