کد خبر: ۱۰۸۷۱۸
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۵ - ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - 2016May 19
شفا آنلاین>اجتماعی>مردمش آن را شهر وفا و عروس خلیج‌فارس می‌نامند. شهری که بنابر ادعای جغرافیدانان باستان، شهر نگهبانان آب است.
به گزارش شفا آنلاین، «آپفادانا» یا همان آبادان شبیه جزیره‌ای است که بین دو رودخانه اروند و بهمنشیر قرار گرفته‌ و بیشتر از هرچیز دیگر به پالایشگاه نفتش مشهور است. برخلاف سایر شهرها که بافت و معماری‌شان در دهه گذشته دستخوش تغییرات زیادی شده‌اند شاید آبادان جزو اندک شهرهایی باشد که بافت سنتی مربوط به 110 سال پیش خود را حفظ کرده‌است.

 یعنی منازل مسکونی و تاسیسات پیرامونی پالایشگاه که توسط انگلیسی‌ها ساخته شد. واقعیت این است که پالایشگاه آبادان در تمام این سال‌ها تنها نقش یک پالایشگاه را بازی نکرد و در این 110 سال توانست علاوه بر اقتصاد به یکی از دروازه‌های فرهنگی کشور تبدیل شود.

در سال‌های 1900 میلادی ابتدا در مناطقی از کرمانشاه و مسجد سلیمان نفت کشف شد. اما دوری کرمانشاه از آب‌های آزاد و پرهزینه بودن استخراج و انتقال آن، جویندگان نفت را ترغیب کرد که سرمایه و تلاش خود را در مسجد سلیمان متمرکز کنند. البته باز برای انتقال نفت بی‌نیاز از شهری نزدیک به دریا نبودند که در این بین آبادان به‌عنوان بهترین گزینه انتخاب شد.

 این شهر با توجه به قرار گرفتن بین دو رودخانه آب شیرین که امکان کشتیرانی داشت و از سویی نزدیکی به خلیج فارس و دسترسی به آب‌های آزاد بهترین منطقه برای ساخت پالایشگاه بود.طولی نکشید آبادان به یکی از شهرهای مدرن حاشیه خلیج فارس تبدیل شد و مراکز فرهنگی متعددی مثل سینما، سالن‌های آمفی تئاتر، استادیوم‌های ورزشی و بازار پررونق و بندر پر رفت و آمد آن را به یکی از بندرشهرهای مهم منطقه تبدیل کرد.


 پالایشگاه آبادان زمانی از سوی غربی‌ها شناخته‌تر شد که روزانه 25هزار لیتر بنزین تولیدی خود را در اختیار جنگنده‌‌های نیروهای متفقین قرار داد و نقش بسزایی برای پیروزی آنها به شمار آمد. پالایشگاه آبادان در طول 104 سال فعالیت خود صحنه‌های تلخ و شیرین بسیاری را دیده‌ است. از سال‌های استعمار تا قیام ملی شدن صنعت نفت، اما تلخ‌ترین این صحنه‌ها مربوط می‌شود به حمله ارتش بعث؛ زمانی که پالایشگاه سوخت و شعله‌های آن آسمان شهر را پوشاند. با این همه آبادان همچنان آبادان ماند. نگهبان آب، شهر نفت و دروازه اقتصاد و فرهنگ.



هوای آبادان در اردیبهشت‌ماه هم گرم است. هنوز از پله‌های هواپیما پایین نیامده هرم گرما صورتم‌ را می‌سوزاند. از فرودگاه تا شهر راهی نیست؛ کمتر از 10 دقیقه. از دور، فلرهای پالایشگاه – سازه‌های فلزی استوانه‌ای که گازهای خارج  شده از پالایش نفت را به بیرون هدایت می‌کند- با شعله‌هایی که هیچ گاه خیال خاموش شدن ندارند، نگاه هر غریبه‌ای را به خود جلب می‌کند.

پالایشگاه دقیقاً مرکز شهر است و انگار همه شهر دور آن گرد آمده‌. راننده تاکسی می‌گوید بیشتر مسافرهای آبادان در این گرما مهندسان و کارکنان پالایشگاه هستند که از شهرهای دیگر برای کار به اینجا می‌آیند، اگر این پالایشگاه نباشد، نیمی از مردم آبادان و دور و اطراف بیکار می‌شوند. جنگ پدرمان را درآورد. اگر جنگ نمی‌شد وضع‌مان با پایتخت‌نشین‌ها فرقی نداشت!

از او درباره آبادان می‌پرسم: «کوکا! آبادان زمانی برای خودش شهری بود. از همه‌جای ایران برای کار به اینجا می‌آمدند. زمانی که توی هیچ شهری سینما و استادیوم ورزشی و فرودگاه نبود اینجا همه را داشت. بازار آبادان معروف بود و همه جنس‌هایی که در اروپا بود به آبادان هم می‌آمد ولی این جنگ و حمله بعثی‌ها آبادانی و رونق بازار را از بین برد.»

از حرف‌های راننده تاکسی و مردمی که به بوی گاز اطراف پالایشگاه عادت دارند و نفس‌شان مثل من تنگ نمی‌شود،می‌شود فهمید این سازه عظیم 110 ساله تا چه‌اندازه در تاریخ مدنی این شهر که یکی از مهم‌ترین دروازه‌های کشور بوده، اثرگذار بوده است.

بومی‌های آبادان می‌گویند پالایشگاه قلب تپنده شهرشان است و اگر صدای کارکردن آن را نشنوند از غصه دق می‌کنند. البته مرکزیت پالایشگاه و وجود 24 درگاه برای ورود کارکنان از هر نقطه شهر به این مجموعه عظیم، نشان دهنده اهمیت این سازه قدیمی است. خانه‌هایی که اطراف پالایشگاه قدمت 100 ساله دارند نیز در نوع خود بی‌نظیر است.

ت قدیمی یعنی، مجرد و متأهل بودن و سابقه خدمت در پالایشگاه، خانه‌ای براساس رتبه شغلی در اختیارشان قرار می‌گیرد. آنهایی که کارگر و مجردند در خانه‌های بسیارکوچک در جنوب شهر اسکان می‌یابند و هر چقدر که پیشرفت می‌کنند و با تجربه‌تر شوند به خانه‌های بزرگتر و شمالی آبادان راه می‌یابند. مناطق «بریم» و«بوارده» هنوز هم میزبان کارکنان پالایشگاه است بدون هیچ تغییری درشکل و بافت.

باید سری به موزه پالایشگاه نفت آبادان بزنیم که قرار است در آینده‌ای نزدیک درهایش را به روی علاقه‌مندان صنعت نفت و تاریخ صنعتی آبادان بگشاید. مهندس فرشید خائیز، معاون منابع انسانی و رئیس موزه پالایشگاه نفت که به گفته همکارانش تلاش زیادی داشته تا این موزه را به سرانجام برساند  می‌گوید: «در طول سال‌ها فعالیت پالایشگاه تلاش‌های فراوانی برای توسعه آن صورت گرفت و تکنولوژی‌ و تجهیزات بسیاری به خدمت گرفته ‌شد تا پالایشگاه آبادان پس از 104 سال عمر همچنان سرپا باشد و فازهای دیگرش پس از چند دهه ساخته شود.

 اگر سری به موزه‌های ما بزنید تجهیزاتی را خواهید دید که در سال‌های ابتدایی فعالیت پالایشگاه مورد استفاده قرار می‌گرفته و در نوع خود منحصر به‌فرد هستند. حتی کشورهای سازنده آنها هم چنین قطعات و تجهیزاتی را در موزه‌شان ندارند. از چند سال پیش تصمیم گرفتیم با همراهی همکارانم موزه صنعت نفت را در آبادان به هر زحمتی بنا کنیم. کار سختی بود. چندین ماه وقت گذاشتیم و موفق شدیم تا قطعات را از قسمت‌های مختلف جمع‌آوری کنیم و با انتقال به سوله‌هایی که برایشان تدارک دیده‌بودیم، بخشی از راه را بپیماییم.

