شفاآنلاین :سلامت >جامعه پزشکی >پروفسور دکتر محمدحسین ماندگار، فوقتخصص جراحی قلب وعروق و پایهگذار بخش جراحی قلب بیمارستان دکتر شریعتی تهران، چهره ماندگار پزشکی است که داستان دستهای شفا بخشش در اقشار جامعه شهرت فراوان دارد.
وی که اولین پیوند
موفقیت آمیز قلب در ایران را به نام خود به ثبت رسانده، بسیاری از متخصصان
قلب کشور را نیزتربیت کرده است. از این رو در گفتوگوی صمیمانهای با این
استاد برجسته تحولات اخیر بخش درمان و آموزش پزشکی، وضعیت بیمارهای قلبی
عروقی، وضعیت توریسم درمانی و روشهای نوین درمان بیماریهای قلب و عروق را
بررسی کردیم.
در دو سال گذشته مهمترین چالش حوزه سلامت در کشور
طرح تحول سلامت و نحوه اجرای آن است. منتقدان این طرح را عوام فریبانه و
بدون پشتوانه کارشناسی می دانند تا طرحی که گره از مشکلات درمان مردم در
درازمدت بگشاید. بیمهها هم از بدهیهای میلیاردی که طرح تحول سلامت بر
آنها تحمیل کرده، ناراضی هستند. همچنین پزشکان معتقدند که در تعیین
تعرفهها عدالت بینرشتهای رعایت نشده است. از سوی دیگر افزایش حجم
مراجعهکنندگان به بیمارستانهای دولتی سطح آموزش کادر پزشکی را تضعیف کرده
است. نظر شما در این زمینه چیست؟
در زمینه طرح تحول سلامت نمیتوانم به
عنوان کارشناس اظهارنظر کنم اما به عنوان یک پزشک از نظر من این طرح برای
بیمارانی که بضاعت مالی کافی ندارند، بسیار مناسب است. در گذشته بیمار
ناچار بود قسمت زیادی از هزینههای درمانی را خود پرداخت کند و برای بسیاری
از پزشکان مشاهده بیماران کمبضاعت که توانایی پرداخت هزینهها را نداشتند
بسیار ناراحتکننده بود. از این منظر طرح تحول سلامت برای بیماران
کمدرآمد بسیار مفید است. اما این دستاورد بار مالی فراوانی به دولت تحمیل
کرده است و باید منابع کافی در اختیار وزارت بهداشت قرار گیرد. در واقع
تا زمانی که بودجه و سرانه بهداشت افزایش نیابد طرح عملی نخواهد شد.
مسلما
طرح، مشکلات فراوانی نیز در پی داشته است. برای مثال امکان دارد از آنجایی
که این ابزار و وسایل رایگان هستند در استفاده از آنها سهلانگاری و
بیتوجهی صورت گیرد درنتیجه بیمارستان زیر بار مالی شدید میرود آن هم در
شرایطی که متاسفانه بیمهها توانایی پرداخت مطالبات بیمارستانها را
ندارند.
متاسفانه طرح تحول سلامت دچار یک چرخه معیوب است. اگر در اجرای طرح دقت بیشتری به عمل میآمد، امکان داشت این مشکلات پیش نیاید.
بیمارستانهای دولتی اکثرا آموزشی هستند و به این علت که پزشکان باید زمان
زیادی را صرف ویزیت بیماران کنند، بخش آموزش پزشکی تحتالشعاع قرار گرفته
است. بیمهها نیز قروض خود را پرداخت نکرده اند و بیمارستان را تحت فشار
میگذارند از سوی دیگر پزشکان معتقدند که در تهیه کتاب تعرفهها از جامعه
پزشکی نظرخواهی نشده است، نظر شما درخصوص این مورد چیست؟
در تعریف کتاب
تعرفهها اشکالات اساسی وجود دارد. دکتر فاضل از پیشکسوتان بخش جراحی به
این کتاب بارها ایرادات جدی وارد کرده است. این کتاب از کتاب تعرفه پزشکی
کالیفرنیا ترجمه شده اما به اصل کتاب وفادار نبوده و براساس سلیقه شخصی یا
میزان قدرت دستکاری شده است در نتیجه میتوان گفت برخی تعرفهها در
بخشهایی مورد تبعیض واقع شدهاند.
پزشکان تمام وقت در بیمارستانهای
دولتی- آموزشی هر روز با این تعرفهها سر و کله میزنند. متاسفانه
بیمارستانها حق و حقوق پزشکان را به طور کامل پرداخت نمیکنند. بیمهها
نیز تعرفهها را نپذیرفته و انواع و اقسام کسورات را به درآمد پزشکان
میبندند در آخر پزشکان ناراضیاند چراکه مقادیر زیادی از حقوقشان توسط
بیمارستان و بیمه کسر میشود. حقوق پزشک، پرستار و در کل کادر درمانی در حد
انتظار تعریف شده پرداخت نمیشود.
یکی از انتقاداتی که به طرح تحول
وارد میشود ورود پولهای کلان بیبرنامه در بخش درمان و مغفول ماندن بخش
بهداشت و آموزش است، نظرتان در این خصوص چیست؟
دسترسی به امکانات رایگان
در تمام زمینههای درمانی ممکن است منجر به استفاده بیجهت شود. در بخش
درمان بیماریهای قلبی- عروقی نیز وضع به همین منوال است وقتی کنترلی وجود
ندارد در استفاده از وسایل بیدقتی میشود درحالی که اگر این بودجه صرف بخش
پیشگیری بهداشت و آموزش درمان میشد موثرتر بود.
ادامه طرح تحول سلامت با چنین مشکلاتی آیا کیفیت خدمات درمانی را کاهش نخواهد داد؟
بله
صددرصد، اگر سرانه درمان صحیح تعیین نشود مسلما طرح صدمه خواهد دید و
سرانجام باید از کجا تامین شود آن هم در دولتی که با بحران روبهرو است.
