شفاآنلاین>جامعه پزشکی>امروزه شاهد رواج ارزشهای مادی گرایانه در جامعه هستیم که از نظام سرمایهداری و ارزشهای نئولیبرال ناشی میشوند و توانستهاند بر تمام ساحتهای زندگی ما اثر بگذارند.
یکی از این ساحتها، ساحت پزشکی است و رابطهای که بین پزشک و بیمار برقرار میشود، در بیشتر موارد ناشی از عدالت و انصاف نیست. در اکثر مواقع مشاهده میشود که وقتی یک بیمار به پزشک مراجعه میکند، بیش از اینکه پزشک به فکر پزشکی بودن امورات خود و سوگند پزشکی باشد، از ارزشهایی که باید براساس آنها به طبابت بپردازد، عدول کرده است. به عبارت سادهتر، بیش از آنکه به سلامتی بیمار بیندیشد، در اندیشه پولی است که میتواند از این درمان نصیبش شود. این موضوع، بحثی است که میتوانیم تحت عنوان کالایی شدن پزشکی به آن بپردازیم. رابطه پزشک و بیمار، رابطهای مبتنی بر ترس، فقر و نداشتن و همچنین ارزشهای مادی گرایانه است که در اکثر موارد نمونههای بسیار زیادی را مشاهده کردیم که بیمارستانها، بیماران را در کنار خیابان رها کرده بودند. همچنین قصوراتی مثل فوت عباس کیارستمی را دیدیم که باعث شده است این ذهنیت در میان مردم به وجود آید که پزشک دیگر نمیتواند یک پزشک منصف و عادل باشد. متاسفانه همه چیز حول مفهومی به نام پول یا اقتصاد زندگی شکل میگیرد، بنابراین به دلیل کالایی شدن ارزشهای پزشکی، رابطه بین پزشک و بیمار نیز از این ارزشها اثر میپذیرد. در جامعه شناسی، حوزهای به نام جامعه شناسی سلامت و بیماری وجود دارد که به بررسی ساختارهای کلان پزشکی میپردازد. ارزشهایی که در این حوزه مورد بررسی قرار میگیرد، جزو ارزشهای اجتماعی است و اینکه چگونه پزشکان ما بر آن تاثیر میگذارند. آیا پزشکان با مباحث اجتماعی آشنا هستند؟ آیا ارتباطی که پزشکان با بیماران خود برقرار میکنند، منطبق بر اصول انسانی است یا ذهنیتها؟ پدیدههای اجتماعی برخاسته از ذهنیتها هستند و این ذهنیتهاست که عینیتها را به وجود میآورد.
ذهنیت کالایی در مورد پزشکی
ذهنیت در مورد پزشکی به صورت یک کالای پولدرآور شده است، به این معنا که اگر ما به آن مجهز شویم، میتوانیم شرایط خوبی در زندگی به لحاظ تامین اقتصادی داشته باشیم. این کالایی شدن در پزشکی به یک تهنشست ذهنی برای مردم جامعه ما تبدیل شده است و بدون اینکه به استعدادهای فرزندان توجه شود، آنها را به سمت رشته پزشکی سوق میدهند، چون این ذهنیت وجود دارد که اگر فرزندشان پزشک شود، این مساله میتواند زمینهساز یک زندگی راحت از نظر مادی برای او باشد. این نگاه برخاسته از صنعت مصرف است و کالایی شدن پزشکی تنها به ارتباط بین پزشک و بیمار برنمیگردد و جامعه شناسی بدن را هم دربرمیگیرد که منفک از جامعه شناسی پزشکی است. بنابراین چنین نگاهی باعث افزایش خطاهایی میشود که تحت عنوان خطای پزشکی میشناسیم. در بسیاری از موارد کمپینهایی نیز علیه این مساله شکل گرفته است. آنچه مسلم است خدشهدار شدن اعتماد در رابطه بین پزشک و بیمار است؛ وقتی با مردم راجع به مباحث پزشکی و بیماریها صحبت میکنیم و نظرشان را در مورد پزشکان میخواهیم، با توجه به اینکه درگیر آلودگی هوا، پارازیتها و... هستیم، همچنین آمارهایی که نشان میدهد سلامت افراد به خطر افتاده است، اعتمادی که میتواند به بهبود روند درمان کمک کند، کمرنگ شده است. البته این موضوع همه پزشکان را دربرنمیگیرد، اما در بسیاری از موارد، اعتماد در این رابطه، خدشهدار شده است. هراسی در جامعه شکل گرفته است که مردم در مورد مراجعه به پزشک، به این مساله فکر میکنند که کدام پزشک مرا برای پول درمان نمیکند. بنابراین این مساله نیز از کالایی شدن پزشکی در جامعه ایران ناشی میشود.
لزوم ایجاد رابطه اخلاقی بین پزشک و بیمار
رویکردی وجود دارد که میگوید دولت باید به این عرصه ورود پیدا کرده و رابطه مالی بین پزشک و بیمار را قطع کند تا از رواج نگاه مادی گرایانه به پزشکی جلوگیری شود، اما نکته اینجاست که اگر ما همواره برخی اهرمهای فشار را ناظر بر اعمال و رفتار خود ببینیم، یعنی صرفا به دلیل وجود آن اهرمها، یک کار اخلاقی انجام دهیم، زمانی که اهرم برداشته شود، وضع تغییر میکند. در این رابطه لازم است یک معرفت انسانی به جای اهرم دولت حاکم شود. رسانهها نیز باید رسالت خود را به سمتی ببرند که یک رابطه اخلاقی و انسانی بین پزشک و بیمار برقرار شود؛ حال آنکه دولت ورود کند یا خیر. آسیبها و مسائلی که در جامعه ما وجود دارد، نشان دهنده این است که ارزشهای مدنی و دموکرات در جامعه، در معرض آزمون و خطا قرار دارد. نگاه دموکراتیک و انسانی، نگاهی است که همه چیز را روشن و آشکار میبینید، اما نگاهی که بخواهیم با استفاده از اهرم فشار دولت وارد پزشکی کنیم، به طور قطع نمیتواند یک رابطه انسانی پایدار در رابطه پزشک و بیمار برقرار کند. بنابراین اگر بخواهیم رابطه بین پزشک و بیمار را از تبادل و ارتباط مالی که تحت عنوان کالایی شدن سلامت شناخته میشود، مبرا کنیم، اینجا اخلاق و ارتباطات اخلاقی است که باید جایگزین شود. به این معنا که سلامت انسانها برای همه به ویژه پزشکان ما، یک امر مسئولیت زا شود. در مورد اینکه گفته میشود دولت باید به این رابطه ورود پیدا کند، در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته، معمولا ما نیازمند اهرمهای فشار هستیم، چون ارزشهای مدنی و دموکراتیک وارد جامعه شده است، اما در مرحله نوزادی قرار دارد و تا این ارزشها کاربردی و عملیاتی شوند، زمان نیاز است تا فرهنگ دموکراتیک شود.
الزامات احیای اخلاق در جامعه
زمانی که فرهنگ دموکراتیک شود، نه تنها رابطه پزشک و بیمار، بلکه رابطه همه افراد جامعه برخاسته از اعتماد میشود. اگر روابط بر پایه اعتماد شکل بگیرد، اعتماد عمومی ناشی از این امر میتواند در رابطه با عملکرد پزشکان نیز مفید واقع شود. بحث دیگری که در این زمینه مطرح میشود، عزم جدی برای شفاف سازی و مسئولیت پذیری است که باید در همه روابط به ویژه رابطه پزشک و بیمار مورد توجه قرار بگیرد. توجه به منشور حقوق بیمار و آموزش آن به طرفین، همچنین رسیدگی به تخلفات و قصوری که در این شرایط عدم شفافیت میتواند گسترش یابد، از کالایی شدن پزشکی میکاهد. اگر بسترهای لازم حقوقی، قانونی و عرفی برای انجام وظیفه و خدمت رسانی پزشکان زحمتکش ما در جامعه فراهم شود، قطعا میتوان گفت آن سرمایه اجتماعی پزشکان که کاهش پیدا کرده است، تقویت و احیا شود که لازمه این مساله، این است که پزشکان آن را در عمل نشان دهند. باید بررسی شود چرا پزشکی که برای نجات جان یک انسان سوگند میخورد، در مرحله درمان، سوگندش را فراموش میکند؟ این موضوع از یک تحول در ذهن افراد خبر میدهد که برای گذر از این بحران باید به یک امر اجتماعی متوسل شویم، یعنی باید اخلاق در جامعه زنده شود.
عالیه شکر بیگی / جامعهشناس