شفا آنلاین>سلامت> قصورهایی که گویی کسی در رقم خوردنشان مقصر نیست؛ چه کادر درمانی بیمارستان، چه مسئولان و دولتمردان، چه نمایندگانی که بررسی و تصویب ردیف های بودجه ای را عهده دار هستند و چه هیچ کس دیگری. میماند بیمارانی که اگر مقصر هم باشند، جز خودشان و خانواده شان به کسی آسیب نخواهند رساند و لذا جای پیگیری ندارد!
به گزارش شفا آنلاین،باز هم قصور در روند درمان جان یکی دیگر از هموطنانمان را ربود؛ هموطنی
که پس از سه روز انتظار، به آنژیوگرافی نرسید و دست از جهان شست.
با اجرای طرح تحول نظام سلامت توسط دولت و توان و بودجه
ای که صرف پیشبرد اهداف این طرح شد، شاید طبیعی است که انتظارها از مجموعه
درمانی بالا رفته باشد و اشکالات کوچک نیز بزرگ جلوه کنند. گویی مردم کمتر
تاب و تحمل پذیرش اشکالات ریشه دار و کهنه در این بخش را دارند، اما هر از
چندگاهی اخباری منتشر میشود که جنسشان متفاوت است.اخباری که قصور
بسیار عجیب را یادآور میشوند و به کمبودهای غیرقابل پذیرشی اشاره دارند که
بی وجود و اجرای امثال طرح تحول نظام سلامت هم قابل هضم به نظر نمیرسند؛
مثل اخباری که درباره قصور در روند درمانی بیماران منتشر میشود و گاه
آنقدر غیر قابل باور هستند که همه را شوک زده میکنند. مثل کشیدن بخیه از
چانه کودک مجروح به دلیل پرداخت نشدن دستمزد یا عمل کردن پای سالم بیمار به
جای پای دیگرش!حوادثی که در گوشه و کنار کشورمان رخ میدهند و
تنها برخی شان مجال رسانهای شدن مییابند. مثل رویدادی که این بار در
چهارمحال و بختیاری و در بیمارستان هاجر شهرکرد رخ داده و به پایانی تلخ
منجر شده است. داستانی که اگر قرار باشد چکیده اش را برای کسی نقل کنیم،
میتوان این گونه روایتش کرد:بیماری که پزشکان هم اذعان داشتند که
میبایست برای رهیدن از خطر مرگ آنژیوگرافی شود، پس از سه روز انتظار جهت
انجام این کار، پیش از آنکه پایش به این بخش باز شود، چشم از جهان بست؛
اتفاقی که در زمان کوتاهی پس از سفر یک هفته ای وزیر بهداشت به این خطه رخ
داد و برای خانواده این مرد 56 ساله ضایعه ای دردناک را رقم زد.عجیب
آنکه از زمان مراجعه این بیمار به بیمارستان، کادر درمانی بر ضرورت انجام
آنژیو تأکید داشتند و بر این اساس، بیمار را در بخش سیسییو بستری نمودند
اما در نهایت این اتفاق رخ نداد تا بیمار دچار ایست قلبی شده و تلاش تیم
پزشکی برای احیای وی، راه به جایی نبرد؛ یعنی پیش از آنکه مشخص شود کدام رگ
تنگ شده یا گرفته، آنچه نباید، روی داد. اما چگونه سه روز برای تشخیص
عارضه حادث شده بر بیماری که در بیمارستان بستری است، کفایت نکرد؟!شاید
از این دست حوادث در کشورمان زیاد باشد و حتی شاید بتوان مدرک و دلیل آورد
که احتمال ایست قلبی در این بیمار قبل یا بعد از آنژیوگرافی وجود میداشت
اما آیا قابل پذیرش است که بیمار بستری شده در بخش مراقبت های ویژه قلبی بی
آنکه به بخش آنژیوگرافی منتقل شده و مشکلش دقیق شناسایی شود، چشم از جهان
ببندد؟ آیا این همه تأخیر با اصول درمانی همخوانی دارد؟اصلا بیایید
از زاویه دیگری به ماجرا بنگریم. از زاویه کمبودهایی که احتمالا کادر
درمانی و مسئولان آن بیمارستان برای دفاع از خود برخواهند شمرد و شلوغ بودن
صف آنژیوگرافی و کمبود تجهیزات و دستگاه های این امر در شهر و استان از
جمله آنها خواهد بود. توجیه هایی که برای بی پدر شدن یک خانواده جواب خوبی
نیستند، به ویژه زمانی که میدانیم در نهایت هیچ کسی زیر بار قصور در این
دست موارد نمیرود و مشخص نمیشود، دلیل کمبودهایی که بیماران و خانواده
هایشان با آن دست به گریبان هستند و به پایشان جان میدهند، چیست؟قصورهایی
که گویی کسی در رقم خوردنشان مقصر نیست؛ چه کادر درمانی بیمارستان، چه
مسئولان بخش آنژیوگرافی، چه مسئولان بالادستی و دولتمردان، چه نمایندگانی
که بررسی و تصویب ردیف های بودجه ای را عهده دار هستند و چه هیچ کس دیگری.
میماند بیمارانی که اگر مقصر هم باشند، جز خودشان و خانواده شان به کسی
آسیب نخواهند رساند و لذا جای پیگیری ندارد!