در جامعه ما درباره مسائل جنسی بسیار با احتیاط صحبت میشود در حالی که تربیت جنسی یکی از مباحث مورد توجه در دنیا و یکی از نیازهای بشری است. در تربیت جنسی ما دنبال چه چیزی هستیم؟
در مورد تربیت جنسی دیدگاههای متعددی وجود دارد ولی طبق آموزههای دینی ما تربیت جنسی یک مفهوم جامع و فراتر از احساس جنسی است و حوزههای رشد شخصیت اخلاقی و اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط با جنس مخالف را هم شامل میشود. تربیت جنسی در واقع نقشه راهی است که کمک میکند افراد زندگی سالمی داشته باشند و ضمن بهرهمندی از بهداشت جنسی، دچار انحرافات نشوند.
تربیت جنسی باید از چه سنی شروع شود؟
تربیت جنسی هم مثل بقیه تربیتها باید از بدو تولد آغاز شود و تا پایان عمر ادامه داشته باشد. حتی اگر با نگاه دینی به این تربیت نگاه کنیم خواهیم دید که حتی پیش از تولد نیز باید تربیت جنسی وجود داشته باشد به این معنا که زن و شوهر باید آدابی را رعایت کنند، چون نوع ارتباط پدر و مادر با هم بر تربیت جنسی فرزندان موثر است.
پس به این ترتیب هیچ منعی وجود ندارد که بچهها را از اول دبستان تحت آموزش و تربیت جنسی قرار دهیم؟
بله، چنین منعی وجود ندارد.
اما آموزش و پرورش ما چنین نمیکند، شاید به دلیل مترادف دانستن تربیت جنسی با احساس جنسی.
اشکال شاید این است که ما مدل، برنامه یا الگوی مشخصی برای تربیت جنسی نداریم و نتوانستهایم به تعریفی مشترک برسیم. به اعتقاد من خلاصه دیدن تربیت جنسی در احساس جنسی خطا و ناشی از ناآگاهی است و ما نباید خودمان را در دایره احساس جنسی و روابط دختر و پسر گرفتار کنیم. در حال حاضر فاصله میان دوره بلوغ و ازدواج زیاد شده، روابط دختر و پسر گسترده شده، جنگ نرم جدی است و فضاهای مجازی در دسترس همگان قرار گرفته. در چنین شرایطی لازم است به نوجوانان و جوانان یاد بدهیم که چطور خودشان را حفظ کنند و چگونه فاصله میان بلوغ تا ازدواج را به سلامت بگذرانند، همین طور با جنس مخالف روابط مناسب برقرار کنند. همه این موضوعات در حیطه تربیت جنسی میگنجد و لازم است آموزشهای متناسب با هر کدام برای هر دوره سنی تدارک دیده شود.
اینها همان هدایت جنسی است که در محافل علمی به آن اشاره میشود؟
هدایت جنسی یک بُعد از تربیت جنسی است به نحوی که در تربیت جنسی هم هدایت داریم، هم پیشگیری، هم کنترل و هم تعدیل.
شاخصهای هدایت جنسی چیست؟
هدایت جنسی در هر سن و سالی شاخصهای مخصوص به خود را دارد مثلا در دوران پیش از مدرسه و پیشدبستانی باید عادات مناسب جنسی را به کودکان آموزش دهیم و عادات نامناسب را حذف کنیم تا این عادات در بزرگسالی به مشکل جنسی تبدیل نشود مثل کودکی که دائم با خودش بازی میکند و اگر جلوی این عادت غلط گرفته نشود میتواند در نوجوانی به خود ارضایی تبدیل شود. در بقیه دوران زندگی نیز وضع به همین شکل است و باید آموزشهای متناسب با هر دوره به افراد داده شده و آنها در مسیر درست هدایت شوند.
