درد يك احساس پيچيده است كه اغلب اجزاى روحى را نيز در بردارد. وجود گيرنده هاى احساس درد و انتقال بدون اختلال اين حس به سيستم عصبى مركزى، پيش شرطهاى داشتن درد، ميباشند.
در دردهاى مزمن، عوامل بيولوژيكى، فيزيكى و اجتماعى بر روى يكديگر تاثيرات متقابل ميگذارند.
به عبارتى، درد، يك "خيابان يك طرفه” نيست كه، در آن تنها علائم و پيامهائى از سوى بدن به مغز ارسال گردند. بر خلاف، سيستمهاى ويژه اى در بدن ما فعاليت ميكنند كه، دائمآ در تلاشند، تا يك آسيب ديدگى جسمى اجبارآ به ايجاد درد منجر نگردد، براى مثال جراحاتى كه در طى يك سانحه رانندگى، مسابقه ورزشى، جنگ يا حتى بصورت پنهان در هنگام مقاربت جنسى بروز ميكنند. علاوه براين گاهى دردهائى وجود دارند كه، بر اثر يك آسيب ديدگى جسمى نبوده و علت مشخصى ندارند.
گيرنده هاى درد، انتهاهاى عريان رشته هاى عصبى ميباشند كه، در برابر تحريكهاى مختلف از خود واكنش نشان ميدهند، مثلآ در برابر سرما و گرما، قطع شدن يا فشار زياد و مواد شيميائى. در مقايسه با گيرنده هاى ديگر، گيرنده هاى درد، احتياج به تحريك قويترى دارند، تا واكنش نشان دهند و برخلاف ديگر گيرنده ها، به محركها عادت نميكنند يعنى ميزان تاثير پذيرى آنها كاهش نمييابد.
فعاليت گيرنده هاى درد توسط برخى مواد شيميائى همانند Prostaglandin ها، Bradykinin ها وSerotonin ها قابل تغيير و اغلب قابل افزايش است.
علاوه بر اين، كمبود ميزان اكسيژن در بافتها بر اثر سكته، افزايش محيط اسيدى بدن بخاطر افزايش دى اكسيد كربن يا تغيير ميزان غلظت خون نيز ميتوانند حساسيت در برابر محركهاى درد را افزونتر سازند.
رشته هاى عصبى كه اطلاعات مربوط به درد را منتقل ميسازند، به دو گونه اند.
رشته هاى سريعA دلتا، كه سرعت انتقال در آنها به ۲۰ متر در ثانيه ميرسد و رشته هاى كندتر C كه با سرعت انتقالى به ميزان ۲ و نيم متر در ثانيه درد را منتقل ميكنند. اين رشته هاى عصبى C هستند كه، ابتدا به انتقال تحريكات درد ميپردازند و به همين علت هم، مكان يابى دقيق درد در اين مورد امكان پذير نيست.
در لحظه نخست احساس درد در نخاع، واكنشى ناگهانى فعال ميشود كه، حركتى سريع را موجب ميگردد، در حاليكه درد، هنوز با هوشمندى تمام درك نشده است، مثلآ عقب كشيدن دست، به محض احساس حرارت شعله. از سوى ديگر اين اطلاعات به مغز انتقال مييابند.
در قشر خارجى مغز يعنى كورتكس است، كه درد، سرانجام هوشيارانه درك شده و مورد ارزيابى قرار ميگيرد. درك احساس درد و يافتن محل آن، رونديست كه بايد آموخته شود. در قشر حساس كورتكس براى هر بخشى از پوست بدن مناطق ويژه اى وجود دارند كه، كل آنها Homuncolus ناميده ميشود.
يك پديده ويژه اما، دردهاى انعكاس يافته ميباشند. از آنجائيكه اندامهاى درونى بدن نيز داراى رشته هاى عصبى ميباشند اما، در پروسه يادگيرى ما، كمتر امكان خودنمائى مييابند، دردهائى كه در اين ارگانها بوجود ميايند، بصورتى ديگر، به منزله درد در مناطق پوستى يا ماهيچه اى انعكاس مييابند.
در حين انتقال درد در نخاع، برخى مواد توليد شده در بدن همانند Endorphin ها ميتوانند ميزان آنرا كاهش بخشند. از ديگر داروهاى شناخته شده براى تسكين درد ميتوان مورفين را نام برد كه، از ترياك تهيه ميشود.
مطالعات گسترده در زمينه داروهاى مسكن نشان داده اند كه، اثر اين داروها در مورد بيماران مبتلا به دردهاى مزمن، بصورت دائم نبوده و آنها ميتوانند موجب بروز اعتياد گردند.