شفا آنلاین>سلامت> زمانی که نسخه جدیدی از انسولین استنشاقی، کمتر از 2 سال پیش تائید شد، این توانایی بالقوه را داشت تا به جزء اصلی درمان دیابت تبدیل شود.
به گزارش
شفا آنلاین، اما شرکت سازنده آن، سانوفیاعلام کرده توزیع آن را
در آیندهای نزدیک، پس از یک سال فروش کم و ضعیف آن، متوقف خواهد کرد
بنابراین بعید است این محصول چشمانداز دیابت را تغییر دهد.
دیگر
درمان دیابت نیز اخیرا هیاهوی زیادی به راه انداخت و باعث تعجب است که
بخواهد یک تغییر دهنده واقعی بازی در حال حاضر باشد. پائیز گذشته، پزشکان
با شور وشوق اخباری را از داروی کاهنده گلوکز خون با نام امپگلیفلوزین
(empagliflozin) دریافت کردند که بهطور قابل توجهی خطر مورتالیتی قلبی
عروقی و مورتالیتی به هر دلیلی را در بیماران مبتلا به
دیابت نوع 2 کاهش
میدهد. این خبر براساس نتایج کارآزمایی EMPA-REG OUTCOME منتشر شد.
این
مطالعه به عنوان مطالعهای با اهمیت زیاد تلقی شد و در بررسیای که اخیرا
انجام شده، تقریبا دو – سوم پزشکان اذعان کردهاند که از زمان انتشار نتایج
مطالعه فوق، امپگلیفلوزین را برای اغلب بیماران مبتلا به دیابت خود تجویز
کردهاند. حدود سهچهارم پزشکان نیز گفتهاند تصمیم دارند میزان تجویز آن
را در آینده افزایش دهند. میزان پذیرش این دارو میان فوق تخصصهای غدد در
مقایسه با پزشکان مراقبتهای اولیه بسیار بیشتر از پزشکان دیگر بوده است.
بهطور مشابه، درک مطالعه EMPA-REG میان اندوکرینولوژیستها بیشتر از
پزشکان مراقبتهای اولیه گزارش شد، هرچند اندوکرینولوژیستها فقط جزء کوچکی
از پزشکانی هستند که برای دیابت نوع 2 دارو تجویز میکنند.
بنابراین،
با توجه به نتایج چشمگیر مطالعه، همچنین آگاهی نسبی پزشکان، به نظر میرسد
امپگلیفلوزین میتواند اساسا روش مدیریت دیابت نوع 2 را تغییر دهد یا
اینکه در همان مسیر انسولین استنشاقی قرار گیرد. عوامل مختلفی بر تقدیر و
سرنوشت امپگلیفلوزین و در حقیقت، کلاس دارویی که به آن تعلق دارد
(مهارکنندههای SGLT2)، تاثیر میگذارد. بعضی از این فاکتورها علمی هستند،
بعضی رفتاری و بعضی دیگر مالی.
بهبود
پیامدهای قلبیعروقی (انفارکتوس میوکارد، سکته مغزی یا مرگ در اثر هر یک
از این دو عامل) بهطور گستردهای در کارآزماییهای بالینی تصادفی شده، چند
مرکزی و بسیار بزرگ بررسی شدهاند. این مطالعات هم بوسیله صنایع و هم
دولتها تامین مالی شدهاند. با وجود آنکه شواهد برای بهبود پیامدهای
قلبیعروقی قابل توجه و اساسی هستند، هیچ مطالعهای تاکنون تفاوتی را میان
این پیامدهای قلبی نشان نداده، حتی زمانی که کنترل سخت قند خون مدنظر قرار
داشت.
یک
دلیل احتمالی برای آن، این است که باوجود همبستگی قوی دیابت با خطر
بیماریهای قلبیعروقی، عواملی به غیر از هیپرگلیسمی ممکن است نقش مهمتری
در پیامدهای قلبیعروقی بازی کنند. بهطور مثال، شواهد روشنی در دست است که
استفاده از استاتینها در افراد پرخطر پیامدهای قلبیعروقی را بهبود
میبخشند. با این حال، انجام مطالعات پیامد قلبیعروقی در جمعیت مبتلا به
دیابت که به آنها استاتین داده نمیشود، میتواند غیراخلاقی باشد. بدین
ترتیب، هرگونه مزیتی که از کاهندههای گلوکز در ارتباط با پیامدهای
ماکروواسکولار دیده شود، میتواند بوسیله اثر استاتین پوشانده شود.
اما
آنچه در مورد مهارکنندههای SGLT2 فرق دارد، آن است که گلوکوزوری ایجاد
شده بوسیله دارو نهتنها سطح گلوکز سرم را کاهش میدهد، بلکه مانند یک
دیورتیک هم عمل میکند و منجر به کاهش فشار خون، همچنین کاهش وزن میشود.
در کارآزمایی EMPA-REG، گروه درمان شده با امپگلیفلوزین کاهش اندک اما قابل
توجهی در وزن، اندازه دور کمر و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک خود
داشتند. کارآزماییهای بزرگ و تصادفی شده و کنترل شده متعددی نیز نشان
دادهاند که کاهش ولو اندک در فشار خون میتوان باعث بهبود پیامدهای
قلبیعروقی شود. اگر همین نتایج با ترکیب دارویی متفورمین و یک دیورتیک
تیازیدی (یک ترکیب دارویی ارزانتر که همان اثرات امپگلیفلوزین را برجای
بگذارد) نیز به دست آید، امپگلیفلوزین دیگر درمان اساسی دیابت نوع 2 نخواهد
بود.
Medscape