کد خبر: ۱۱۶۴۶۸
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۰ - ۰۱ مرداد ۱۳۹۵ - 2016July 22
شفا آنلاین>اجتماعی>باید گفت مرگ و مردن در زندگی بسیاری از ایرانیان به نحو عینی و ذهنی حضور دارد. آنها با مرگ و مردن رابطه نزدیکی دارند به نحوی که مرگ در دیدگاه آنها حاوی هیچ رمز و رازی نیست.

به گزارش شفا آنلاین،مشاهده روزمره شاخص‌های یادآوری کننده مرگ در فضاهای عمومی و مشاهده بیماری و مرگ اطرافیان و نزدیکان در کنار باورهای مبتنی بر تقدیرگرایی و کالایی شدن روابط انسانی موجب برخورد غیر احتیاط ‌آمیز با اتومبیل و رانندگی‌های پر خطر می‌گردند. این عوامل موجب می‌شوند تا افراد از زندگی در شهرهایی که هر لحظه ممکن است با وقوع زلزله‌ای چند ریشتری از هم فروپاشند نهراسند.


این عوامل باعث می‌شوند تا افراد نقش آلودگی هوا در وقوع سکته‌های قلبی و مغزی را جدی نگیرند و در جهت کاهش آن اقدام نکنند. همچنین این عوامل می‌توانند حضور تعداد کثیری از افراد به منظور مشاهده صحنه اعدام یک مجرم را توضیح دهند. افرادی که با یک دست از صحنه اعدام فیلم می‌گیرند و با دست دیگر تخمه می‌شکنند.

 389 نفر از ایرانیان تنها در تعطیلات نوروز امسال به علت تصادفات جاده‌ای جان خود را از دست داده اند(افکارنیوز، 14/1/1395). در زمینه تصادفات رانندگی ایران رتبه سوم از حیث تعداد کشته شدگان در تصادفات رانندگی را دارا است. در ایران سالانه 27000 نفر بر اثر تصادفات رانندگی کشته می‌شوند. بر اساس اطلاعات موجود، در ایران در برابر هر 1000 وسیله نقلیه 120 تصادف رانندگی اتفاق می‌افتد و این در حالی است که در فرانسه و ژاپن در برابر هر 1000 وسیله نقلیه 12 تصادف رخ می‌دهد(ایرنا، 1393.)
اینها گوشه‌ای از اعداد و ارقام مربوط به تعداد کشته شدگان سوانح جاده‌ای در ایران است که در واقعیت چندین برابر تعداد کشته شدگان حملات تروریستی و انفجارهای انتحاری در کشورهای دیگر دنیا است. براستی چرا این تعداد تصادف در کشور ما اتفاق می‌افند و چرا هر روز تعداد زیادی از هموطنانمان در تصادفات رانندگی می‌میرند. جدا از علل معمولی چون نقص فنی خودروها، نواقص زیرساختی جاده‌ها، رعایت نکردن قوانین رانندگی و نظایر آن چه عاملی می‌تواند این واقعه را توضیح دهد؟

کلانشهر تهران به عنوان پایتخت ایران بیش از 12 میلیون نفر جمعیت دارد. این شهر بر روی چند گسل زلزله خیز قرار دارد که در هر لحظه احتمال فعال شدن آنها وجود دارد.

زندگی کردن در تهران در حالی که تمام کارشناسان وقوع زلزله با ریشتر زیاد در آن را حتمی می‌دانند، گزارش‌های مختلف از عدم آمادگی و تجهیز گروه‌های امدادی خبر می‌دهند و بنا بر پیش‌بینی‌های انجام شده در صورت وقوع زلزله انفجار گاز و حوادث هولناک دیگری به وقوع خواهند پیوست چه معنایی می‌دهد؟
با وجود این پیش‌بینی‌ها که زندگی اکثر ساکنان این شهر را با مرگ حتمی مواجه خواهد ساخت چرا شاهد امواج مهاجرت از تهران به شهرهای امن‌تر ایران نیستیم؟ و برعکس، هر روز بر جمعیت تازه واردان به تهران افزوده می‌گردد؟ جدا از دلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی و مباحث مربوط به بیکاری، مهاجرت و نظایر آن چه عامل دیگری می‌تواند به توضیح این موضوع یاری رساند؟


 بسیاری از کلانشهرهای ایران مانند تهران، اصفهان، تبریز و مشهد در بسیاری از اوقات سال و بخصوص در فصل‌های پاییز و زمستان با آلودگی شدید هوا مواجه هستند. بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی اداره محیط زیست استان تهران در سال 1392 شهروندان تهرانی شاهد 160 روز هوای ناسالم، 202 روز هوای سالم و تنها 3 روز هوای پاک بوده‌اند.

همچنین در سال 1393 تهران 116 روز هوای ناسالم، 233 روز هوای سالم و 16 روز هوای پاک را تجربه کرده است(خبرگزاری ایرنا، 1394).