آموزش و پرورش میگوید در حوزه تربیت جنسی و مسائل زیرمجموعه آن در کتابهای درسی فقط اشارههایی میشود تا فتح بابی باشد برای ورود مربیان و اولیا به این مباحث. آیا این نوع موضعگیری و واگذار کردن آموزش به خانوادهها درست است؟
من معتقدم نقش اصلی تربیت جنسی مثل بقیه تربیتها بر عهده خانواده است. البته در تربیت جنسی مدرسه، گروه همسالان و جامعه نیز نقش پررنگی دارند. پس اگر آموزش و پرورش در این زمینه حساسیتهایی دارد بجاست، چون واگذارکردن این مسائل به مربیان در محیط مدرسه خودش میتواند زمینهساز مشکلاتی باشد اگر مربیان آگاه، دلسوز و دلپاک نباشند. بنابراین خانواده که قابل اعتمادترین منبع اطلاعاتی است باید وظیفه تربیت جنسی را برعهده بگیرد هرچند این موضوع نافی نقش آموزش و پرورش نیست.
چند سال قبل که پژوهش محتوای مناسب برای تربیت جنسی در کتب درسی دوره متوسطه را انجام میدادم از دانشآموزان سوال کردم مایلند این آموزشها را ازچه کسانی دریافت کنند که به اتفاق میگفتند دبیر زیستشناسی و علوم، همین طور از سخنرانی افراد صاحبنام در این حوزه نیز استقبال کردند. این نشان میدهد دانشآموزان به فراگیری تربیت جنسی از سوی مدرسه رغبت دارند و باید به این نیاز پاسخ داده شود.
نقش خانواده در آگاهیدهی به نوجوانان و جوانان انکارناپذیر است، اما واقعیت این است که برخی خانوادهها یا از روی ناآگاهی یا از روی حجب و حیای کاذب این آگاهسازی را انجام نمیدهند. به نظر شما خانوادهها چطور وارد این حوزه شوند؟
آموزش جنسی یک تربیت مستمر است و نمیتوان آن را کنار گذاشت و مثلا در دوران بلوغ یک دفعه به یاد آن افتاد و شروع به آموزش کرد. منظورم این است که خانواده از همان سنین کودکی باید نسبت به تربیت جنسی فرزند حساس باشد و احساس تکلیف کند و راحت از کنار سوالات و کنجکاویهای او نگذرد، همچنین برای قوام یافتن هویت جنسی او تلاش کند و مواظب باشد با اطلاعرسانیهایش موجب بیداری زودرس نشود. اگر خانوادهای از کودکی چنین برنامهای تدارک ببیند، احتمال بروز مشکل برای فرزندشان تقریبا از بین میرود چون خانوادهای نزد کودک، نوجوان وجوان خانوادهای به یک منبع اطلاعاتی قابل اعتماد تبدیل میشود که بدون شرم و حیای کاذب، اطلاعات مورد نیاز را در اختیار قرار میدهد. البته اگر خانوادهای چنین توانی را در خود نمیبیند میتواند مسئولیت ارائه اطلاعات و پاسخ به سوالات را به فامیل درجه یک که مورد وثوق است واگذار کند.
نوجوانان و جوانان زیادی هستند که این مسیرها به رویشان بسته میماند و بناچار خلأ اطلاعاتی خود را با رجوع به گروه دوستان پر میکنند. این کار چه خطراتی میتواند داشته باشد؟
دریافت اطلاعات بیحد و حصر مهمترین مشکل گروه دوستان است که میتواند باعث بروز مشکلات جنسی شود. از گروه دوستان بدتر البته اینترنت و فضای مجازی است که اطلاعات فراوان، غلط و بیپروایی را در اختیار افراد قرار میدهد.
