شفا آنلاین>اجتماعی> به یاد داشته باشید که تغییر یک شخصیت مرزی دشوار است، مخصوصا با وجود ترسهای درونیاش. این افراد برای ثبات نیاز به یک منبع امنیت قوی دارند ولی همین که آن را یافتند ترس از طرد خود را نشان داده و مانع از عمیق شدن رابطه با آن فرد خواهند شد.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید لذا در زندگی با این افراد بایستی خیلی صبور
بود و از هر اقدامی که بوی ترس دارد، اجتناب کرد.
خانواده
افراد با شخصیت مرزی میتوانند داستانهای بیشماری برایتان بگویند، از
زمانی که فرزندشان فقط و فقط عملکرد بهتر یا پیشرفتی داشته یا مسئولیتهای
بیشتری به او واگذار شده ولی به دنبال آن با بحران در زندگی مواجه شده و به
دنبالش ادامه پیشرفت فرد مختل شده است. البته در پس این موضوع منطقی
ناخودآگاه قرار دارد. وقتی که افراد پیشرفت میکنند به وسیله کار کردن،
درمان گرفتن، کمک کردن در خانه، کاهش رفتارهای خودتخریبگر، در واقع با
بهبود یافتن بیشتر مستقل میشوند. در این جا برای فرد مرزی یک خطری وجود
دارد، برای شخصیت مرزی مستقل شدن به معنای کنارهگیری از از افراد است.
کنارهگیری از افرادی که همیشه از او حمایت کردهاند و نگرانش بودهاند.
حمایتهای عاطفی و مالی کمتر از زمانی است که فرد مستقل نبوده و این باعث
ترس زیاد شخصیت مرزی میشود. ترس اساسی آنان یعنی ترس از طرد یا رها شدن
است.
پاسخ آنها به این شرایط عود کردن است. این تصمیم خودآگاهانه نیست. ترس
و اضطراب آنان باعث میشود که از روشهای بیمارگونه گذشته استفاده کنند.
به طور مثال در محیط کار عملکرد خوبی ندارند، تلاش برای خودکشی یا پرخوری
میکنند، مشروبات الکلی مصرف میکنند یا هرکار دیگری که باعث شود دیگران
متوجه شوند آنان نیاز به کمک دارند و میخواهند دیگران را متوجه کنند که در
رنج هستند. عود کردن مشکلات فرد باعث میشود که دیگران را وادار به مراقبت
از خودش کند به طوری که فرد مسئولیتی نداشته باشد و دیگران مراقبش باشند.
راهحل مناسب
راه
حل مناسب این است که وقتی فرد مرزی پیشرفت میکند، خانواده زیاد هیجان زده
نشوند تا بگذارند فرد به آرامی از پیشرفت عبور کند. خود بیمار هم باید
توجیه شده باشد که بهبودی وی مسیری مستقیم نیست و همواره دورههایی را از
پسرفت خواهد داشت. در برخورد با پیشرفتهای این افراد از گفتن برخی جملات
باید خودداری کرد. مثلا نگویید که «پیشرفت کردهای یا تحت تاثیر تغییرات تو
قرار گرفتهام یا آماده مستقل شدن هستی!» هرکدام از این جملات میتواند
عودی در بر داشته باشد. جملات جایگزین بهتری وجود دارد، جملاتی که نشان دهد
میدانید آنان بهتر هستند و مشکلات را رد کردهاند: «میدانم که روزهای
پراسترسی را گذراندهای. بهتر شدن تو نشانه تلاش زیاد تو بوده است.» این
جملات همدلانه است و خطر کمتری دارد.
انتظارات
خود را کاهش دهید و اهداف بزرگ را در چند مرحله به دست بیاورید. اهداف
واقعگرایانه قابل دسترسی هستند. در هر مرحله روی یک هدف کار کنید. انتخاب
اهداف دشوار باعث میشود که به آن نرسید.
