شفا آنلاین>اجتماعی> قبل از جوابدادن سوالها به سختی کارش اشاره میکند. میخندد و میگوید: «خدا صندلیای را که من دو سال گذشته روی آن نشستهام، نصیب هیچکس نکند.
منابع بیکران هم جوابگوی این سیستم بی دروپیکر نیست
به گزارش
شفا آنلاین، به نقل از سپید سختیای که رسیدگی به امورات بودجهای دارد آن هم در ابعاد کلان، کمتر کاری
میتواند داشته باشد.» این حرفها را کسی میگوید که بیشتر از اینکه
بهعنوان چهرهای اقتصادی شناخته شود، بین اهالی بهداشت و درمان با کارهایی
که در این زمینه کرده، شهرت دارد. حالا سعید نمکی بهعنوان معاون توسعه
امور اجتماعی و عمومی سازمان مدیریتوبرنامهریزی از چالشهای اغلب اقتصادی
حوزه سلامت و رویکرد دولت به این موضوع میگوید.
شما که بیشتر از خیلیها در جریان اولویتهای بودجهای دولت هستید، حرف و
حدیثهای اخیر را درباره اینکه دیگر سلامت جزو اولویتهای دولت نیست، تایید
میکنید؟ مگر
میشود چنین چیزی درست باشد؟ اصلا چطور یک دولت میتواند ادعا کند که مردم
برایش اهمیت دارند ولی سلامت آنها دیگر جزو اولویتهای اصلیاش نیست؟
اتفاقا دولت تدبیر و امید یکی از اصلیترین شعارهایش اصلاح وضعیت درمان و
سلامت مردم بوده و هست. در هیچجا دیده نمیشود که کسی از این شعار
عقبنشینی کرده باشد. به نظر من بروز برخی مشکلات را نباید اینچنین تعبیر
کرد. وزارت بهداشت که دست به اجرای طرحهای بسیار عظیم زده و جراحیهای
بزرگی در نظام سلامت انجام داده، بالاخره جزئی از همین دولت است و این
کارها را به پشتوانه دولت کرده.
حالا اگر یک بحث داخلی بین این وزارتخانه و
سایر اعضای دولت به وجود میآید، یا مشکلاتی بروز میکنند که چندان هم
غیرطبیعی نیستند نباید اینطور تعبیر کنیم که دیگر دولت از پیشبرد اهداف
حوزه سلامت حمایت نمیکند. متاسفانه عدهای میخواهند اینطور القا کنند که
دولت در مواضع مختلف در حال عقبنشینی از شعارهایش است یا در زمینه عمل به
آنها جدیت ندارد.
مثلا در مورد همین برجام، اتفاقی که هر انسان منصفی عظمت
آن را تایید میکند، به راحتی زیر سوال میرود. در مورد همین طرح تحول
سلامت هم عدهای دائم میخواهند بگویند که دولت زیر بار فشار هزینههای آن
کم آورده و دیگر نمیخواهد از آن حمایت کند و... اما با جدیت خدمت شما عرض
میکنم که اینطور نیست. سلامت از ابتدا جزء اولویتهای اصلی دولت بوده و
هنوز هم هست و در آینده هم همینطور خواهد بود. هر اتفاقی را باید در بستر
خودش بررسی کرد. الان دولت اولویتهایی دارد که هیچکس نمیتواند بگوید
ارزش کدام یک بیشتر از دیگری است. مثلا موضوع امنیت که اگر نباشد، نه
دموکراسی معنی خواهد داشت و نه سلامت. هنگام قضاوت باید اقتضائات و الزامات
دولت را در نظر گرفت اما با همه این حرفها با قاطعیت میگویم که سلامت
همواره جزو اولویتهای دولت تدبیر و امید بوده است.
با وجود این اولویت، وزارت بهداشت همواره در حال دستوپنجه نرمکردن با
مشکلات مالی است. یا بیمهها پولش را نمیدهد یا سهمش از هدفمندی یارانهها
به دستش نمیرسد و... این
مسئله این دولت و آن دولت نیست، اصلا مسئله ایران به تنهایی هم نیست. ما
مشکلاتی در حوزه سلامت داریم که جهانی هستند. مثلا الگوی همهگیری
بیماریها تغییر کرده است و هزینهها با گذشته قابل مقایسه نیست. یک زمان
ما با صرف روزانه 5 دلار میتوانستیم بچهها را در برابر شش بیماری ایمن
نگه داریم، اما الان بستری یک فرد در بخش سیسییو آن هم به مدت یک شب در
ارزانترین بیمارستانها بیشتر از 500 دلار هزینه برمیدارد. چالشهای
متعددی مانند دیابت، فشارخون، سرطان و... را هم روزبهروز بیشتر احساس
میکنیم. اینها را اضافه کنید به افزایش همهگیری بیماریهای روانی و
افسردگی که الآن کابوس دستگاههای درمانی تمام کشورهاست.