نفوذ فضای مجازی در میان نوجوانان و جوانان و کسب اطلاعات جنسی از این منبع واقعیت امروز جامعه ماست. فکر میکنید در مقابل هجمههای این فضا باز هم خانوادهها باید هوشیار باشند و از فرزندانشان محافظت کنند؟
خانواده مهم است، اما به تنهایی نمیتواند کاری کند. فضای مجازی آنچنان در جامعه نفوذ دارد که به نظر میرسد باید همه نهادها به کمک خانوادهها بیایند ازجمله نظام آموزشی با ارائه آموزشهای رسمی و تولید محتواهایهای درسی و فیلمسازان با تولید برنامههای جذاب و آموزنده و البته سازمانهای مردم نهاد با دادن اطلاعات درست. در واقع فضای مجازی که نماینده جبهه جنگ نرم است با همه توان وارد میشود و ما نیز باید با همه توان با آن مقابله کنیم و با برخورد سیستماتیک از طریق حکومت، دولت، خانواده، مدرسه و رسانه، تربیت جنسی را شکل دهیم و این نیاز بشری را تعدیل و کنترل کنیم.
باهوش جنسی آشنا شوید
هوارد گاردنر، روانشناس و استاد دانشگاه هاروارد، هوش را به انواع مختلفی تقسیم میکند ازجمله هوش دیداری (توانایی درک پدیدههای بصری)، هوش کلامی (توانایی استفاده از کلمات و زبان)، هوش ریاضی، هوش بدنی، هوش موسیقی، هوش درون فردی (توانایی ارتباط وفهم دیگران) و هوش برون فردی (توانایی درک خود و آگاه بودن ازحالت درونی خود). مدتی است اما در محافل علمی از هوش دیگری نیز صحبت میشود به نام هوش جنسی. کسانی که هوش جنسی دارند سه ویژگی دارند: تلاش برای بالا بردن اطلاعات جنسی از منابع علمی و زدودن باورهای غلط و خرافی، آگاهی از کیفیت رفتار جنسی خود و توانایی برقراری ارتباط موثر.
هوشمندان جنسی کسانی هستند که قادرند خود را کنترل و با شرایط سازگار کنند به این معنی که اگر مجرد هستند رفتار جنسی خود را تحت کنترل میگیرند. این افراد در زمان تاهل نیز به دلیل اطلاعات مناسبی که در اختیار دارند و رابطه موثری که میتوانند با شریک جنسی خود برقرار کنند نیازها و علایق جنسی خود را با او درمیان میگذارند و ضمن کسب لذت جنسی از بروز اختلافات خانوادگی جلوگیری میکنند.
سن شروع آموزش مسائل جنسی در اروپا
در کشور ما و کشورهایی با فرهنگ مشابه ما مسائل جنسی، صریح و بیپرده با دانشآموزان در میان گذاشته نمیشود چون نظامهای آموزشی ما و آنها بر این باورند که مدرسه از طریق کتابهای درسی فقط باید سرنخ موضوعات مربوط به سلامت جنسی را به دانشآموزان بدهد و خانوادهها و مربیان مدرسه اطلاعات تکمیلی را در اختیار دانشآموزان قرار دهند، اما این وضع در کشورهای اروپایی به این شکل نیست و دامنه اطلاعاتی که ازطریق کتابها به دانشآموزان داده میشود وسیع است. ازجمله در آلمان که دانشآموزان از ده سالگی با سلامت جنسی و موضوعات مربوط به آن آشنا میشوند و در کلاس نهم از طریق درس زیستشناسی به طور جامعتر اطلاعات لازم را فرا میگیرند. در فرانسه نیز این مباحث از دوره راهنمایی وارد کتابهای درسیشان میشود و در نروژ دانشآموزان از 15 سالگی با مباحثی همچون تمایلات، خطرات، بهداشت و روابط صحیح جنسی آشنا میشوند.
در
فنلاند هم دانشآموزان از 11 سالگی با این مباحث آشنا میشوند و اطلاعاتی
در اختیارشان قرار میگیرد که به سوالات و کنجکاویهای مخصوص این سن و سال
پاسخ میدهد. در نظام آموزشی این کشور دانشآموزان همچنین از خطرها و
تهدیدهای جنسی احتمالی درباره خودآگاه میشوند و از 15 سالگی به بعد
آموزشهای جزئیتری میبینند.جام جم آنلاین