دانشگاه و بیمارستانهای دولتی که خدمات رایگان ارائه میدهند وابسته به
دولت هستند و درآمدزایی ندارند. البته بحث بودجه در تخصص من نیست با این
حال به نظرم سرانه درمان پیشبینی شده فوقالعاده ناچیز است.
وضعیت بیماریهای قلبی- عروقی در ایران چگونه است؟ آیا کیفیت خدمات درمانی قلب و عروق ایران قابل رقابت با کشورهای دیگر است؟
متاسفانه
بیماریهای قلبی- عروقی در جامعه ما در حال افزایش است. سن ابتلا به این
بیماری نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان سوم کاهش یافته است. بعضی
کشورهای غربی توانستند از طریق تبلیغات، سیاستهای محدودکننده و سختگیری
در صنایع غذایی آمار ابتلا به این بیماری را کاهش دهند و سن ابتلا را بالا
ببرند. باید در نظر داشت درمان همیشه بسیار گران و دیر است اما پیشگیری
بسیار ارزان و موثرتر است.
در مورد سطح خدمات پزشکی درحوزه بیماریهای
قلبی بستگی دارد با کدام کشور مقایسه شویم کشورهای همسایه همه فقیر و
جنگزده محسوب میشوند. در مقایسه با کشورهای پیشرفته هم امکانات تشخیصی و
درمانی ما نسبتا خوب است. آخرین تکنولوژی را نداریم اما یک نسل قبلش را
داریم.
اساتید و کارشناسان پزشکی اذعان می کنند که الحاق آموزش پزشکی
به وزارت بهداشت کیفیت آموزشی کادر پزشکی را شدیدا کاهش داده است به نحوی
که اعتماد بیماران به
فارغ التحصیلهای تربیت شده در وزارت بهداشت به شدت کاهش یافته است. نظر شما در مورد بازگشت بخش آموزش پزشکی به وزارت علوم چیست؟
سوال
کارشناسی است. من از وزارت علوم فارغالتحصیل شدم اکنون اطلاع ندارم بعد
از 25 سال امکان بازگشت وجود دارد یا نه اما به نظرم در بخش بالینی آموزش
مناسبی به دانشجویان پزشکی داده نمیشود این موضوع صددرصد در مورد پرستاری و
سایر کادرهای درمانی نیز صدق میکند. دانشجویان پزشکی آموزش کافی
نمیبینند البته دلیلش ممکن است نبود انگیزه باشد. به نظرم انگیزهها نسبت
به زمانی که من دانشجو بودم کاهش یافته است و این واقعیتی انکارناپذیر است.
اما نمیتوانم با اطمینان بگویم در صورت انتقال آموزش پزشکی به وزارت علوم
این وضع بهبود مییابد اما با اطمینان میگویم آموزش پزشکی ما ضعیف است.
در
حال حاضر در بیمارستانهای دولتی و خصوصی سیستم نظاممند جهت ارائه خدمات
به توریستهای درمانی در حال شکلگیری است. به نظر شما ایران در صنعت
توریسم درمانی بالاخص در بخش قلب تا چه حد می تواند موفق باشد؟
توریسم
درمانی در رشته قلب امری تخیلی است بیماران به ندرت به ما مراجعه میکنند.
در این میان واسطههایی هستند که به دنبال پولسازیاند. واسطهها این
بیماران را که به زبان ما آشنایی ندارند به اینجا میآورند و از مطبی به
مطب دیگر و به مراکز درمانی میکشانند.
تا آنجایی که اطلاع دارم راجع
به قلب هیچ سیستم و ارگانیزمی وجود ندارد که بتواند بیماران را جذب کند و
خدمات درست به آنها بدهد. گهگاه تعدادی از مراکز با دانشگاهها قرارداد
بسته و مراجعه کردهاند، اما د رعمل نتیجهای نداشته است. بیماران گویی
window shopping میکنند از مطبی به مطب دیگر میروند تا خدمات ارزانتر
بگیرند. دریافت خدمات هم بستگی به واسطهها دارد که کجا پول بیشتری به
دست میآورند که متاسفانه باید گفت این سیستم بسیار فاسد است.
از طرفی هیچگونه خدمات توریستی در کشور نداریم و توریسم درمانی هم در این زیرمجموعه قرار دارد. برای تحقق توریسم درمانی واقعی باید پایه و اساس درست بنا کنیم. اول باید مملکت
توریستپذیر باشیم که بعد بتوانیم توریسم درمانی داشته باشیم.
یکی از
شیوههای نوین درمان بیماریها سلول درمانی و ژن درمانی است که در بخش
پژوهش کشور هم تلاشهایی در جهت درمان بیماریهای قلبی با استفاده از
سلولهای بنیادی صورت گرفته است. به نظر شما این روشها تا چه حد در درمان
بیماریهای قلبی و عروقی موفق خواهد بود؟
Stem cell therapy کاری تجربی
است. هنوز در دنیا قطعیت نیافته که بتوانیم بگوییم چقدر به بیماران قلبی
کمک میکند. خیلی از مراکز روی این مبحث کار میکنند و کار تحقیقاتی در این
زمینه هنوز ادامه دارد. قطعا در آینده ژن درمانی جایگزین درمان سنتی خواهد
شد و متخصصان با دستکاری روی ژنهای معیوب سعی خواهند کرد تا ابتلا به
بیماریهای قلبی ژنتیکی را کاهش دهند. احتمال دارد در آینده نزدیک سلتراپی
نیز بتواند در امر درمان وارد شد در هر صورت این موارد امید آینده پزشکی
هستند.جهان صنعت