بنابراین در
سالهای گذشته همهچیز برای همه کشورها سخت شده است. حالا برای برخی کشورها
مانند ما که بهموقع نجنبیدیم و زیرساختهایی را که باید فراهم نکردیم،
موضوع حادتر است. ما سیستم درمانی کشور را طوری تنظیم نکردهایم که به
منابع پایدار دسترسی داشته باشد. همواره بودجهاش را منوط کردهایم به
تخصیص فلان منبع و اتفاق. به این ترتیب کاری کردهایم که درگیری این سیستم
با مسائل مالی همواره وجود دارد. حالا اگر منابع پایدار هم در نظر بگیریم،
زیرساختهای بخش بهداشت و درمان کشور طوری تنظیم شده که هر آنچه اعتبار در
آن ریخته شود، کافی نیست. اینها باید اصلاح شود.
شما بهعنوان کسی که خودش مسئول بخشی از امور بودجهای کشور است درست به عملکرد همین بخش انتقاد میکنید. مسئله،
عملکرد این بخش نیست، وظیفه ما مدیریت منابع است نمیتوانیم همزمان
زیرساختها را در بخشهای مختلف فراهم کنیم. ضمنا تمام بار در نظر گرفتن
منابع پایدار برای طرحهای کلان بر عهده نهاد مدیریت کننده بودجه نیست بلکه
خود دستگاههای مجری هم باید در این زمینه فکری بکنند مانند همین طرح تحول
سلامت.
مشکل این طرح چیست؟ اول
این را بگویم که دست جناب آقای هاشمی بابت این جراحی بزرگ درد نکند. تا به
حال من زبان به نقد این برنامه باز نکردهام چرا که میبینم کسانی در
انتظار هستند تا کوچکترین انتقادی را با بیعدالتی مورد سوءاستفاده قرار
دهند و علیه دولت به کار ببرند. این طرح جزو افتخارات دولت یازدهم است اما
ایراداتی هم دارد. اول اینکه مقدمه این طرح ماده 32 و 34 برنامه پنجم توسعه
بوده است، یعنی پزشک خانواده، سیستم ارجاع، گایدلاینهای بالینی و پرونده
الکترونیکی سلامت ایرانیان.
اما این مقدمات اجرا نشد. حالا بماند که سر
راه اجرای هرکدام از آنها چه مشکلاتی بود اما بههرحال اجرا نشدند و همین
عقبماندن در مقدمات، طرح را دچار مشکلاتی مانند مشکلات اقتصادی بزرگ کرد.
در حال حاضر بدون اجرای چنین مقدماتی حتی کشورهایی که سرانه درآمد 40 تا 50
هزار دلاری دارند اجرای چنین طرحهایی با مشکل روبرو شده. مثلا یک پیرزن
با آرتروز به پزشک مراجعه میکند و او تمام آزمایشهای تخصصی و فوقتخصصی
را که در توانش هست برای او تجویز میکند بدون اینکه نظارتی بر این وضعیت
وجود داشته باشد. خب در چنین شرایطی ما کوه احد را هم تبدیل به سکه طلا
کنیم باز هم جوابگوی نیازهای مالی نخواهد بود. همین حالا ما شش و نیم
میلیون دفترچه بیمه اضافی داریم. یعنی یک نفر میتواند داروهای گرانقیمت
را سه بار در یک روز تهیه کند و آنها را آزاد به فروش برساند. بنابراین در
عین حال که از نبود منابع پایدار برای طرحی به عظمت طرح تحول سلامت انتقاد
میکنم باید بگویم که منابع بیکران هم جوابگوی این سیستم بی دروپیکر
نخواهد بود.
البته همهچیز را در دو سال و خوردهای زمان نمیشود درست کرد.
همین که چنین طرحی کلید خورده و منشا خیر بسیار زیادی شده یعنی اتفاق خوبی
افتاده است و این انتقادها به این معنی نیست که باید این طرح را متوقف کرد
یا کلید زدنش اشتباه بوده بلکه مجموعه دولت اعتقاد دارد که قطار طرح تحول
سلامت را باید در حال حرکت تعمیر کرد.
ادامه اصلاح تعرفهها تعمیر این طرح در حال حرکت محسوب نمیشود؟ افزایش
تعرفهها یک فشار ناگهانی بسیار زیاد بر اعتبارات بود. در واقع هزینهها
را 120 درصد افزایش داد و همین موضوع ریشه بسیاری از درگیریهای بعدی وزارت
بهداشت هم بود اما این کار نباید متوقف شود. به نظرم اگر ادامه ندهیم
هزینههایی یکبار دادهایم هدر میرود. بههرحال آقای دکتر هاشمی تلاش
کردند و تعرفهها را اصلاح کردند هرچند کشور تحتفشار زیادی قرار گرفت
اما اگر حالا این موضوع را رها کنیم انگار آن فشار را به نتیجه کردهایم
اما افزایش تعرفهها در بخش دولتی باید با توجه به بضاعتهای دولت و در بخش
خصوصی باملاحظه جیب مردم صورت بگیرد.