:دسامبر سال 1824 میلادی، جیمز پارکینسون، پزشک،
جراح، داروگر، دیرینه شناس، زمین شناس و فعال سیاسی در 69 سالگی دیده از
جهات فروبست. بیشتر شهرت وی به خاطر توصیف بیماری ای بود که بعدها به نام
خود وی پارکینسون نامگذاری شد. در سال 1817، این پزشک انگلیسی، مقاله ای به
رشته تحریر در آورد با موضوع مرتبط با ارزش های غیرقابل کنترل دست که هوش و
حواس در آن سر جای خود باقی می ماند.
در سال
های 1850 تا 1860 جان مارتین شارکو، عصب شناس سرشناس فرانسوی نام
پارکینسون را به احترام جیمز پارکینسون برای این بیماری انتخاب کرد. این
بیماری همان لرزش در وضعیت استراحت است که شیوع آن بیشتر در سنین پیری است
اما در جوانان هم دیده می شود. شیوع این بیماری در تمام مناطق دنیا یکسان
است یعنی درصد شیوع بیماری با تغییر در منطقه خیلی فرق نمی کند؛ به طور کلی
این بیماری بر اثر از بین رفتن سلول های ترشح کننده ماده ای به نام
دوپامین (که یک انتقال دهنده عصبی است) رخ می دهد.
افزایش
نسبت استیل کولین به دوپامین در غده های قاعده مغز موجب علائم رعشه، سفتی
عضلات و کندی حرکات می شود. همانند آلزایمر، پارکینسون هم در ارتباط با
تخریب سلول های عصبی است. طی این بیماری، نورون ها یا سلول های عصبی در
بخشی از مغز با نام توده سیاه دچار آسیب دیدگی می شوند.
دوپامین
به
طور معمول، این سلول ها تولیدکننده و انتقال دهنده عصبی شیمیایی (برو
ترانسمیتر) به نام دوپامین هستند که به عضلات اجازه حرکت های نرم و ارادی
را می دهد. وقتی که 80 درصد سلول های عصبی توده سیاه آسیب ببینند یا کاملا
از بین روند، نتیجه این می شود که فرد لرزش های دائمی را همراه خواهدداشت.
پارکینسون فقط یکی از اعضای خانواده بیماری های سیستم حرکتی است که به طور
ویژه تولید انتقال دهنده عصبی با نام دوپامین را تحت تاثیر خود قرار می
دهد.
دیگر حالات بیماری ها، علائمی با
پارکینسون را نشان می دهد (که پارکینسونیسم هم نامیده می شود) اما معمولا
آن شرایط بسیار بغرنج تر از پارکینسون خواهدبود و درمان دارویی چندان روی
آنها اثرگذار نخواهدبود و این شرایط عبارتند از:
Progressive
suoranuclear palsy یا PSP که اختلالی نادر است و سبب مرگ توده ای از سلول
ها در بخش پایه مغز می شود. در این حالت، فرد به سختی حرکت می کند و تعادل
ضعیفی دارد. آنچه که PSP را از پارکینسون جدا می کند، عدم حرکت چشم به دو
جهت بالا یا پایین است. به دلیل اینکه این افراد قادر نیستند پایین را نگاه
کنند، احتمال زمین خوردن و حوادث این چنینی بسیار بالا می رود.
Multiple
system atrophy یا MSA که کمتر از پارکینسون فراگیر است اما سرعت پیشرفت
آن بیشتر است. حرکت دشوار دست ها، از دست دادن تعادل، کنترل ضعیف روی
عضلات، علائم مشترک MSA با پارکینسون هستند. اما مبتلایان به MSA، علاوه بر
این در اعمال غیرارادی خود نظیر فشار خون، ضربان قلب و هضم دچار مشکل
هستند و اختلالاتی سبب از بین رفتن نظام کلی آن می شود.
Dementia
with Lewy bodies زوال عقل با اجسام لوی زمانی رخ می دهد که انباشته
پروتیین هایی با نام اجسام Lewy روی سلول های عصبی می نشینند. پس از
آلزایمر، این نوع از بیماری دومین حالت فراگیر زوال عقل به حساب می آید.
علائم آن ترکیبی است از آلزایمر و پارکینسون و سبب گستره وسیعی از ناتوانی
های جسمی و فکری از جمله فراموشی، کنترل پایین روی حرکات و... می شود.
پارکینسون
عروقی شباهت بالایی به حالت عادی بیماری پارکینسون دارد. اما با این حال،
علت ابتلا به آن، بسته شدن عروقی است که خون پر از اکسیژن را به سلول های
مغزی می رسانند، به ویژه همان سلول هایی که در ناحیه توده سیاه قرار دارند.
پارکینسون
ناشی از دارو، به سبب مصرف داروهای ضدبیماری روانی مثل متاکلوپرامید،
رزرپین یا تترابنازین شکل می گیرد. علائم این نوع خاص از پارکینسون، معمولا
پس از توقف مصرف داروها نیز از بین می رود.
دلایل ابتلا به پارکینسون
در
آمریکا، حدود 5.1 میلیون نفر مبتلا به بیماری پارکینسون هستند و هر ساله
60 هزار نفر به این رقم اضافه می شود. اغلب افرادی که به پارکینسون مبتلا
می شوند بالای 60 سال سن دارند اما 15 درصد این جمعیت، کمتر از 50 سال سن
دارند.
اگرچه پزشکان
از علت ابتلا به پارکینسون چیزی نمی دانند (درست همانند آلزایمر و بسیاری
از بیماری های مرتبط با مغز و اعصاب) اما احتمال را بر آن گذاشته اند که
ترکیبی از فاکتورهای محیطی و ژنتیکی عامل این اتفاق می شود. حدود 5 تا 109
درصد کل بیماران، رابطه قوی خانوادگی با این بیماری را داشته اند. از لحاظ
ژنتیکی و در این پرونده ها، پارکینسون می تواند یک نسل (خواهر و برادر) یا
دو نسل متفاوت (والدین و فرزندان) را درگیر خود سازد.
دیگر عواملی که احتمالا به ایجاد پارکینسون کمک می کنند عبارتند از:
سموم
و مواد شیمیایی؛ دانشمندان معتقدند که بودن در معرض میزان بالای منگنز،
مونواکسید کربن، سیانید، برخی علف کش ها و آفت کش ها می تواند به بروز
پارکینسون بینجامد. با این حال، عمده کسانی که مبتلا به پارکینسون می شوند
لزوما میزان بالایی از این مواد را در اطراف خود ندارند.
ویروس؛
اوایل قرن گذشته، افرادی که به ویروس آنسفالیت مبتلا می شدند وارد حالت
خلسه مانندی می شدند که امکان صحبت کردن یا تکان خوردن وجود نداشت. زمانی
که نورولوژیستی به نام دکتر اولیور ساکس این افراد را با دارویی به نام
لوودوپا درمان کرد، بیماران به حالت عادی باز می گشتند. این دارو بعدها
برای درمان پارکینسون نیز به کار گرفته شد.
جراحت
ناحیه سر؛ بوکسور افسانه ای، محمدعلی کلی، یکی از شناخته شده ترین افرادی
بود که توسط این بیماری از پا درآمد. او بین سال های 40 تا 50 سالگی به
بیماری مبتلا شد و یکی از دلایل احتمالی آن، آسیب های بسیاری است که حین
انجام ورزش به سر او وارد شده است. در این رابطه هنوز تحقیق های بسیاری در
حال انجام است اما محققین به اثباتی نرسیده اند.
مشکلات
ساختاری؛ سکته های مغزی یا هیدروسفالوس (اجتماع غیرعادی مایعات در ناحیه
سر)، دو علت جامعی هستند که ابتلا به پارکینسون را ممکن است سبب شوند.
تشخیص پارکینسون
همزمان با از بین رفتن سلول های عصبی در مغز، اولین علائم پارکینسون نیز خودشان را نشان می دهند. چهار نشانگان اصلی عبارتند از:
- لرزش دست، بازوان، پاها و صورت
- حرکت آهسته و کند
- سفتی اعضای بدن و عضلات
- مشکل در تعادل و هماهنگی
بیماری
در هر فرد می تواند متفاوت باشد. برخی افراد بسیار سریع بیماری را توسعه
می دهند و در نتیجه مشکلات فوق سریعا قوت می گیرد، در حالی برای برخی،
بیماری با سرعت بسیار اندکی رو به وخامت می رود. به طور کلی اما، زمانی فرد
متوجه بیماری می شود که در راه رفتن، صحبت کردن و اعمال روزانه اش دچار
مشکل شود.
در مراحل
بعدی، فرد به سختی راه می رود، به طور نامفهومی صحبت می کند، دست نوشته
هایش ناخوانا می شوند و دچار مشکلات روحی نظیر افسردگی خواهدشد. خیره شدن،
مشکل در جویدن و بلعیدن و در نهایت مشکلات سیستم گوارشی مثل یبوست،
گریبانگیر فرد می شوند.
