اندازه یا فرم اعضای بدن به همان نحو که توسط خالق هستی آفریده شدهاند و از دید آموزههای اخلاقی در ادیان آسمانی به هیچ عنوان خطا در قلم صنع محسوب نمیشوند اما همه این موارد در قاعدههای پزشکیسازی آفت و بیماری به حساب میآیند که سلامتی را به خطر و تهدید میکشانند.
شفاآنلاین>سلامت>هیچ حرکت مسوولانه و تاثیرگذاری در راستای کاهش یا حتی کنترل فعالیتهای این نظام مافیایی وجود ندارد. بسیاری از سرکردگان این نظام مافیایی را پزشکانی تشکیل میدهند که خود واردکنندگان محصولات از کمپانیها و گردانندگان اصلی این شبکه مافیایی در ابعاد جهانی هستند که نظارت بر عملکرد و محصولات را به عهده دیگر همکاران خود نهادهاند. این وضعیت بیهیچ شک و تردیدی جامعه ما را با بدترین و شرمآورترین چالشها روبه رو کرده و تداوم نیز خواهد یافت.
به گزارش
شفاآنلاین، بگذارید از یک مثال ساده شروع کنیم. تقابل و مواجهه ما با دو اصطلاح جهانیشدن و جهانیسازی به همان اندازه که در رویکردی دوگانه معنا مییابد، به همان اندازه نیز شکل و تاثیر عینی یکی از آنها بسیار پررنگتر از دیگری است. این ساختار در کشور ما که نه، در قیاس کلی جهان شرایطی مشابه دارد؛ شرایطی که میتواند کارزاری میان ملتها و ابرقدرتها پدید آورد. جهانیشدن به معنای مطلوب کلمه شکل غایتمندی انسان را در جهانی برای همه میبیند. رفاه، آرامش و استفاده از منابع موجود روی کره زمین را به تساوی برای همگان میطلبد و در نقطه مقابل جهانیسازی نقش ناخوشایندی بر نوع زندگی بشر دارد به این معنی که فقیر به اجبار در کنار غنی قرار میگیرد و با توسل به شکل یکسان زندگی اما به طریق تحمیلی در غایت امر، برده سرمایهداری میشود و جهان به اصل ثروتمند و فقیر، سلطهگر و سلطهدار تبدیل میشود. در این میان صدای تودههای عام در پس قدرت و اختیار ابرقدرتها خفه میشود و این تازه ابتدای داستان دردناک و محتوم روی این کره خاکی است.
اما تصور نکنید با طرح مساله پزشکی شدن یا طبیسازی بنا بر آن است که چنین دنیایی را ترسیم مجدد کنیم. ولی بنا نیست که به راحتی هم از کنار این فرآیند عبور کنیم. طرح بحث این بار نیز ساده است. کافی است بدانیم سلامتی، تندرستی، استفاده از منابع موجود در طبیعت برای حفظ، ارتقا و همچنین بازیابی سلامتی به عنوان اصلیترین و بدیهیترین نیاز بشر یک قاعده طبیعی میتواند باشد. سنت پزشکی و طب نیز بر اساس آموزهها، تخصص و حرفههایی که در این علم جزو مکشوفات و سنت انتقال داده شده به پزشکان است، مبنا و اساسش به واقع تثبیت شرایط سلامتی یا کمک به تداوم آن است. این ساختار که به معنای کلی، «پزشکی شدن» است تا این مرحله انطباق کامل با کلیه تعاریف و شرایط موجود را دارد. اما گسست از این شرایط دقیقا بحرانی را به وجود آورده که بنای بحث ما نیز بر همین اساس میتواند باشد.
پزشکی شدن یا مدیکالیزیشن امروزه تبدیل به ساختاری بیمعنا میشود که درون آن را پزشکی کردن به اجبار و با قدرت پر میکند. برای انسانهای امروزی بنا بر آن است که سلامتی امری طبیعی و واجب و حتی به عنوان امری بدیهی تلقی نشود. ساختارهای مافیایی و تجارت شوم در عرصه پزشکی امروزه سلامتی را به مثابه کالایی میداند که این کالا به اجبار باید به افراد فروخته شود. افراد نیز از قبل خرید این کالا در ابتدای امر از معنای اصلی واژه و مفهوم سلامتی دور میشوند و در وهله بعد در اصل نیاز، به گدایان سلامتی و طالبان آن از دست دلالان سلامتی تبدیل میشوند.