تیمی دیگر از همکارانم با تعمیر و رنگ آمیزی برخی از قطعات و دستگاه‌هایی که در طول زمان دچار فرسودگی و زنگ‌زدگی شده ‌بودند به شکل روز اول‌شان درآوردند. اگر بودجه در اختیارمان قرار بگیرد سعی داریم بقیه قطعات بی‌استفاده را که قدمتی 70 تا 100 ساله دارند به این موزه‌ها اضافه کنیم.»
مهندس خائیز در ادامه می‌افزاید: «با توجه به پتانسیلی که آبادان دارد می‌خواهیم با ایجاد موزه در 20 نقطه از شهر تحت عنوان «شهر موزه نفت» گردشگری صنعتی را توسعه دهیم. در حال حاضر 3 موزه آمادگی گشایش دارند و سعی می‌کنیم تعداد این موزه‌ها را افزایش دهیم.»

 نخستین پمپ بنزین ایران
نخستین پمپ بنزین کشور در سال 1304 در  آبادان  و در یک ساختمان کوچک افتتاح شد. این پمپ بنزین برخلاف تصورمان دستگاه و شلنگ و نازل نداشته. بنابر گفته قدیمی‌ها که پمپ بنزین را به یاد دارند، راننده از ماشین پیاده می‌شده، پول را پرداخت می‌کرده و یک گالن بنزین می‌خریده است.  پشت اتاق خرید و فروش نخستین پمپ بنزین ایران 2 منبع فلزی 20هزار لیتری نقره‌ای رنگ قرار دارد که در طول 90 سال همچنان سالم و پابرجا مانده است. می‌گویند مسئول پخش، بنزین را به‌وسیله پمپ به داخل گالن‌ها می‌ریخته و تحویل راننده‌ها می‌داده‌ است.
درکنار این جایگاه محوطه بزرگتری قرار دارد که محل پارک خودرو‌های آتش‌نشانی و تانکرهای حمل بنزین است. خودروهایی که بیش از 60 سال از عمرشان می‌گذرد و حالا قرار است در موزه نفت ایفای نقش کنند.

 مدرسه فنی یا تکنیکال اسکول موزه دیگری که در نوع خود بسیار شگفت‌انگیز است، موزه مدرسه‌ فنی است که در سال 1316 و با انگیزه پرورش نیروهای فنی بومی در آبادان ساخته شد. به گفته خائیز کسانی که می‌خواستند به استخدام پالایشگاه درآیند باید از 13 سالگی به مدت 5 سال در این آموزشگاه‌های فنی نجاری، تراشکاری، برقکاری، مکانیکی، سوهان‌کاری، ریخته‌گری، رنگ‌آمیزی و... را فرا می‌گرفتند و در پایان یعنی 18 سالگی امتحان می‌دادند و بنا به تخصصی که فرا گرفته بودند، به پست‌های مختلف منتقل می‌شدند.

مدرسه فنی نزدیک استادیوم نفت آبادان است. محوطه‌ای بزرگ با 5 سوله کنار هم که از بیرون به ‌نظر می‌رسد سال‌هاست خاک می‌خورد ولی درونش دنیای زنده‌ای است، طوری که خاطرات مهندسی که همراهمان است هم زنده می‌شود. همه قطعات و دستگاه‌هایی که برای آموزش 80 سال پیش از آنها استفاده می‌شده هنوز سرجای شان هستند.

از دستگاه پمپاژ گرفته تا برش چوب و انواع گره‌های دریایی و اقسام سیم و کابل‌های برق. کاردستی‌های دانش‌آموزانی که جزو نخبه‌ها بودند هم هنوز هست. در این بین ماشینی هم شبیه به پیکان است. این مجموعه بزرگ در زمان خود نیروهایی را آموزش داده ‌است که برخی از آنها هم‌اکنون در پالایشگاه‌های معتبر جهان مشغول به کارند مثل مهندس قاصدی که در حال حاضر در یکی از شرکت‌های امریکایی فعالیت دارد.ایران
برچسب ها: نفت ، آبادان ، بافت سنتی
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: