کد خبر: ۱۵۲۵۴۷
تاریخ انتشار: ۲۳:۴۵ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - 2017May 18
بیماری‌های خاص یا صعب‌العلاج نیز به خودی خود جزء مسائلی هستند که حتی عنوان آنها می‌تواند اضطراب زیادی را در پی داشته باشد، مخصوصا برای مبتلایان به آن.
شفا آنلاین:همیشه صحبت درباره یکسری از مسائل با دلشوره و نگرانی‌های خاص خود همراه است. بیماری‌های خاص یا صعب‌العلاج نیز به خودی خود جزء مسائلی هستند که حتی عنوان آنها می‌تواند اضطراب زیادی را در پی داشته باشد، مخصوصا برای مبتلایان به آن.

به گزارش شفا آنلاین:در این مطلب با دکتر حسین ابراهیمی‌مقدم، روان‌شناس و مشاور خانواده و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی آزاد گفت‌وگویی داشته‌ایم.

آقای دکتر، چرا افراد مبتلا به بیماری‌های خاص و صعب‌العلاج در مقایسه با دیگر بیماران دچار اضطراب بیشتری هستند.


خب طبیعی است اکثر این افراد با تفکر اینکه درحقیقت کار آنها دیگر تمام شده و پزشکان هم هیچ علتی را برای بیماری‌شان تشخیص نمی‌دهند، به شدت دچار اضطراب می‌شوند. درحالی که این اضطراب می‌تواند منجر به تضعیف سیستم ایمنی شود تا حدی که این بیماران در برخورد با مسائل جزئی و ساده و بی‌اهمیت از جمله یک سرماخوردگی ساده نیز دچار مشکل و چالش‌های اساسی می‌شوند.


البته تلقین‌هایی هم که فرد در چنین شرایطی برای خود دارد، می‌تواند تاثیر بسزایی در سلامت روانی‌اش داشته باشد. طبیعتا با تضعیف روحیه، نوع نگاه نسبت به درمان تغییر پیدا می‌کند. حتی اگر به فردی که دچار بیماری خاصی نیست، در یک طرح پژوهشی گفته شود که بیمار است یا اینکه نتیجه آزمایش‌ اشتباه به وی اعلام شود که به بیماری خاصی مبتلاست، فرد به شدت روحیه خود را می‌بازد و دچار شوک روانی می‌شود. مگر عده قلیلی از افراد که از نظر معنوی در سطح بالایی قرار دارند که پرواضح است میزان توانمندی بیشتری هم برای مقابله این مشکلات خواهند داشت. 
 

در برخی از مواقع هم شاهد احساس گناه در این افراد هستیم، چرا؟ 


خیلی از افراد مبتلا به بیماری‌های خاص تفکراتی منوط به این دارند که حتما در حال عقوبت و یا جریمه کاری هستند که قبلا انجام داده‌اند. کاری که شاید خود هم نمی‌دانند چیست ولی مدام وضعیت فعلی خود را به عوامل متعددی چون آه و ناله و نفرینی که شاید روزی پدر و مادرش کرده است یا اینکه شیطنتی که در دوران کودکی یا جوانی انجام داده، نسبت می‌دهند. درحالی که این تفکر درست نیست و نباید این‌گونه فکر کرد. ضمن اینکه این نوع تفکر نیز خودخوری‌ها و مشکلات بعدی خود را به همراه دارد. 

اغلب این بیماران به مرور زمان ارتباط خود را با دنیای پیرامون کم می‌کنند. این مساله می‌تواند با چه آسیب‌هایی همراه باشد؟
این کناره‌گیری‌ها، نداشتن ارتباط یا کم شدن رابطه با دوستان و آشنایان و افسردگی ناشی از بیماری منجر به این می‌شود که میزان حمایت‌های روانی و اجتماعی کمتری را دریافت کنند. که باز خود این امر سیکل معیوب و منفی را راه‌اندازی می‌کند که باعث می‌شود این افراد مشکلات بیشتری را تجربه کنند و سیستم ایمنی نیز ضعیف‌تر شود. 


البته نبود سیستم‌های حمایتی مثل بیمه مناسب، ترس از بیکاری یا از کار افتادن، هزینه بالای درمان و... به‌تنهایی میزان ناامیدی این بیماران را به شدت تحت‌تاثیر قرار می‌‌دهد. بیشتر این بیماران به دلیل مشکلاتی که دارند توانایی ادامه فعالیت و تولید ثروت مثل زمان‌های قبل را ندارند و در نتیجه خیلی از آنها خود را فردی نالایق و بی‌کفایت یا سربار احساس می‌کنند. که البته در بعضی از مواقع برخی از خانواده‌ها هم به این تفکر  دامن می‌زنند. 
 

برای حفظ سلامت روان این بیماران چه توصیه‌ای دارید؟
فراموش نکنید که انتظار فاجعه و بلاداشتن و احساس نگاه ترحم‌آمیز از سوی دیگران از جمله مسائلی هستند که باعث از بین رفتن روحیه این بیماران می‌شوند. جدا از اینکه در بسیاری از مواقع این افراد نگران این مساله هستند که ناخواسته بیماری خود را به فرزندان خود انتقال داده باشند. همه انسان‌ها به نوعی در تلاش برای حفظ نسل خود هستند، اما این بیماران به خاطر اینکه این تفکر را دارند که در انجام این کار هم خیلی موفق عمل نکرده‌اند، بیشتر از پیش احساس ضعف و ناامیدی می‌کنند. درنتیجه همه اینها از اضطراب و افسردگی گرفته تا گوشه‌گیری و کاهش قدرت دفاعی بدن طبیعتا منجر به شدت بیماری و وخیم‌تر شدن اوضاع می‌شود. از این رو توصیه می‌شود خانواده‌ها مراقب رفتار خود با این بیماران باشند و درصورت لزوم برای بهبود وضعیت سلامت روانی حتما از مشاوران کمک بگیرند.سلامانه


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: