کد خبر: ۱۲۷۳۴۹
تاریخ انتشار: ۰۶:۳۰ - ۲۷ مهر ۱۳۹۵ - 2016October 18
شفا آنلاین>اجتماعی>هر فرد به‌طور متوسط بین 25هزار تا 50 هزار بار در طول روز فکر می‌کند و اگر شما یک فرد بدبین باشید یا در طول درگیر مشکلات‌ خاصی باشید، می‌توانید حدس بزنید که چقدر افکار تیره‌وتار در ذهن شما جریان دارد.
به گزارش شفا آنلاین،   استرس و اضطراب به اندازه کافی جدی گرفته نمی‌شوند. افراد به راحتی گرفتار اندیشه‌های منفی می‌شوند زیرا متوجه پیامدهای بعدی آن نیستند اما حقیقت این است که این افکار دیر یا زود تمام زندگی شما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند به طوری که هنگام افسردگی دیگر شما زندانی اندیشه‌های خود شده‌اید. برای بیشتر افراد تحمل و تعامل با اختلالات روانی درمقایسه با مشکلات جسمانی اغلب دشوارتر به نظر می‌رسد.

       می‌توان با سوالاتی ساده به وضعیت خلق‌وخوی خود پی ببرید. از خودتان بپرسید که آخرین باری که احساس شادی واقعی کردید چه زمانی بود؟ اگر پاسخ شما رضایت‌بخش نیست باید بدانید که شما تنها فردی هستید که مسئولیت زندگی خود را به عهده دارید.

1. منشاء احساسات منفی را درک کنید
       برای رفع هر مشکل یا مسئله‌ای نیاز به این دارید که در مرحله نخست منبع وجود آن را بشناسید. نشناختن مشکل و علل آن مانند وارد شدن به یک مسابقه بوکس در تاریکی است که نمی‌توانید رقیب خود را ببینید در این شرایط شما فقط می‌توانید به طور تصادفی ضرباتی را وارد کنید و احتمال پیروز شدن شما بسیار کم خواهد بود. بنابراین علت اضطراب خود را بشناسید.

       بسیاری از افراد با مشکلاتی روبه‌رو هستند که فکر می کنند به هیچ روی نمی‌توانند آن را حل کنند، مانند نارضایتی شدید شغلی یا پرداخت یک وام هنگفت والدین که پرداخت آن به عهده شما افتاده یا پذیرش یک جدایی سخت. درست است که در چنین مواردی یک «دشمن مشخص» برای مقصر شناختن وجود ندارد اما این مسئله به این معنا نیست که بار منفی در این رویدادها وجود ندارد. در نتیجه آن‌ها را شناسایی و مشخص کنید و سپس قدم‌هایی برای رفع آن بردارید. کار دشواری نخواهد بود اگر برای یافتن یک شغل جدید روزانه به جست‌وجو بپردازید و آینده شغلی خود را به تدریج تغییر دهید.

2. عادات روزمره خود را تغییر دهید
       اگرچه به شدت مدافع منطقه امن هستم (زیرا در این منطقه شما می‌توانید به وضوح فکر و احساس امنیت کنید و از احساس اضطراب رهایی یابید) اما تمام روزهای زندگی هم نباید یکنواخت و قابل پیش‌بینی باشد. ما همگی برده عادات خود هستیم اما این مسئله نباید دلیلی برای پذیرفتن زندگی به همین شکل باشد زیرا زندگی چیزهای زیادی برای ارائه به ما دارد. شاید همه ما از ماجراجویی و برانگیختگی لذت نبریم زیرا بسیاری از افراد برای این کار ساخته نشده‌اند اما شما می‌توانید با چنین افرادی در تماس باشید و اجازه دهید روح شما غیرقابل پیش‌بینی بودن و آزادی را تجربه کند. رفتارها و عادات روزمره ما از این جهت کارآیی دارند که به زندگی ما ثبات می‌دهند اما لذت بردن از زندگی و داشتن ذهنی باز همان چیزی است که به شما اجازه می‌دهد از زندگی لذت ببرید.

       درباره خودتان بیاموزید و با استفاده از چیزهای جدید، زندگی را دوباره تجربه کنید. اینجا صحبت از کارهای محیرالعقول نیست بلکه درباره نکات ساده‌ای همچون تجربه وعده‌های غذایی جدید یا عجیب‌وغریب است و مسئله‌ای نیست که اگر این تجربه‌ها را نپسندید. به ذهن و بدن خود گوش فرادهید وبه خودتان اجازه هید تا به ستایش امور کوچک بپردازید زیرا زندگی و زنده بودن همین است.

3. شکست، پایان نیست
       افکار منفی به شکل‌های مختلفی درمی‌آیند و یکی از رایج‌ترین اشکال آن، «سرخوردگی» است. ما به شکل روزانه و به ساده‌ترین وجه با مفهوم شکست در زندگی روزمره خود روبه‌رو می‌شویم مانند زمان‌هایی که با تغییر شرایط جوی برنامه‌هایمان به‌هم می‌خورد. یکی از بهترین توصیه‌هایی که به کرات در این موارد به گوش می‌خورد این است که در این موارد همچنان نگرش مثبت خود را حفظ کنید. مهم نیست که چندمین بار است که زمین می خورید چیزی که مهم است این است که موفقیت بازتابی از این است که پس از چند بار زمین خوردن از جای خود بلند می‌شوید. بنابراین شکست، انتهای راه نیست بلکه تازه آغاز فعالیت است. در زمان غلبه بر مشکلات و افکار تیره‌وتار است که ما اغلب به یک شروع دوباره نیاز داریم. اگر بتوانیم دیدگاه بدبینانه خود را تغییر دهیم و کمی خوش‌بین‌تر شویم، می‌بینیم که به تنها چیزی که احتیاج داریم یک ذره اراده است.

4. از خودتان فردی مفید بسازید
       مطمئن‌ترین روش برای داشتن یک احساس خوب نسبت به خودتان این است که بدانید توانا هستید و افرادی هستند که به شما نیاز دارند. اعتماد به نفس یکی از اولین چیزهایی است که با روی کار آمدن احساسات منفی از میان می رود و شما باید به شدت روی میزان اعتماد به نفس خود کار کنید زیرا مطمئنا به شما احساس بهتری می‌دهد. روش دیگری که می‌تواند حس و حال خوب را به شما بازگرداند کمک کردن به همنوعان است. این کمک کردن شاید به معنای بودن در کنار یکی از اعضای خانواده باشد یا شاید کمک داوطلبانه به یک موسسه خیریه یا مشابه آن. مهم نیست چه روشی را انتخاب می‌کنید، مهم این است که می‌توانید احساس خوب را به خودتان بازگردانید.
منبع: Lifehack
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: