شفا آنلاین:فرهنگ فعلی پزشکی به جای این که روی رژیم غذایی و تغذیه<Diet & Nutrition> متمرکز شده باشد به طور فزاینده ای روی درمانهای دارویی متمرکز شده است زیرا هم بیمار و هم پزشک به دنبال نتایج سریع هستند.
پاسخ: ممکن است به اندازه کافی نباشد – ولی این تقصیر آن ها نیست.
به گزارش شفا آنلاین:در سال های اخیر به طور فزاینده ای روشن شد که رژیم غذایی نقش اصلی در پیشگیری و درمان بیماریهای مزمن را ایفا می کند. و پزشکان اغلب در خط مقدم مشاوره به بیماران هستند که چگونه رژیم غذایی و سبک زندگی شان می تواند روی سلامت و وزن شان تاثیر بگذارد(یک واقعیت است که اپیدمی چاقی و اضافه وزن همه گیر شده). با این حال بر اساس گزارش 2015 مجله آموزش پزشکی مشخص شده فقط 29 درصد دانشکده های پزشکی آمریکا به دانشجویان 25 ساعت واحد آموزش تغذیه را توصیه می کنند.
بر اساس گزارش سال 2010 آکادمی پزشکی، به طور متوسط دانشکده های پزشکی آمریکا در طول دوره 4 ساله پزشکی فقط 19.6 ساعت آموزش تغذیه دارند. در مطالعه ای که در سال 2016 محققان دانشگاه کیس وسترن Case Western Reserve University بر روی 25 پزشکی خانواده، پزشک داخلی و پزشک زنان و زایمان در سراسر اوهایو انجام دادند: چیزی که آنها متوجه شدند این بود که در این برنامه به طور متوسط 2.8 ساعت روی چاقی، تغذیه و مشاوره فعالیت بدنی، و تنها 42 درصد از تکنیک ها برای انجام مشاوره های رفتارهای بهداشتی آموزش داده شد.
با توجه به این نتیجه، شگفت آور نیست که بسیاری از پزشکان در بکارگیری دانش تغذیه با شکست مواجه می شوند. یک مطالعه در سال 2016 در مجله بین المللی پزشکی نوجوانان و ارزیابی دانش بهداشت تغذیه، پایه سال چهارم فارغ التحصیلان دانشکده پزشکی/فیزیوتراپی که وارد مرحله رزیدنتی می شدند تنها به 52 درصد از 18 سوالی که بر پایه دانش تغذیه طرح شده بود پاسخ صحیح دادند.
چرا ساعات کمی برای تغذیه در دانشکده های پزشکی در نظر گرفته شده است؟ دلایل متعددی به خصوص فقدان بودجه و کمبود استادان آموزش دیده برای ارائه دستورالعمل های تغذیه با کیفیت بالا و تمرکز بر درمان بیماری به جای پیشگیری از آن اثر گذار است، به گفته ماریان نستله Marion Nestle پروفسور تغذیه، مطالعات غذایی و سلامت عمومی در دانشگاه نیویورک " فرض بر این است که پزشکان بیماران را به متخصصین تغذیه ارجاع می دهند".