مطالعات مختلف در حوزه بهداشت و درمان بر تأثیر مستقیم آلودگی هوا بر شیوع بیماری‌های قلبی و عروقی تأکید می‌کنند به نحوی که به عنوان مثال در سال 1390 و تنها در سی روز اول فصل زمستان 5051 شهروند تهرانی بر اثر سکته قلبی مربوط به آلودگی هوا جان خود را از دست داده‌اند(دویچه وله، 2012).
با وجود این شرایط چرا ساکنان شهرهای بزرگ مانند تهران طرح‌های داوطلبانه‌ای مانند سه‌شنبه‌های بدون اتومبیل را جدی نمی‌گیرند؟ در حالی که تمام شواهد و قراین بر تأثیر مستقیم آلودگی هوا بر کاهش سلامتی و افزایش مرگ و میر ساکنان این شهرها حکایت می‌کنند چرا شاهد اعتراض جدی و عملی شهروندان به آلودگی هوا و تلاش همه جانبه در جهت کاهش آن نیستیم؟

مراسم اعدام در ملأعام هر چند وقت یکبار در شهرهای مختلف ایران برگزار می‌شود. این اعدام‌ها در اکثر موارد علیه متجاوزین به عنف، قاچاقچیان مواد مخدر و قاتلان زنجیره‌ای صورت می‌گیرد.
نکته قابل توجه در مورد اعدام مجرمان در ملأعام، استقبال جمع کثیری از ساکنان محله و شهروندان محله‌های اطراف از مشاهده صحنه اعدام است.
بر اساس گزارش‌های میدانی، تعداد قابل توجهی از مردان و زنان در ساعات اولیه بامداد در محل اجرای حکم تجمع می‌کنند و در حالی که گرم صحبت با یکدیگر هستند و به خوردن و آشامیدن مشغولند با دوربین‌های تلفن همراه خود از صحنه اعدام فیلم می‌گیرند.

معمولاً نیروی انتظامی از چند روز قبل با نصب پلاکاردهایی محل و زمان انجام اعدام را مشخص می‌کند و در مواردی برخی از شهروندان شب را در محل اعلام شده سپری می‌کنند تا در بامداد از موقعیت بهتری جهت مشاهده اجرای حکم برخوردار باشند(خبرگزاری مهر،  1391). چه عواملی می‌توانند به درک حضور جمع کثیری از تماشاچیان در محل اجرای حکم کمک کنند؟
ادعای این نوشته آن است که نگرش‌های فرهنگی ایرانیان به مرگ و مردن سهم مهمی در پاسخ دادن به پرسش‌های فوق دارد. به عبارت دیگر، باورهای فرهنگی ایرانیان و نحوه نگاه آنها به مرگ و مردن می‌تواند بخش مهمی از علل وقوع وقایع فوق را روشن سازند. بحث را می‌توان از اینجا آغاز کرد که در حالی که اکثر افراد در کشورهای غربی از اتومبیل می‌ترسند و آن را وسیله‌ای خطرناک می‌دانند که ممکن است آنها را به کام مرگ بفرستد و در نتیجه با احتیاط و نگرانی با آن برخورد می‌کنند اکثر ایرانیان بدون هیچ ترس و واهمه‌ای به رانندگی می‌پردازند و هیچگاه اتومبیل را به منزله سفیر مرگ در نظر نمی‌گیرند. به طور کلی، به نظر می‌رسد بسیاری از ایرانیان از مرگ نمی‌ترسند و رابطه نزدیکی با مرگ و مردن برقرار می‌کنند. به عبارت دیگر، مرگ بخشی آشنا و نزدیک از افکار هر روزه بسیاری از ایرانیان است و در زندگی روزمره آنها حضور پر رنگی دارد.
یکی از مهم ترین عواملی که موجب حضور نزدیک مرگ در زندگی و فکر ایرانیان می‌گردد حضور پررنگ شاخص‌های مربوط به مرگ و مردن در شهرها و روستاهای مختلف ایران است.
آیین‌ها، سنت‌ها و مراسم دینی مختلف موجود در شهر تهران به نحوی آشکار در ارتباط با مرگ قرار دارند. مراسم سوگواری و همچنین جملات نقش بسته بر بیلبوردهای تبلیغاتی موجود در بزرگراه‌ها و خیابان‌ها یا پارچه نوشته‌های نصب شده در اطراف ادارات دولتی، مدارس و سازمان‌های مختلف که حاوی قطعاتی از وصیتنامه شهیدان، سخنان بزرگان دین و احادیثی از پیامبران و امامان و در ارتباط با مفهوم مرگ، فلسفه شهادت و جهان پس از مرگ که مرگ را به نحو روزمره یادآوری می‌کنند.

نامگذاری کوچه‌ها و خیابان‌ها به نام شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله، نصب تصویر آنها در ابتدای کوچه‌ها، برگزاری یادواره‌ها و نمایشگاه‌های مربوط به دوران جنگ، نمایش فیلم‌ها و سریال‌ها در سینما و تلویزیون و انتشار بازی‌های رایانه‌ای، رمان‌ها و داستان‌های مختلف با موضوع مرگ و شهادت از دیگر شاخص‌های مرگ در تهران هستند.

همچنین باید به آگهی‌های ترحیم و پارچه نوشته‌های اعلام تسلیت اشاره کرد. آگهی‌های ترحیم معمولاً برروی دیوارهای محلات و کوچه‌ها، تیرهای چراغ برق، دیوار خانه‌ها و شیشه عقب اتومبیل‌ها نصب می‌شوند و در مواردی در روزنامه‌های کثیرالانتشار به چاپ می‌رسند. رواج آگهی‌های ترحیم در شهر تهران به حدی است که یکی از خدمات اصلی بسیاری از مغازه‌ها و دفاتر فنی چاپ آگهی‌های ترحیم است.

پارچه نوشته‌های اعلام تسلیت از طرف خانواده، اقوام، دوستان و همکاران نیز معمولاً بر سر در خانه متوفی، بر دیوار کوچه‌ها، بر دیوارهای اطراف محل کار متوفی یا بر سر در مساجد و حسینیه‌های محلات به چشم می‌خورند. همچنین، در این زمینه می‌توان به تصاویر جوانان تازه درگذشته توجه نمود که به تازگی در قطعی بزرگ بر روی بیلبوردها یا دیوارخانه‌ها و کوچه‌ها نصب می‌گردند.

همچنین، مراسم تشییع جنازه، تدفین و ترحیم از جمله مراسمی هستند که به نحو سنتی با استفاده از باورها و مناسک دینی برگزار می‌گردند اگرچه این مراسم در سال های اخیر در بین برخی از افراد و خانواده‌ها و در برخی مناطق شهری در معرض روند عرفی شدن قرار گرفته‌اند.

از سوی دیگر باید توجه داشت که تعداد کشته شدگان بر اثر تصادفات رانندگی، بلایای طبیعی، آلودگی هوا و عوامل دیگر موجب مرگ و میر خود به نحو دیالکتیکی حضور مرگ در زندگی و ذهن افراد را تقویت می‌کند. امروزه برخلاف پیشرفت‌های علمی و فنی ایجاد شده در حوزه پزشکی، هر ساله تعداد قابل توجهی از ایرانیان جان خود را بر اثر سبک زندگی ناسالم، فشارهای روانی و اجتماعی، آلودگی هوا، تصادفات رانندگی و بلایای طبیعی از دست می‌دهند.
بیماری‌های قلبی و عروقی، سکته‌های قلبی و مغزی، سرطان، تصادفات رانندگی و سوانح به ترتیب شایع‌ترین عوامل مرگ و میر در بین ایرانیان هستند(خبرگزاری سینا، 1394). شاید از همین رو باشد که در سال 2014، ایران از حیث امید به زندگی، علی رغم رشد چشمگیر خود، در بین تمام کشورهای جهان در رتبه‌های میانی جدول قرار دارد(بانک جهانی، 2014).
 از این‌رو، حداقل هر خانواده فردی را در نزدیکان خویش می‌شناسد که بر اثر سکته‌های قلبی و مغزی، سرطان، تصادف و... جان خود را از دست داده است و همین امر به یادآوری و حضور نزدیک مرگ در زندگی و ذهن آنها کمک می‌کند.
به باور نگارنده تقدیرگرایی و دیدگاه کالایی شدن روابط انسانی به محیط اجتماعی اطراف نیز از جمله عوامل مهمی هستند که ما را در یافتن پاسخ پرسش‌های فوق یاری می‌دهند. در اینجا منظور از تقدیرگرایی حواله دادن علت مردن به عوامل صرفاً ماوراء الطبیعی است. به عبارت دیگر، در اینجا افراد فکر می‌کنند که اعمال آنها تأثیری در زمان و نحوه مرگشان ندارند و حتی اگر خطرناک‌ترین و غیر عقلانی‌ترین کارها را نیز انجام دهند نخواهند مرد زیرا مرگ تنها در هنگامی اتفاق خواهد افتاد که مردن تقدیر آنها باشد و اراده خداوند در تعیین زمان و نحوه مرگ آنها ارتباطی با اعمالشان ندارد.

این برداشت از تقدیرگرایی که با اصول و مبانی دینی نیز در تضاد است افراد را نسبت به انجام کارهای خطرناک و مرگ آفرین مانند رانندگی‌های پر خطر بی‌پروا می‌کند.

همچنین منظور از کالایی شدن روابط انسانی در اینجا نگاه منفعلانه به حوادث و محیط اطراف است. بر این اساس افراد نقش خود در ساختن زندگی اجتماعی و تغییر آن را منکر می‌شوند و خود را تسلیم شرایط محیطی موجود می‌کنند.  آنها در عوض تلاش به منظور تغییر محیط و شرایط پیرامونی، خود را با شرایط محیطی اطراف تطبیق می‌دهند. به عنوان مثال، افراد تلاشی در جهت کاهش آلودگی هوا در شهر خود نخواهند کرد زیرا اساساً نقش خود را در کاستن از میزان آلودگی منکر هستند و در عوض خود را با شرایط موجود تطبیق می‌دهند.ایران


رضا تسلیمی طهرانی
 دکترای جامعه شناسی نظری - فرهنگی

برچسب ها: مرگ ، سبک زندگی ، جدی
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: