هوش هیجانی یا EQ یکی از مهمترین پدیدههایی است که از دهه ۱۹۸۰ به این سو مورد توجه روانشناسان، روانکاوان، مدیران و علاقمندان قرار گرفته است.
شفا آنلاین: این تعریف جدید از هوش فرد را قادر میسازد تا کنترل هیجات و احساسات خود و
درک خود از رفتارهای دیگران را بهتر بشناسد و بهتر با آنها برخود کند.
به گزارش
شفا آنلاین:هوش
هیجانی مشتمل بر شناخت احساسات خود و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ
تصمیمات مناسب در زندگی است؛ عاملی که هنگام شکست و بحران، در فرد ایجاد
انگیزه میکند و به منجر به برقراری رابطه خوب با مردم میشود.
هرچند
هوش هیجانی با هوش شناختی IQ ارتباط دارد ولی از لحاظ مفهوم نظری و عملکرد
با آن تفاوت دارد. مولفههای هوش هیجانی به قرار زیر است:
درون فردی؛ شامل خودشکوفایی، استقلال و خودآگاهی عاطفی.
بین فردی؛ همدلی و مسئولیت اجتماعی.
سازگاری؛ شامل توان حل مسائل و آگاهی به واقعیت.
مدیریت استرس؛ شامل کنترل تکانهها و تحمل فشارها.
خلقوخو؛ شامل شادکامی و خوشبینی.
درون فردی: درک احساسات درونی یعنی تشخیص هر احساس به همان صورتی که بروز
میکند سنگ بنای هوش هیجانی است. توانایی نظارت بر احساسات در هرلحظه برای
به دست آوردن بینش روانشناختی و ادراک خویشتن نقشی تعیینکننده دارد.
بین فردی: شناخت عواطف و احساسات دیگران و همدلی، توانایی دیگری است که بر
خودآگاهی عاطفی متکی است و اساس مهارت رابطه با مردم است. افرادی که از
همدلی بیشتری برخوردارند به علائم اجتماعی ظریفی که نشاندهنده نیازها یا
خواستههای دیگران است توجه بیشتری نشان میدهند. این توانایی آنان را در
حرفههایی که مستلزم مراقبت از دیگران هستند، تدریس، فروش و مدیریت موفقتر
میکند.
سازگاری: بخش عمدهای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران
است. افرادی که در این زمینه مهارت دارند، به خوبی و به طور عمیق به دیگران
گوش میدهند، دیگران را میپذیرند و دست به قضاوت نمیزنند، در دیگران
احساس ارزش و عزت تولید میکنند نه احساس گناه و در هر آنچه که به کنش
متقابل آرام با دیگران بازمیگردد به خوبی عمل میکنند.
مدیریت استرس: قدرت تنظیم احساسات خود، تواناییای است که بر حس خودآگاهی
متکی باشد و به ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دور کردن اضطرابها،
افسردگیها یا بیحوصلگیهای متداول اشاره دارد. افرادی که به لحاظ این
توانایی ضعیف هستند، دائما با احساس نومیدی، خشم مزمن و افسردگی
دستبهگریبان هستند، درحالیکه افرادی که در آن مهارت زیادی دارند با سرعت
بسیار بیشتری میتوانند ناملایمات زندگی را پشت سر بگذارند.
شادکامی و خوشبینی: امیدوار بودن به آینده و داشتن برنامه برای آنیکی
از مهارتهای دیگری است که افراد دارای هوش هیجانی بالا آن را دارند. آنها
با تسلط بر نفس، تاخیر در ارضای فوری خواستهها و امیال، رهبری هیجانها و
توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب را در خود پرورش میدهند و این
مهارت در هر کاری که به عهده میگیرند بسیار مولد و اثربخش خواهند بود.سپید