پزشکیسازی، تجارت پرسود
تجارت پرسود سلامتی از طریق پزشکیسازی امروزه در دنیا، همپای تجارت مواد مخدر با رقم تقریبی 600 میلیارد دلار در سال، تسلیحات جنگی برای تنها برخی از شرکتهای آمریکایی تا رقم 37 میلیارد دلار درسال و دخانیات که رقم اصلی آن هیچگاه عنوان نمیشود، پیش میرود و اهمیت مالی و سودهای کلان و میزان رفت و آمدهای مالی در آن دست کمی از تجارت مواد مخدر نمیتواند داشته باشد. درست در نقطه مقابل خرید و فروش اسلحه، سیگار و نوعی از انواع مواد مخدر، چاقی اگرچه به عنوان عارضه یا نوعی بیماری در گذشته میتوانسته مطرح باشد، امروزه به عنوان پایهای از درآمدزایی در بازار پزشکیسازی از چنان میزان اهمیت و پولسازی مطرح است که هیچگاه تصورش را نمیتوان کرد.
اندازه یا فرم اعضای بدن به همان نحو که توسط خالق هستی آفریده شدهاند و از دید آموزههای اخلاقی در ادیان آسمانی به هیچ عنوان خطا در قلم صنع محسوب نمیشوند اما همه این موارد در قاعدههای پزشکیسازی آفت و بیماری به حساب میآیند که سلامتی را به خطر و تهدید میکشانند. از این رو مافیای این تجارت از طریق عوامل و ابزارهای اجراییاش یعنی پزشکان، ابتدا از آن بیماری و خطر برای سلامتی یاد میکند و آن وقت محصولات دارویی تولیدشده به عنوان مبارزه با چاقی وارد بازار مصرف میشوند و مردمی که غرق در دنیای تبلیغات و نسخههای از پیش پیچیده شده دنیای رسانه و آگاهیهای کاذب هستند، شروع به خرید این محصولات و مصرف آنها میکنند. در سویی دیگر و همزمان، فرآیند لاغری به عنوان بیماری و حتی شکل تکاملیافتهای از سلامتی مطرح و معرفی میشود و پولسازی و تبدیل اجباری انسان به آن فرآیند پولساز باعث میشود همچنان این رویه ادامه پیدا کند. این تسلسل که مبنایش بر صدور حکم و تشخیصهای پزشکی استوار است، وضعیت اسفناک و تجارت شومی را رقم میزند و تا جایی پیش میرود که شکل ظاهری اندام انسانها نیز به غلط به عنوان ترکیب یا معیاری از سلامتی معرفی شده و میشوند و برای تغییر وضعیت یا به اصطلاح حصول به سلامتی و تندرستی هزینههای کلان باز به جیب اربابان این تجارت و برخی پزشکان میرود و به معنایی بهتر به طور مداوم قربانیان جدید میگیرد. در ازای آن هر روز با تولید مکملهای سلامتی یا فراسلامتی انسان را به مرز تغییرات بنیادی در نوع تفکر و زندگی سوق میدهند.
ایران و مواجهه با فرآیند پزشکی شدن
ایران به عنوان کشوری که در لیست دومین کشور آسیا و هفتمین کشور جهان در خرید و واردات محصولات آرایشی در سطح جهان مطرح است، به عنوان جامعهای که رتبه سوم در تحقق عملهای جراحی در جهان و حتی رتبه اول عمل زیبایی بینی در جهان را دارد. دقیقا به همان معنا نیز یکی از بزرگترین قربانیان تجارت پزشکیسازی در جهان بوده و هست و خواهد بود. مافیای پزشکی و پزشکیسازی با استفاده از وضعیت و نگاه معیشتی مردم به نوع هستی و حتی زندگی روزمره و از سوی دیگر فرآیند قحطی سلامتی و شادابی در میان افراد جامعه، به عنوان اثرگذارترین عامل در راه تغییر ذائقه مردم، امروزه توانسته شبکههای گسترده و پیچیدهای از سلامتسازی و معنای مشابه را در جامعه به اسم و عنصر حتمی و حقیقی سلامت به وجود آورد. ایرانیانی که تا چندی پیش به عنوان یکی از دارندگان و مدافعان طب سنتی در جهان مطرح بودند و به آن افتخار میکردند و این شرایط حتی در استفاده از داروهای طبیعی و گیاهی و ارگانیک برای تحقق و بازیابی سلامتی عنوان و عمل میشد و نیز دارای شکل بینظیری از برنامه سلامت غذایی بودند که مبنای خوراک سالم و حتی طرز مصرف غذا را به عنوان عواملی در راستای تحکیم و افزایش سلامتی و ادامه حیات با نشاط و طول عمر تلقی میکردند که از قضا تجربهها و مستندات کاملی نیز در اثبات آن وجود دارد و امروزه چنان درگیر این اعتیاد خاموش شدهاند که نمونهها و روزنههای تلاش برای رهایی از آن به هیچ عنوان نه دیده میشود و نه حتی میسر است.
کافی است کمی به محیط پیرامون خودمان توجه کنیم تا دقیقا متوجه این وضعیت بیتوازن شویم. فرهنگ تنزلیافته در زندگی روزمره ما همدست و همدوش پزشکیسازی و نسخههای اجباری و تحمیلی پزشکان مروج این رفتار منتسب به مافیای شوم چنان تبلیغات و گسترهای از آگاهیهای کاذب و فریبندهای را به راه انداخته و بر تداوم آن اصرار دارند که اگر کسی مترادف و موید آن عمل نکند به ناچار باید از زندگی مبتنی بر سلامتی اصیل محروم بماند.
تایید این شرایط و تحقق آن از سوی بخشی از سیستم پزشکی نامناسب جامعه ما تا به آن حد تسری پیدا کرده که افرادی که به این شیوه دریافت سلامت تن میدهند، در جامعه به عنوان افرادی سالم و سلامت معرفی میشوند. تلقین سلامتسازی و پزشکیشدن جامعه پزشکی چنان در تلقین اعتماد به نفس افراد موثر واقع شده است که برای مثال افرادی با بینیهای بزرگ یا لبهایی نازک علنا بیمار تلقی میشوند. بیماران نیز برای رسیدن به این مرز سلامتی کاذب، خودشان به دنبال و جستوجوی لوازم و ابزار مورد نیاز برای دریافت و تحقق سلامتی کاذبشان میروند و مافیای پزشکیسازی تازه شروع به تخلیه پول و سرمایههای افراد در این فرآیند میکند. در راستا و همپای این شرایط مافیای پزشکی برای رساندن ضروریات مورد نیاز برای ایجاد این مدل ناآشنا از سلامتی و اجزایش نظیر داروها یا ترکیبات مورد نیاز برای بیماران از هر کوششی برای تنوع بخشیدن به محصولات و شیوه دسترسی آسان به آن کوتاهی نمیکند و در این میان است که سلامتی تبدیل به توهم و گمشدهای میشود که ناگهان شاهد آن میشویم که همه به دنبال آن هستند. اما در عوض مافیای سلامتی به هیچکدام از افراد سلامتی صحیح و اصولی را ارائه نمیکند. شکل استفاده از خدمات پزشکی لاکچری و زیبایی یا استفاده از داروها برای بروز اتفاقات غیرقابل باور در انسانها دقیقا مبتنی بر همین شرایط است. اگر میبینید ناگهان همه یا از عمل جراحی فلان عضو بدن یا استفاده از فلان دارو حرف میزنند، دقیقا نشاندهنده موفقیت و سلطه پزشکیسازی در اجتماع ایرانی و شکست عنصر حیاتی و اساسی سلامتی در کشور است.
پزشکیسازی در ایران
ساختار پزشکیسازی در کشور ما به دلیل عدم اطلاعرسانی و آگاهی دادن به جامعه که هنوز در قالب و ظرف پزشکی شدن فعالیت میکند و چهره و ماهیت اصلی خودش را آشکار نکرده است، از سوی دیگر شکل تکاملیافته خودش را در ظرف قواعد پزشکی محصور و محدود نمیکند، از قضا به اندازه تعدد متفاوتش در مناسبات جهانی نیز تاثیرات مخربتری بر جامعه میگذارد. از آن جمله میتوان به کیفیت اقتصاد سالم در جوامع پزشکیسازی شده اشاره کرد. اقتصاد آزاد یا لیبرالیسم اقتصادی چنان تقسیم طبقاتی در جامعه ما به راه انداخته که تقریبا میتوان به وضوح دید که هرکدام از مصرفکنندگان و به تعبیری بهتر، هرکدام از معتادان این صنعت به رسم تشویق و ماندگاری بردهداری به الزام در طبقه مرفه یا به اصطلاح طبقه نوظهور شهری رو به پیشرفت قرار میگیرند و کسانی که تمایل نداشته و دربرابرش مقاومت میکنند، به احتمال زیاد، فاقد منابع مالی به منظور دریافت محصولات آنها هستند و به الزام از طبقات فرودست اجتماع محسوب میشوند. به همین سادگی نرخ بیمارستانها و ارائه خدمات مبتنی بر قواعد این اصل شوم با چنان تغییراتی جلوه کرده و نیز اعمال میشود که دردناکترین تصاویر تضادهای اخلاقی را در این آشفته بازار اختلافات طبقاتی نشان میدهد. برای مثال کسانی که دارای وضعیت مناسب مالی باشند برای ایجاد فرم لاغری در خود، به طور متوسط، به اعمال جراحی با جدیدترین شیوههای موجود در کعبه آمال این صنعت یعنی آمریکا و اروپا روی میآورند و در نهایت پس از دریافت و تحقق این سلامتی کاذب در وجودشان، با حس اعتماد به نفس بالا در عرصههای اجتماعی ظاهر میشوند و جامعه از آنِ آنان است.