بیشک
فرد مبتلا به شخصیت مرزی نکات مثبتی در شخصیت خود دارد مانند هوش،
جاهطلبی، نگرش خوب، هوش هنری. این افراد توسط مشکلات و علایم شخصیتیشان
تحت تاثیر قرار گرفتهاند و نمیتوانند این نقاط مثبت شخصیتی خود را از قوه
به فعل در بیاورند.
معمولا
خانواده و خود افراد مرزی براساس این نقاط قوت شخصیت فرزندشان توقعات
ایدهآلگرایانهای از آنها دارند. مثلا خانواده دوست دارند که فرزندشان به
دانشگاه بازگردد تا خودش را برای کسب درآمد آماده کند و مستقل شود.
خانواده آرزو دارند که فرزندشان به خانه خود بازگردد و بتواند از خودش
مراقبت کند. ممکن است فرد مرزی اصرار داشته باشد که به دانشگاه تماموقت
بازگردد، بدون در نظر گرفتن وضعیت گذشته خود که بستری بوده است.
برنامهریزان برنامههای بزرگ و دانشگاه این مشکلات را یعنی از دست دادن
کنترل شخصیت مرزی در نظر نمیگیرند. مثلا تفکر سیاه و سپید شخصیت مرزی را
مد نظر ندارند یا ناتوانی را در تحمل تنهایی. به طور مثال ممکن است که
شخصیت مرزی با ناکامی در یک آزمون، اگر حس کند که عادلانه نبوده، خشم
نامتناسب و زیادی ابراز کند و یا با تفکر سیاه و سپیدش استاد را برای خودش
یا ایدهآل بداند یا به دردنخور. اگر احساس کند که توسط دیگران طرد شده
ممکن است رفتار خودتخریبی انجام دهد یا اضطراب شدید پیدا کند. مثلا اگر
تصور کند که موفقیت در مدرسه نگرانی والدینش را کاهش میدهد، مضطرب میشود.
مسئله برجسته راجع به موفقیت در علم و کار احساس استقلال است. اساسا این
افراد با مستقل شدن مشکل دارند. فرد مرزی اغلب به حالت عود بازگشت دارد و
ترجیح میدهد تحت مراقبت کسی قرار بگیرد.
مهمترین
وظیفه خانواده این است که سرعت رسیدن را به اهداف کندتر کنند. با کندتر
کردن سرعت از نوسانات شدید جلوگیری میکنند و از تجربه ناکامی میکاهند. در
این روش حتی با شکست نیز اعتماد به نفس فرد مرزی خیلی کم نمیشود.
با
کاهش انتظارات و تنظیم رسیدن به اهداف به صورت مرحله به مرحله، فرد مرزی و
خانوادهاش شانس بیشتری برای موفقیت دارند، بدون اینکه علایم شخصیت مرزی
عود کند. اهداف باید واقعگرایانه باشند. به طور مثال، کسی که وسط ترم
دانشگاه را ترک کرده و به علت افسردگی شدید و اقدام به خودکشی بستری شده،
نمیتواند پس از بازگشت از بیمارستان به زودی به دانشگاه بازگردد و توقع
موفقیت داشته باشد. بهتر است این فرد در دوره زمانی مشخصی درس خاصی را
بگذراند، حتی اگر وضعیت او تثبیت شده است. نباید زود به دانشگاه تماموقت
بازگردد. اگر احتمال آسیب زدن به خود وجود دارد، بهتر است فرد مرزی همیشه
با خانوادهاش یا مثلا در نزدیکی خانوادهاش زندگی کند. اگر وضعیت فرد ثابت
شد و بهبود پیدا کرد باید در چند مرحله از خانواده جدا شود، نه یکدفعه.
یکی
از نکات مهم در درمان این افراد آن است که هم خانواده و هم خود بیمار
بپذیرند که با یک دست نمیتوان چند هندوانه برداشت. به عبارتی، نباید
همزمان چند هدف را دنبال کنند. مثلا اگر خانواده و فرد با شخصیت مرزی
میخواهند در طول یک دوره هم به مستقل شدن و هم رفتن به دانشگاه فکر کنند،
اشتباه است.
محسن حافظی
روانپزشک و رواندرمانگر