شفا آنلاین>سلامت>توسعه استانداردهای سلامت در یک جامعه، علاوه بر برنامهریزی صحیح و
مشارکت دستگاههای مختلف، به مولفههایی همچون مشارکت مردمی و فرهنگسازی
نیاز دارد.
به گزارش شفا آنلاین،دکتر سید محمدهادی ایازی، معاون اجتماعی وزیر بهداشت، زیر و بمهای این موضوع را در گفتگویی بررسی کرده و نقدهای منتقدین را پاسخ گفته است.
شما ابتدا که بیمار میشوید سراغ مُسکن میروید. طرح تحول هم یک مُسکن بود برای افرادی از قشر متوسط و یا پایین جامعه که هنگام مراجعه به بیمارستان و به خصوص در زمان جراحی دچار مشکل میشدند، هزینههای جراحی و بیمارستان بالا بود، این افراد استطاعت مالی نداشتند ، در بیمارستان و اورژانس(Emergency) با مشکل مواجه میشدند، امکان بستری نبود، تخت در بیمارستانها وجود نداشت، اگر هم وجود داشت هزینهها بالا بود و گاهی تا حدود ۳برابر قیمت اصلی با مردم حساب میشد. در آن شرایط به نظر شما چه کار باید انجام میدادند؟ به دلیل هزینههای بسیار بالایی که مردم با آن دست به گریبان بودند طرح تحول سلامت در حکم یک مسکن وارد شد؛ یعنی واقعا راهی نبود و البته این حداقل کاری بود که ما باید انجام میدادیم.
بله، ما این مسکن را برای بیماران(patients) تجویز کردهایم اما با این تفکر که باید به دنبال درمان اساسی هم برویم. به هر حال نباید این موضوع را انکار کرد که وقتی فردی به بیمارستان میرفت اگر هزینهای برای پرداخت نداشت، برای درمان پذیرفته نمیشد. مدیریت بحرانی انجام شد تا مشکل از رویدوش مردم برداشته شود. ما این مشکل را حل کردهایم حالا درصدد هستیم آن سوی قضیه را هم حل کنیم؛ آن بخشی که طرح تحول سلامت است و البته به اعتقاد من بسیار هم به مردم کمک کرده و این رضایتمندی که میبینید در مردم ایجاد شده است. اینکه تعداد زیادی از نمایندهها برای رئیس جمهور نامه مینویسند، ناشی از همین موضوع است، چون یک رضایتمندی در مردم ایجاد شده و اگر به طرح تحول سلامت(Health reform plan) لطمهای وارد شود، یک نارضایتی مجدد به وجود میآید. از سوی دیگر وزارت بهداشت، همزمان با طرح تحول سلامت در حوزه بهداشت و مسائل آموزشی و پیشگیرانه هم قدم برداشته است؛ یعنی در سایر حوزهها غفلت نشده است.
تعریف ما از درمان اساسی، همین حوزه اجتماعی است با دامنهای از موضوعات اجتماعی، روشهای پیشگیرانه و مسائل بهداشتی که باید با آن به مقابله میپرداختیم. به هر حال باید این موضوع را قبول کرد که کارهای ریشهای و بنیادی در حوزه سلامت در حال انجام است؛ اینکه نزدیک به ۲۵۰۰ خانه بهداشت ساخته شده است آن هم با مشارکت مردم و سازمانهای مردمنهاد اتفاق بسیار خوبی است؛ مثلا وقتی گفته شد درحاشیه شهرها نزدیک به ۱۱ میلیون جمعیت وجود دارد که مراکز بهداشتی در دسترس آنها نیست؛ بنابراین به فکر افتادیم و در حاشیه شهرها، مراکز بهداشتی تجهیز و کامل شد. بالغ بر ۵ هزار نیرو در این حوزه به کار گرفته شد و همچنین بالغ بر ۸۵۰ روانشناس هم در بخش آسیبهای اجتماعی وارد شدند. در کلانشهرها این کار خدمت بزرگی است که به مردم ارائه میشود یا در بحث فرهنگسازی اقدامات بسیار گسترده برای تغییر فرهنگ مردم در حوزه سلامت اتفاق افتاد؛ از ساخت سریال گرفته تا فیلم سینمایی تا جشنواره فیلم سلامت.
در واقع نکتهای که بنده به دنبال تحقق آن هستم، مسئله «سلامت جامعهمحور» بود؛ بدین معنا که مردم اولا خودشان به فکر سلامتشان باشند، چون هیچکس نمیتواند نقشی را که خود در سلامتیاش دارد ایفا کند؛ حتی یک فرد عادی نیز اگر بداند با روزی یک ربع تا نیم ساعت ورزش اضافهوزنش کنترل میشود، این کار را انجام میدهد، یا اینکه اگر از دخانیات، قند، نمک و چربی زیاد استفاده نکند سبک زندگیاش اصلاح میشود و این آموزشها یعنی بهترین مقابله برای درمان. یعنی اقدامات پیشگیرانه انجام داده است و این مشارکت اولیه است. اما مشارکت دوم چیست؟ اینکه فرد به فکر سلامت اعضای خانوادهاش- چه سلامت جسمی و چه سلامت روان- باشد؛ یعنی بین اعضای خانواده همبستگی وجود داشته باشد، با هم در ارتباط باشند و با هم صحبت کنند؛ به طور مثال اگر پدر خانواده مقید باشد با بچههایش کوه برود، بدود، راه برود و ورزش کند به سلامت جسم و روان خود و خانوادهاش کمک کرده است.
ما در کشومان قریب به ۵میلیون نفر افراد مبتلا به دیابت داریم و ۵/۵میلیون نفر هم در آستانه دیابت هستند و کار ما این است که در قالب سازمانهای مردمنهاد که در این حوزه فعالیت دارند کمک و فرهنگسازی کنیم و آموزش دهیم تا این ۵/۵ میلیون نفر در معرض خطر، سبک زندگی سالم انتخاب کنند و بیمار نشوند. درباره سایر بیماریهای دیگر هم وضع همینگونه است. ما با همکاریهایی که با شبکه ملی سرطان کشور داشتهایم توانستهایم ۶۳ سازمان مردمنهاد و خیریه را در این زمینه فعال کنیم. میگویند ۴۰درصد سرطانها قابل پیشگیری است. خب، چه کسانی باید در درجه اول پیشگیری کنند؟ خود افراد با اصلاح سبک زندگی در میان خود و خانوادهشان. در واقع مفهوم مشارکت همین است که فرد از راه خانواده و بعد همشهریها این کارها را دنبال کند. ما ۶۲۰ سازمان مردمنهاد در حوزه سلامت داریم که اینها میتوانند موضوعات مختلف از دیابت گرفته تا سرطان، ایدز، هپاتیت، هموفیلی و بیماریهای متعددی را که وجود دارد آموزش دهند تا روشهای پیشگیری انجام شود. امروزه سازمانهای مردمنهاد بسیار خوب میتوانند فرهنگسازی کنند تا مردم با این بیماریها آشنا شوند. اینها واقعیتهایی است که در جامعه ما وجود دارد و مردم باید این واقعیتها را بدانند. وقتی بدانند، انگیزه کمک در آنها بیشتر خواهد شد و این در حالی است که بسیاری از مردم از این موضوعات و بیماریها اطلاعی ندارند. رویکرد سلامت جامعهمحور که میگوییم همین موضوعات است که به اینها بپردازیم. همچنین مشارکت در توسعه زیرساختهای نظام سلامت واقعیتی است که وجود دارد و در حال برنامهریزی برای استفاده از آن هستیم.