هیچ
آزمایشی یا راه حل واحدی برای تشخیص این بیماری ابداع نشده. معمولا پزشکان
با پرسش در مورد سابقه سلامتی و انجام تست عصبی به صورت سطحی متوجه برخی
ابعاد می شوند. سپس با آزمایش خون و MRI می توان پی برد که کدام بیماری ها
باید از لبست بیماری های احتمالی خط بخورند. معمولا اگر فرد دو مورد از
علائم فوق را داشته باشد و به داروی لووپودا پاسخ دهد، گفته می شود که
مبتلا به پارکینسون شده.
مراحل بیماری
پزشکان بسته به نوع علائم می توانند پارکینسون را به 5 مرحله تقسیم کنند:
مرحله اول- علائم فقط در یک نیمه بدن دیده می شوند.
مرحله دوم- علائم روی هر دو نیمه بدن دیده می شوند اما تعادل دست نخورده باقی می ماند.
مرحله سوم- کم کم اختلال در تعادل نیز خود را نشان می دهد.
مرحله چهارم- اختلالات شدت می یابند اما فرد هنوز هم بدون کمک می تواند راه برود یا بایستد.
مرحله پنجم- فرد دیگر قادر نیست راه برود یا بایستد.
داروهای پارکینسون
برای
سه دهه، اصلی ترین دارو برای درمان پارکینسون Levopoda یا لووپودا بوده
است. سلول های عصبی در مغز، لووپودا را تبدیل به دوپامین می کنند که سبب
برطرف سازی مشکلاتی نظیر سفت شدن عضلات و لرزش ها می شود. به علت وجود
آنزیم های خاصی درون خون که به راحتی لووپودا را در هم می شکنند، این ماده
معمولا همراه با داروهای دیگری عرضه می شود. پیش از اینکه لووپودا به مغز
برسد، باید مسیر خود را در رگ های خونی طی کند و در این مسیر باید از خود
محافظت کند. با این حال عوامل جانبی هم این دارو به همراه دارد که از جمله
آن ها می توان به خشکی دهان، حالت تهوع و استفراغ اشاره کرد.
درمان پارکینسون
معمولا
دو راه کلی برای درمان پارکینسون به کار گرفته می شود: «تحریک عمیق مغزی» و
«روش های کاهنده ضایعات مغزی». در حالت جراحی ضایعات مغزی، بخشی از مغز
فرد که دچار مشکل شده با گرما و یا سرمای شدید از بین می رود تا جلوی
پیشرفت آن گرفته شود.
جراحی روی یک نیمه از مغز، نهایتا عملکرد نیمه دیگر بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.
در افرادی که مبتلا به پارکینسون هستند، از دست دادن سلول های تولیدکننده
دوپامین منجر به این اتفاق می شود. تحریک عمیق مغزی راهی است برای زنده
کردن دوباره این سلول ها. درست همانند ضربان سازهای قلب، این نوع از درمان
نیز به الکتریسیته وابسته است. با قرار دادن یک سری الکترودها و فعال سازی
باتری ها، جریان هایی وارد مغز می شود و سلول های از کارافتاده، شانسی
دوباره برای ادامه فعالیت خود دارند.
همانند
عمل جراحی کاهنده ضایعات مغزی، این روش هم اگر در یک سمت مغز انجام شود،
اعمال مربوط به نیمه دیگه مغز را بهبود می بخشد. مضاف بر جراحی و مصرف
دارو، بیمارانی که درمان های فیزیکی دریافت می کنند، تعادل بهتری
خواهندداشت و بهتر راه می روند.
گفتاردرمانی
نیز به آنها کمک می کند تا بهتر صحبت کنند و غذا را ببلعند. اغلب افرادی که
پارکینسون دارند به راحتی و در کنار دیگران راه می روند و صحبت می کنند
ولی تنها تعداد اندکی هستند که خیلی اوضاع خوبی ندارند و مردم شخصیت همه آن
ها را با این بیماری یکی می کنند.
میکل
کینزلی، ژورنالیست و تحلیلگر معروف، زمانی که در دسامبر 2001 اعلام کرد که
مبتلا به چنین بیماری ای شده، جهان رسانه را به شوک فرو برد. و حالا بیش از
13 سال گذشته و هیچ اتفاقی نیفتاده است. کینزلی می گوید اگر می خواهید یک
بیماری خیلی جدی بگیرید، پارکینسون بدترین آنها نیست. وی در یک جمله این
چنین بیماری اش را توصیف می کند: «پارکینسون پیش رونده و در مواقعی غیرقابل
درمان است اما همانند قربانیانش خیلی آرام حرکت می کند.»هفته
نامه صدا