شفاآنلاین :حوادث پزشکی >نقشه عجیب برای ربودن یک نوزاد از زایشگاه بیمارستانی در چابهار کشیده شده بود که اجرای آن هم کارکنان بیمارستان و هم مأموران پلیس را به شگفتی واداشت.
به گزارش
شفاآنلاین ،هنگامی که زن ناشناس با چند بطری آبمیوه آغشته به داروی خوابآور وارد
زایشگاه شد اعضای خانوادههایی منتظر زایمان چند زن بودند و او همه آنها را
با نوشاندن آبمیوه به خواب عمیقی فرو برد تا با زایمان نخستین زن، نوزادش
را از پرستاران بخش تحویل بگیرد و فرار کند. برای کمک به فرار او در بیرون
از ساختمان بیمارستان مردی با یک خودرو انتظارش را می کشید. ماجرای این
کودکربایی هنگامی فاش شد که خانوادهها به هوش آمده و متوجه شدند نوزادی 4
ساعت پس از تولد ربوده شده است.
همان روز (بیست و ششم خردادماه) از بیمارستان با پلیس 110 تماس گرفتند و
ماجرای این کودکربایی را خبر دادند. فرمانده انتظامی شهرستان چابهار در
این باره گفت: در پی اطلاع از این واقعه بلافاصله گروهی از مأموران شعبه
مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی با حضور در زایشگاه به تحقیق پرداختند.
آنها در جریان پرسوجو از شاهدان دریافتند یک زن جوان با خوراندن آبمیوه
مسموم به همراهان مادر جوان، نوزادش را ربوده و بسرعت با خودروی سواری
پراید از محل فرار کرده است.
به گفته سرهنگ محمدنور بخش، مأموران پس از شناسایی خودرو پراید کارآگاهان
کلانتری یازده چابهار محل سکونت مالک خودرو و مسیر رفت و آمد او را زیر نظر
گرفتند و پس از 48 ساعت، خودروی موردنظر را متوقف کردند. راننده پس از
دستگیری برای بازجویی به پلیس آگاهی انتقال یافت.
متهم ابتدا منکر اطلاع از ربودن نوزاد شد اما سرانجام پی برد چارهای جز
بیان حقیقت ندارد و اعتراف کرد که با همکاری خواهرش نقشه ربودن نوزاد را
اجرا کردهاند.
بدین ترتیب خواهر وی نیز دستگیر شد و ماجرای شگفتی آور این کودک ربایی را شرح داد.
«یک روز قبل از این واقعه فرزندم پس از زایمان فوت کرد و از نظر عصبی و
روانی تحت فشار شدیدی قرار گرفتم. از طرفی میترسیدم خبر فوت نوزادم به گوش
خانواده و فامیلم برسد و سرزنشم کنند. به همین خاطر برای نجات از فشارهای
شدید روانی و حفظ آبرویم نزد خانواده و فامیل به فکر افتادم نوزادی را از
یک زایشگاه بدزدم و او را جای فرزندم به همه نشان بدهم. برای اجرای این
نقشه احتیاج داشتم کسی کمکم کند، پس برادرم را راضی به همکاری کردم.
پس از طرح سناریو، اوایل شب با خانوادهام که از تولد و مرگ نوزادم بیخبر
بودند، تماس گرفتم و گفتم میخواهم برای زایمان به بیمارستان بروم و در
زایشگاه بستری شوم. بعد هم با تهیه چند بطری آبمیوه آغشته به داروی خواب
آور سوار بر خودروی پراید برادرم به بیمارستان رفتم. از برادرم خواستم در
ماشین بنشیند و منتظر بماند تا من با یک نوزاد برگردم.
به شدت علاقه داشتم که با بچه به خانه برگردم و به خانواده و فامیل خبر بدهم که وضع حمل کردهام و بچهام سالم به دنیا آمده است.
وقـــــــــتی وارد زایشگاه شــــــدم ضمن پرس و جو متوجه شدم در همان
زمان چند زن حامله را به بخش زایمان بردهاند و ردیف هم خواباندهاند تا
فرزندانشان به دنیا بیاید. داخل بخش زنان، هم خانوادههایشان نشسته بودند و
انتظار میکشیدند تا با خبر تولد نوزاد، پرستارها صدایشان بزنند و نوزاد
را تحویل بگیرند. البته کسی نمیدانست کدام یک از زنان باردار پیش از همه
فرزندش را به دنیا میآورد، بنابراین با شگرد خاص آب میوه سمی را به
همهشان خوراندم که همگی نیز ساعتی بعد روی صندلی و تختها دراز کشیدند و
به خواب عمیقی فرو رفتند و تنها من بیدار مانده و منتظر بودم، پرستاری وارد
شود و خبر بدهد که مادری فرزندش را به دنیا آورده است بالاخره پس از
انتظاری طولانی نیمههای شب یکی از پرستاران وارد شد، چشم به اطراف گرداند و
با اعلام نام یکی از زنان که وضع حمل کرده بود، از بستگانش خواست برای
بردن نوزاد به بخش مخصوص کودکان برود.
در آن نیمه شب که همه به خواب عمیق رفته بودند بهسرعت از جایم بلند شدم و
رفتم بچه را تحویل گرفتم، بعد به بهانه اینکه دفترچه بیمه همراهم نیست، به
سرعت از بیمارستان بیرون آمدم و سوار خودرو برادرم شدم تا به خانه
برگردیم.» به گفته فرمانده انتظامی شهرستان چابهار نوزاد ربوده شده به
والدینش تحویل داده شد و بازپرس قرار بازداشت زن کودکربا و برادرش را صادر
کرده که هر دو در بازداشت هستند.