اما در طبقات فرودست اگر بنا بر بروز شرایط مشابه باشد، به دلیل همان مواردی که عنوان شد، همیشه این ترس را خواهند داشت که نتوانند شکل کاذب اما غالب افراد طبقات مرفه را در جامعه داشته باشند و نیز تلاششان به منظور دریافت این سلامتی کاذب از راههای منسوخ و حتی تقلبی، سلامتی موجود و اعتماد بهنفس مانده در وجودشان را نیز از دست دهند و فرد در نهایت با تحقیر و زوال شخصیت اجتماعی مواجه شود. کافی است به نوع استخدامهای برخی از مراکز خصوصی و نیز کیفیت چهرههای تغییر یافته و ملاک بودن تناسبات به دست آمده از سوی سلامتسازیهای موجود دقت کنید تا به وضوح شاهد قصه دردناک این نوع استعمار پنهانی باشید که دیگر برای ورود، نیاز به درنوردیدن مرزها ندارد. کافی است در افکار و اذهان سطحی افراد جامعه خطور کند و جامعه را به سمت تقلب و کذبمحوری از حقیقت سلامت سوق بدهد.
بزرگترین شکل آفتزده این مافیای عظیم در سراسر دنیا و در کشورمان نیز شکل مدام در حال تحول یا به اصطلاح ترقی این فرآیند است. مافیای سلامتسازی لحظهای از تولیدات متنوع و پشت سر هم آرام نمینشیند. هر روز در قبال و قیاس با روز دیگر تولیدات و نسخههای جدید وارد گردونه مصرف مبتلایان و معتادان این صنعت میشود و هر روز شکل اصلی سلامتی، ماهیت و وظیفه اصلی پزشکی زیر سوال میرود و مغفول میماند.
دنیای پزشکیسازی از مصرف روزانه چند لیوان آب برای سلامتی آنهم با چه میزان املاح معدنی و در پس آن معرفی فلان آب معدنی با همان معیار عنوان شده از بهمان کارخانه آغاز میشود و تا مصرف فلان دارو یا بهمان سبزی ترکیبی در طبیعت که بر آن مبنا قرصها و کپسولهایش ساخته شده است را تحت کنترل خود دارد. از داشتن موی سر برای افزایش اعتماد به نفس آقایان و ارائه نسخه استفاده از پودر خاص که روی موها ریخته میشود و به سبک دروغین مردان را پرمو نشان میدهد تا مدرنترین متد در راستای کاشت پیاز مو در سر و رشد مادامالعمری آن را درنوردیده و از عدم تحرک انسان و همزمان کاهش وزن تا خوابیدن و تنبلی به منظور افزایش قد انسان را نسخهپیچی کرده است. بنا را بر استفاده از قرصهای کاذب به منظور درمان صعبالعلاجترین بیماریهای بشر گذاشته است و همیشه کسانی را به عنوان شاهد و پیشنهاددهنده برای این نسخهها دارد. این افراد یا از زیباترین مدلها در جهان یا از برترین، نخبهترین و محبوبترین انسانها هستند اما بدون درک و شعور ذاتی برای زندگی سالم و سلامت و در عین حال متعهد در قبال همنوعان.
چیزی که پیداست هیچ حرکت مسوولانه و تاثیرگذاری در راستای کاهش یا حتی کنترل فعالیتهای این نظام مافیایی وجود ندارد. بسیاری از سرکردگان این نظام مافیایی را پزشکانی تشکیل میدهند که خود واردکنندگان محصولات از کمپانیها و گردانندگان اصلی این شبکه مافیایی در ابعاد جهانی هستند که نظارت بر عملکرد و محصولات را به عهده دیگر همکاران خود نهادهاند. این وضعیت بیهیچ شک و تردیدی جامعه ما را با بدترین و شرمآورترین چالشها روبه رو کرده و تداوم نیز خواهد یافت. اما دستکم در این میان اگر بشود آگاهیسازی شود که به جد هیچ حرکتی در این راستا نشده است. هچنین اگر عوامل و مناسبات اجتماعی درگیر این بازی پلید مافیای پزشکیسازی در کشور نشود، شاید بتوان برای سلامت اجتماعی راههایی تازه یافت. اما متاسفانه نشانههای موجود هیچ جهدی را نیز در این راستا نشان نمیدهند.روزنامه جهان صنعت