بر اساس یادداشتی از دکتر دیوید کاتز David Katz، رئیس مرکز تحقیقات پیشگیری دانشگاه ییل، به علاوه در دانشکده پزشکی " برنامه درسی شلوغ بوده و باز کردن جا برای اولیوت جدید خیلی سخت است، و این که ساختار اساسی آموزش پزشکی در سال 1920 پایه گذاری شد، خیلی قبل تر از این که بیماریهای مزمن تبدیل به تمرکز اصلی سلامت عمومی شوند. "
بر طبق تحقیقی که در سال 2010 در دانشگاه کارولینای شرقی انجام شد، مسئله این نیست که پزشکان نخواهند مشاوره تغذیه ارائه کنند. بسیاری از پزشکان عمومی بر این باورند که ارائه مشاوره تغذیه بخشی از مسئولیت شان است، ولی هنوز هم شکاف عمیقی بین بیمارانی که مشاوره تغذیه را از پزشکشان گرفته اند یا به مشاور تغذیه مراجعه کرده اند، وجود دارد. موانع اصلی: کمبود وقت و جبران خسارت، و به دنبالش عدم دانش و منابع کافی است. به گفته کاتز " مشاوره سبک زندگی و رژیم غذایی نیاز به کار متمرکز دارد" و" ملاقات کنندگان مختصر بالینی در حال حاضر اجازه این کار را نمی دهد "
واقعیت این است، این که از پزشکان انتظار داشته باشیم در همه موارد کارشناس باشند، واقع گرایانه نیست. به گفته دکتر کریستین گربستاد Dr. Christine Gerbstadt پزشک کارکنان مرکز ملی نظامی رید و متخصص تغذیه، " اغلب پزشکان عمومی 7 تا 22 دقیقه برای هر بیمار وقت میگذارند." این زمان شامل تشخیص بیماری، توصیه های پزشکی بهداشتی پیشگیرانه، سیگار نکشیدن، مصرف بیشتر میوه ها و سبزیجات، اجتناب از غذاهای فراوری شده با شکر بالا و چربی، مصرف غذاهای سالم، انجام فعالیت های فیزیکی روزی یک ساعت، نخ دندان کشیدن و مسواک زدن، کاهش استرس، خواب کافی و... لیستی بی انتها که باید بین 7 – 22 دقیقه خسته کننده همراه با گوش دادن بیمار، ارائه راهنمایی برای سلامت و غربالگری و انجام معاینه جسمی انجام شود.او می گوید: "این لیست واقعا بلند است".
یکی دیگر از عوامل: دکتر ماریون وتر Dr. Marion Vetter استادیار پزشکی در روانپزشکی دانشگاه پنسیل وانیا که متخصص تغذیه هم هست:فرهنگ فعلی پزشکی " که به جای این که روی تغییرات شیوه زندگی متمرکز شده باشد به طور فزاینده ای روی درمانهای دارویی متمرکز شده است." هم بیمار و هم پزشک به دنبال نتایج سریع هستند، چه در مورد تغییر وزن باشد و یا بهبود کلوگز و چربی خون. به طور معمول تغییر رژیم غذایی و شیوه زندگی یک رویکرد آهسته و بایسته است نه یک راه حل سریع. مثلا بیمار دائما به عادتهای قبلی اش باز می گردد و تمایل به ایجاد چند تغییر در شیوه زندگی اش دارد که ممکن است پزشکان را ازصرف زمان برای ادامه ارائه آموزش رژیم غذایی منصرف کند."
یک راه: این است که پزشکان عمومی با پزشکان متخصص تغذیه مراوده داشته باشند تا بتوانند در زمینه اثرات تغذیه بر سلامت و بیماری توصیه های بهتری به بیماران داشته باشند – یا در مورد ارجاع بیماران به متخصصین تغذیه رسمی فعال تر عمل کنند.
گزینه دیگر: به گفته نستله " اگر پزشکان تیمی کار کنند و به مسائل به شکل پیشگیری بپردازند، می توانند از متخصصین تغذیه استفاده کنند."تمایل پزشکان برای آموزش بیشتر در مورد چگونگی تاثیر مواد غذایی بر سلامت و بیماری باعث میشود بتوانند توصیه های بهتری به بیماران بدهند .
زمان این تغییرات هم میتواند مهم باشد. به گفته وتر : " به جای این که یکپارچه سازی تغذیه را در سالهای اول و دوم دانشکده پزشکی قرار دهیم که دانشجویان ارتباط محدودی با بیمار داشته و فرصت های کمی برای استفاده از آموخته هایشان دارند، اگر آموزش علوم تغذیه به زمان کارورزی بالینی منتقل شود بسیار موثرتر خواهد بود " به این ترتیب دانشجویان پزشکی میتوانند مطالب آموخته شده را روی بیماران واقعی استفاده کنند که هر دو به یک اندازه از این دانش بهره مند گردند.
بهترین روش این است که برای درمان بهتر و کامل تر بیماری تان بهتر است از پزشک خود بخواهید شما را به یک متخصص تغذیه ارجاع دهد.