ابلاغ سیاستهای شانزدهگانه کلی خانواده، فتح بابی است برای اینکه نگاهی نو به نهاد خانواده با توجه به چالشهای دوران پسامدرنیسم بیندازیم. با توجه به اهمیت این سیاستها، گفت وگویی با دکتر امانالله قرایی مقدم، جامعه شناس وآسیب شناس اجتماعی انجام دادهایم.
در سالهای گذشته، کارشناسان همواره بر مقوله «جامعه خانواده محور» تأکید کردهاند. این جامعه چه شاخصههایی باید داشته باشد؟
در جامعه خانواده محور، محور تمام سیاستگذاریها و برنامه ریزیهای جامعه خانواده است. بدین ترتیب اگر قراراست در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تصمیم سازی کنیم، باید خانواده را به عنوان محور اصلی در نظر بگیریم. بر اساس این دیدگاه، منشأ و خاستگاه توسعه و پیشرفت جامعه، سلامت خانواده است. برای نمونه زمانی که در توسعه اقتصادی بر نیروی انسانی کارآمد تأکید میشود، این عنصر مؤثر باید در قالب خانواده شکل بگیرد. همچنین وقتی از جمعیت به عنوان محور توسعه یاد میشود، این مقوله ثمره پیوند انسانها و تشکیل خانوادههایی توانمند است، زیرا بی تردید ستون و زیربنای جامعه، خانواده است.
آیا در جامعه ما در سیاستهای کلان، خانواده به عنوان «سرمایه اجتماعی» تلقی میشود؟
به اعتقاد من همواره در فرهنگ ایرانی چه در قالب آموزههای دینی، چه از منظر باورهای عرفی و حتی متون قانونگذاری، بخصوص قانون اساسی کشور؛ خانواده همواره رکن اساسی بوده و بر شکل گیری مؤثر و بقای آن تأکید شده است. از این رو تصمیم سازان کلان کشور نیز سعی داشته اند در قالبهای متعدد همانند برنامههای تشویقی برای ازدواج در این زمینه اثرگذار باشند، اما این تلاشها با توجه به اهمیت مقوله ازدواج، کافی نبوده است. ناگفته نماند که ریشه بسیاری از این کاستیها و ناکامیها درون خانوادههاست .
به نظرتان خانوادهها چه نقشی در بروز چالشهای ازدواج همانند تأخیر در وقوع آن دارند؟
در حال حاضر موضوعاتی همانند تأکید بر تحصیلات عالیه، سربازی، تنگناهای اشتغال و همچنین تغییر در سبک زندگی که میتوان در نحوه گذران اوقات فراغت نیز آن را دید، در بی رغبتی به ازدواج جوانها مؤثر است. این در حالی است که از سوی دیگر، پسرها و دخترهایی نیز به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از تحمیل ازدواجهای پرهزینه، از ازدواج گریزانند. در حالی که میتوان با ساده گرفتن مراسم و پرهیز از ریخت و پاشهای گوناگون، زمینه این پیوندها را فراهم کرد.
گاه تصور میشود که در جامعه ما بیش از کیفیت ازدواج، بر کمیت آن تأکید میشود، از این رو ازدواجها بر اساس انگیزههای سطحی شکل میگیرد. چگونه میتوان این نگاه را تغییر داد؟
به نظرم ازدواجی موفق است که ادراکی باشد نه احساسی . به این ترتیب که ازدواج نتیجه آشنایی و ارتباط در فضاهای مجازی یا دوستیها و معاشرتهای سطحی نباشد. در واقع خانواده طرفین باید در بروز ازدواجها نقش مؤثر و حمایتی داشته باشند و روند پیوند متکی بر خردورزی و عقلانیت باشد. به این ترتیب افراد با طی دوره نامزدی و به صورتی سنجیده یکدیگر را انتخاب خواهند کرد.
به نظر شما امروز مهم ترین چالش «خانواده ایرانی» چیست؟
در حال حاضر اقتدار، قدرت و کارایی خانواده تضعیف شده و روابط بین اعضای خانوادهها به صورت موزاییکی درآمده اند، چنانکه اعضای یک خانواده هسته ای در ظاهر در کنار هم قرار دارند، اما در واقع هیچ تعامل مؤثری با یکدیگر ندارند. آنها حتی فرصتی برای نشستن کنار یک سفره را ازهم دریغ میکنند. حال آنکه از کارکردهای خانواده ایجاد انسجام و پیوستگی بین اعضاست.
بسیاری از افراد و خانوادهها که تابع چنین الگویی هستند، آن را ثمره سبک زندگی مدرن و غربی میدانند. آیا در جامعه غربی این حد جدایی و گسست بین خانوادههای معمولی وجود دارد؟
به طور کلی این الگو برگرفته از زندگی ماشینی و صنعتی است. از سال 1978 در جامعه آمریکا برای کاهش آسیبهای این رویه به چاره اندیشی پرداختند، چنانکه در کنار برنامه ریزیهای متعدد اجتماعی و فرهنگی، حتی به تولید فیلمهایی با مضمون «اهمیت خانواده» پرداختند که میتوان به فیلم «تنها در خانه» و دهها نمونه دیگر اشاره کرد.
آیا رسانه ملی ما هم در کاهش آسیبها و تنگناهای خانوادگی چنین نقشی را داشته است؟
متأسفانه رسانههای ما بخصوص رسانه ملی با وجود ادعاهای زیاد
درباره تولید برنامههای خانواده محور، هنوز محصولات مؤثری را خلق نکرده
اند. حتی در این برنامهها میتوان نوعی سرگردانی و سردرگمی را در تولید
کنندگان دید. از این رو محصولات تولید شده اثر چندانی بر کاهش چالشها و
آسیبهای خانواده نداشتهاند.قدس آنلاین