اینبار اما بر نقطه حساسی دست میگذارد. ماجرا را از میهمانیهای خانوادگی و حرفهای عاشقانه همسران به حق طلاق تعمیم میدهد. درواقع او مردانی را که در میهمانیها به همسرانشان توجه میکنند، مردانی توصیف میکند که در ابتدای ازدواج «جوگیر» شدهاند و حق طلاق را به همسرانشان دادهاند. بعد صدای قهقهه حضار با چشمهای گردشده آقای مجری در هم میآمیزد. حضار دست میزنند و مدیری از آنها میپرسد که در جمع چه کسی است که حق طلاق دارد. از آن عده کثیر که در استودیو حضور دارند، تنها یک زوج دستشان را بالا میبرند.
بقیه یا پیش از ازدواج درباره حق طلاق صحبتی نکردهاند یا جرئت نمیکنند که طبق حرفهای مدیری «سند زنذلیلی»شان را رو کنند و سیل حرفهای درشت مدیری را جلو چندین میلیون بیننده تلویزیونی به جان بخرند. زوج بالا میروند و مدیری مردی که به نظرش مظلوم واقع شده را به آغوش میکشد و از آنها درباره حقی سؤال میکند که هیچچیزی دربارهاش نمیدانند؛ مرد حق طلاق داده چون شرط خانواده عروس بوده و زن نیز برای رسیدن به مرد دلخواهش، شرط مادر را به خورد همسر داده است.
هیچکدامشان فلسفه این حق را نمیدانند. مردی که در دیدگاه مدیری مظلوم این ماجرا شده، با وساطت آقای مجری مورد عطوفت همسر قرار میگیرد و زن در میان خندههای سرخوشانهاش قول میدهد همسرش را به خاطر ریشگروگذاشتن کمدین محبوب اذیت نکند. این آیتم چهاردقیقهای در ٢٤ ساعت گذشته در شبکههای اجتماعی چندینبار دستبهدست شد و محل مناقشه فعالان حقوق زنان قرار گرفت. نگاهها به ماجرا متفاوت بود، آنها که سعی میکردند میانهرو باشند، اظهارنظرشان مبنیبر این بود که در فضایی که ما به پزشکان خرده میگیریم که فضای نقد را برنمیتابند و برخی از قومیتها نیز حاضر نیستند دربارهشان طنز ساخته شود، چرا خودمان بهعنوان فعالان مدنی این اجازه را به طنازی چون مدیری نمیدهیم تا با حق طلاق شوخی کند؟ آنها بر این عقیدهاند که مهران مدیری با این آیتم، از قصهای ممنوعه در تلویزیون سخن گفته و آن حق طلاق بوده و همین که مردم از زمان پخش این آیتم درباره حق طلاق حرف میزنند و فکر میکنند، میتواند یک شروع باشد. عدهای دیگر اما میگفتند حق طلاق شوخیبردار نیست، در شرایطی که تنفیذ یک حق طبیعی به زنان محل مناقشه است، نباید اینهمه تلاش را به سخره گرفت.
پردیس عامری، پژوهشگر حوزه جنسیت و زنان و دانشجوی دکترای مطالعات زنان، درباره این موضوع میگوید: «اگر کاستی وجود دارد، در ناآگاهی اجتماعی و فرهنگی حتی میان برنامهسازان مدرن مانند مهران مدیری است که شاید اطلاع کافی از دادن «حق طلاق بهعنوان مشخصه تفکیک مردانی که همسرانشان را با خودشان از نظر انسانی برابر میبینند»، ندارند! و از سویی نشانه ضعف در سیاستهای فرهنگی است که نمیتوانند برنامهسازان را ملزم به رعایت خط قرمزهای حوزه جنسیت کنند. اگرچه که در رسانه ملی همین طرح گفتمان شروط ضمن عقد وحق طلاق هم میتواند بهمنزله آغاز بحثها و دامنزدن به آگاهیسازی اجتماعی باشد، البته اگر متخصصان حوزه جنسیت و فعالان مدنی پشت این موج پیشآمده را بگیرند».
البته عامری در ادامه تصریح میکند: «گرچه نمیتوان انکار کرد که استفاده از واژگانی مانند «جوگیری» برای دادن یا مطالبه حق طلاق زن نامناسب و جنسیتزده بود، اما برای محققان حوزه جنسیت و زنان و حتی فعالان این حوزه اتفاق مبارکی است، چراکه عمق شکاف میان فضای اقلیت روشنفکر و آنچه در میان اکثریت جامعه حقیقی و مردم از نظر آگاهی وجود دارد و غالبا در حوزه زنان نادیده گرفته میشود آشکار شد». دکتر عالیه شکربیگی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، نیز در گفتوگو با شرق به واکاوی برنامه دورهمی پرداخت و گفت: «من اساسا نسبت به حق طلاق در ابتدای زندگی این نقد را دارم و نمیدانم چرا در ابتدای زندگی که مسیر باهمبودن شکل میگیرد، از طلاق صحبت میکنیم، اما در برابر حفرههای قانونی نسبت به حقوق زنان، دادن چنین حقی به زنان تنها میتواند کمی از مشکلات را حل کند و فکر میکنم مهران مدیری با بهکاربردن واژه جوگیرشدن مردان، نشان داد که در ذهنش هم یک سیستمی بهعنوان فرادست و فرودست وجود دارد و زنان در ذهن او در طبقه فرودست قرار دارند».
شاید بد نباشد بدانیم با تنفیذ حق طلاق به زنان، این حق از مردان گرفته نمیشود، بلکه مرد با وکالتدادن این حق به همسرش، با او در قراردادی وارد میشود که دو طرف در داشتن یک حق شبیه هم خواهند بود.شرق