در سال گذشته قریب به ۱۰۰۰میلیارد تومان کمک خیرین و در ۶ ماه نخست امسال هم حدود ۷۸۰میلیارد تومان کمک مردم را داشتیم. این حضور و مشارکت گسترده مردم در توسعه زیرساختهای نظام سلامت، ناشی از فرهنگسازی خوبی است که در این زمینه شده است. در حال حاضر ما مشارکت مردم را در نقاط مختلف کشور داریم و مراکز درمانی بسیار خوبی توسط مردم ساخته شده که در برخی موارد از طریق خود مردم هم اداره میشوند. در حوزه مسئولیت اجتماعی هم تلاش داریم که واحدها و بنگاههای اقتصادی جدی وارد کار شوند. در حال حاضر بسیاری از شرکتهای خارجی که میخواهند با ایران طرف قرارداد شوند میگویند باید به شرکت مادر تخصصی خودمان بگوییم که چه کارهایی انجام دادهایم؛ لذا یک اقدام در حوزه مسئولیت اجتماعی بگویید که ما انجام دهیم؛ مثلا درمانگاه، مدرسه و یا بیمارستان بسازیم و انجام کارهایی از این دست. وقتی خارجیها با ایرانیها یا کشورهای دیگر کارهایی انجام میدهند قاعدتا دستگاههای اقتصادی داخل کشور نیز باید این کارها را انجام دهند.
ما در کشور برای درمان مردم با کمبود تخت روبهرو هستیم. سرانه ما در حال حاضر ۱.۶ به ازای ۱۰۰۰نفر است؛ در حالیکه در کشور ترکیه ۲.۷ و در برخی کشورها تا ۱۳ تخت دارند؛ یعنی ۸ تا ۹ برابر و در برخی شهرهای کشور رقم ما بسیار پایینتر است. نتیجهاش این میشود که بیمار به بیمارستان مراجعه میکند و ما نمیتوانیم بستریاش کنیم ؛البته برای رفع این کمبود واقعا تلاش کردهایم و این همان رویکرد سلامت جامعهمحور است که معتقدیم مقدم است بر هر اموری. اما مردم هم باید یاد بگیرند به فکر خودشان باشند؛ اینجاست که مفهوم هزار روز طلایی معنا پیدا میکند. یعنی از دورهای که نطفهِ در رحم مادر شکل میگیرد تا پایان هزار روز که مهمترین دوران رشد یک انسان است و دورانی خاص و طلایی محسوب میشود. این دوران باید به آگاهی خانوادهها برسد؛ به طور مثال مادر و پدر و اعضای خانواده باید بدانند که تغذیه خوب چه اندازه میتواند در سلامت جسمانی کودک مفید باشد یا اینکه به مادر استرس وارد نشود و هزاران موضوع دیگر که میتواند برای زندگی جنین موثر باشد. اینها همه رویکرد اجتماعی در حوزه سلامت میشود که ما در این دوره مدیریتی لحاظ کردیم و به سبب همین رویکرد به عنوان معاونت اجتماعی یک ساختاری ایجاد کردیم که در گذشته وجود نداشت. این معاونت میتواند به رویکرد سلامت جامعهمحور بپردازد ، مشارکت مردم را فراهم کند و با مشارکت مردم است که کارها پیش می رود.
بله، براساس اعلام سازمان جهانی بهداشت، وزارتخانههای بهداشت کشورها حداکثر میتوانند ۲۵ درصد سلامت مردم را مدیریت کنند؛ چرا که ۷۵درصد سلامت مردم به عوامل اجتماعی مربوط است؛ بنابراین معاونت اجتماعی در وزارت بهداشت، حلقه مفقودهای محسوب میشد که در راستای اولویتبخشی دولت یازدهم به سلامت مردم، این معاونت در وزارت بهداشت ایجاد شد. به هر حال همه میدانیم که فرهنگسازی و افزایش سواد سلامت مردم بسیار حائز اهمیت است، در حالی که متاسفانه تاکنون متولی واحد و ساختاری اساسی در این زمینه وجود نداشته و معاونت اجتماعی در وزارت بهداشت ابتکار تازهای محسوب میشود.
در حال حاضر این معاونت در وزارت بهداشت ایجاد شده و شامل ۳ اداره کل، یعنی اداره کل سازمانهای مردمنهاد، اداره کل خیرین و خیریههای سلامت و اداره کل مولفههای اجتماعی موثر بر سلامت است. همچنین یک ستاد و دبیرخانه شورای عالی سلامت و امنیت غذایی نیز در ساختار معاونت اجتماعی وزارت بهداشت وجود دارد که اقدامات بسیار قابل توجهی را تا به حال انجام داده است. تلاش برای کاهش لایههای اجتماعی و عوامل آسیبرسان به سلامت مردم، به ویژه در مناطق محروم، از طریق مداخله در مراقبتهای بهداشتی، جهت کاهش پیامدهای نابرابر بیماری و جلوگیری از بدتر شدن شرایط اقتصادی و اجتماعی اقشار محرومی که بیمار میشوند، از مهمترین رسالتهای معاونت اجتماعی در وزارت بهداشت است.
یک مسئلهای که وجود دارد این است که حداکثر ۲۵ درصد از سلامت مردم در اختیار مدیریت سلامت است اما اگر تهران هوایش آلوده است در ایجاد این آلودگی ما به عنوان وزارت بهداشت سهمی نداریم. اما برای درمان بیماران این موضوع، نمیتوانیم بیتفاوت باشیم. علل زیادی برای آلودگی ذکر شده؛ مثلا میگویند خودروها تاثیر داشته چون ۳۰۰هزار خودروی کاربراتوری هستند یا بالغ بر ۲میلیون موتورسیکلت مقصر اصلیاند و دلیلش هم این است که ناوگان حملونقل عمومی ما کامل نشده و مردم ناچار هستند از خودروهای شخصی استفاده کنند.
برخی هم آلودگی را به مسائل محیطی گره میزنند و مثلا میگویند که در زمستان اینورژن و وارونگی دما وجود دارد و هوا ساکن میشود که در همه اینها وزارت بهداشت هیچ نقشی ندارد اما به طور مستقیم با کسانی که مشکلات ریوی یا قلبی و عروقی پیدا میکنند و به بیمارستان مراجعه میکنند، مواجه است و ما ناچاریم که ارائه خدمت کنیم؛ مثلا سال گذشته در اهواز به واسطه آلودگی ناشی از غبار هوا و مسائلی که ایجاد شد ۱۷هزار نفر به مراکز درمانی مراجعه کردند و ما به عنوان مدیریت نظام سلامت مگر میتوانستیم بگوییم جا نداریم؟ هر کس میآمد باید خدمت ارائه میکردیم اما در این آلودگی نقش نداشتیم. یا در حوادث ترافیکی که در سال ۱۶ هزار ۵۰۰ نفر فوت میکنند ما به عنوان مدیریت نظام سلامت در آن حادثهها نقشی نداریم اما مگرمیتوانیم به کسی که تصادف کرده و به بیمارستان مراجعه میکند خدمت ارائه نکنیم ! حتما باید این کار را انجام دهیم. ما در ۷۵ درصد نظام سلامت نقشی نداریم و مدیریت آن در اختیار دستگاههای دیگر است؛ از کود ، سم و آلودگی که در حوزه جهاد کشاورزی است تا حوادثی که در وزارت راه وشهرسازی و شهرداریها اتفاق میافتد یا آلودگی هوا که در اختیار دستگاههای دیگر است.
اما ما میگوییم عوامل اجتماعی و موضوعات اجتماعی موثر بر سلامت هستند و دستگاههایی که در این حوزهها مسئولیت دارند باید کاری کنند؛ مثلا وزارت ورزش و جوانان باید بتواند کاری کند که مردم تحرک بیشتری داشته باشند؛ مثل کاری که در شهرداری تهران انجام شد و ما میبینیم که در اغلب بوستانها فضاهای ورزشی وجود دارد و بستر مناسبی در بوستانها و فضاهای ورزشی برای تحرک بیشتر مردم به وجود آمده است. این نوع اقدامات اگر صورت بگیرد عمده ای از مشکلات حل میشود.
اولا ما تفاهمنامههایی با سایر دستگاههای دولتی به امضا رساندهایم که در چارچوب این تفاهنامهها دستگاهها را مکلف میکنیم که برای سلامتی مردم با ما همراه شوند. ثانیا برنامهای کلی داریم در چارچوب سندی که در شورای عالی سلامت و امنیت غذا وجود دارد. رئیس این شورا شخص رئیسجمهور است و ۸عضو کابینه هم عضو شورای عالی سلامت و امنیت غذا هستند که جلسات بسیار موفقیتآمیز و خروجیهای بسیار قابل توجهی هم داشته است. این شورا اسناد بسیاری را به تصویب رسانده که یکی از این اسناد بحث پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر است؛ دبیرخانه این شورا در معاونت اجتماعی قرار دارد ، هر چهارشنبه از دستگاههای مختلف دعوت میکنیم ، از نقطه نظراتشان مطلع میشویم و موارد مطرح شده را در شورای عالی سلامت نیز مطرح میکنیم.بنابراین یکی از کارهای بسیار جدی شما در زمینه مشارکت بینبخشی است؟
دقیقا. یکی از کارهایی که ما انجام میدهیم مشارکت بینبخشی است؛ یعنی در چاچوب تفاهمنامههاست و دستگاهها را وادار میکنیم. بین دستگاههای مختلفی که در حوزهها مسئولیت دارند، تفاهمنامه امضا شده و میشود؛ مثلا با وزارت جهاد کشاورزی در مسئله غذا،سموم ، کود و بحث امنیت غذا به طور کلی تفاهمنامه داریم. با وزارت راه و شهرسازی در توسعه شهرها و ساخت اماکن بهداشتی و درمانی و همچنین حوادث ترافیکی و مناسب سازی شهری توافقی داریم. با آموزش و پرورش در بحث بوفه مدارس و طرحی به نام سفیران مدرسه توافقی شده که قرار است، معلم بهداشت را دوباره در مدارس فعال کنیم. با وزارت ورزش و جوانان هم در موضوع تحرک مردم و سازمانهای مردمنهاد فعالیتهایی قرار است آغاز شود. با وزارت صنعت، بحثی جدی در تولیدات صنعتی و رابطه آن با سلامت مردم داریم، به نحوی که هم به تولید ضربه نخورد و هم واردات کالاهای آسیبرسان محدود شود. با سازمان اوقاف و خیریه در بحث اماکن وقفی و خیریه گفتوگو داشتهایم تا از ظرفیت خیریهها استفاده کنیم. با شهرداری تهران چند تفاهمنامه برای توسعه همراهسراها در مجاورت بیمارستانهای اطراف تهران داشتیم که در بیمارستان مفید و امام خمینی انجام شده است که امیدواریم بقیه بیمارستانها نیز پای کار بیایند.
در توسعه سلامت جامعه، ما یک رویکرد دیگر داریم که بحث فرهنگسازی در حوزه سلامت است. قبل از تأسیس معاونت اجتماعی، معاونت فرهنگی در وزارت بهداشت وجود داشت، اما عمدتا بحثهای دانشجویی را دنبال میکرد. اما ما اعتقاد داریم، توسعه سلامت علاوه بر برنامهریزی صحیح، مشارکت مردمی و همکاری بینبخشی، نیازمند مسئله فرهنگسازی نیز هست؛ به طور مثال سریال تلویزیونی «پریا» که با مشارکت وزارت بهداشت ساخته شد، توانست نقش مهمی در معرفی HIV به خانوادهها ایفا کند. ما خط قرمزهای بسیاری در زمینه ایدز داشتیم، خیلی از حرفهایی که نمیشد به طور مستقیم زد و محدودیت داشتیم، در دیالوگهای این سریال گفته شد و نتیجه قریب به ۴۰ شب پخش سریال پریا، این بود که نزدیک ۸ برابر مراجعه ما به مراکز ایدز زیاد شدند و ۴ برابر مراجعه به آزمایشگاههای ما برای تست ایدز افزایش پیدا کرد که این خیلی موفقیت خوبی است.