شفا آنلاین>اجتماعی>مدگرایی از عناصر تشکیل دهنده سبک زندگی است که فارغ از مثبت یا منفی بودن آن، مفهوم گرایش و تمایل به مد این است که همه افراد در زندگی خود تلاش میکنند به مجموعهای از صفات و رفتارهایی توجه کنند که براساس نظام باورها، فرهنگ، شغل و کنشهای فردی و بین فردی شان شکل میگیرد.
به گزارش
شفا آنلاین،
اگر سبک زندگی را نشانه ترقی و تنزل جوامع در نظر بگیریم دماسنج
خوبی برای شناخت نقاط ضعف و قوت است تا بر این اساس از فرصت و تهدیدها
بهترین استفاده را برد. مجموع سوءگیریهای رفتاری، گرایشی و نگرشی باعث
میشود تا افراد در زندگی و موقعیتهای خاص زندگی اجتماعی از دیگران متمایز
شوند، اما اینکه افراد به چه شکل خود و پیرامون شان را میشناسند و آنچه
هستند، خواهند بود و تلاش میکنند، چه نگاه و باوری دارند مسائلیاند که در
این خصوص مورد اهمیت است.
دکتر علیاصغر عباسی اسفجیر- آسیبشناس اجتماعی و استاد دانشگاه- در مورد
تأثیرپذیری افراد از مد میگوید: یکسری از افراد مستقل، آگاه و مجهز به
خودشناسی هستند و میتوانند بر اطرافیان خود تأثیر بگذارند، در مقابل گروهی
دیگر از افراد فاقد این ویژگیها بوده و به نوعی دنباله رو محسوب
میشوند. با وجود این آنچه اهمیت دارد این است که در مدگرایی افراد به نوعی
صفت مربوط به متمایز بودن را بیشتر تعقیب میکنند اما اینکه برای این
متمایز بودن چه هزینه هایی باید پرداخت و چه رفتارهایی باید انجام داد به
تفاوتهای فرهنگی بازمیگردد.
بازیهای مخرب اجتماعی
دکتر عباسی اسفجیر در مورد اینکه چرا بعضی الگوها عنوان مد به خود
میگیرند ؟ چرا چیزی که مد میشود، دنباله رو و طرفدار پیدا میکند و
پیامدهای منفی آن چیست؟ میگوید، مد یک گرایش خنثی است و نمیتوان برای آن
ابعاد مثبت و منفی در نظر گرفت.
این در حالی است که برخی معتقدند این نوگرایی افراد را از روزمرگی دور
میکند، اما موضوع مهم این است که مدگرایی در قالب سبک زندگی مطرح میشود.
بعضی از محققان اعتقاد دارند افراد ناخواسته و ناآگاهانه در این
جریان قرار میگیرند و وارد این بازی اجتماعی میشوند.
در حقیقت وقتی فرد به لوازم زندگی روزمره گره میخورد و از طرفی رسانهها
مدگرایی را به عنوان یک مرجع و امری شکیل و زیبا جلوه میدهند و بر این
اساس برای افراد مهم تلقی میشود، تقابل بین شرایط ساختاری که این موقعیت
را فراهم میکند و فرد که در این مسیر ایفای نقش میکند به یکدیگر گره
میخورد.
مضاف بر اینکه یک سوی طیف افرادی قرار میگیرند که نیازهایی دارند و مرتب
تکثیر و تولید میشود و سر دیگر طیف را بازیگران اجتماعی تشکیل میدهند که
بستر بازیها را فراهم میکنند.
نقش سیاستگذاران اجتماعی
اگرچه نمیتوان برای مدگرایی جنبه مثبت یا منفی در نظر گرفت اما میتوان ازآن بهعنوان یک نیاز یاد کرد.
به این معنا که برخی از افراد به خودنماییهای فیزیکی نیاز
دارند و برای اینکه خود را فارغ از آنچه هستند جلوه دهند و بهتر و برتر از
دیگران معرفی کنند نیازمند ابزار و لوازمی هستند و پیوسته تلاش میکنند این
تمایز را حفظ کنند و برای این کار هزینه نیز پرداخت میکنند.
بنابراین میتوان در این مسیر با آگاهی پیش رفت اگر افراد در این مسیر با
آگاهی پیش روند، مدگرایی یک نقطه قوت و بستری برای تواناسازی افراد به
حساب خواهد آمد ، اما مادامی که سطح آگاهی فرد پایین است و هوا خواهی او به
شکل چشم و هم چشمی ومقایسه اجتماعی است مشکلات عدیدهای را به همراه دارد.
از وعدهها تا مشکلات جمعی
نزدیک به 200 سال از ابداع صنعت مد لباس به طور رسمی و فراگیر در
جهان میگذرد، طراحان لباس و برگزارکنندگان نمایشهای زنده لباس، در
این دوران مدعی شدند خواستار تغییر و تحول عظیم در نگاه زن به خود
انگارههای درونی شان هستند و اعلام کردند، این صنعت برای زنان سلامت
و زیبایی به ارمغان خواهد آورد و آنها را به سوی فردگرایی و استقلال
رهنمون خواهد ساخت. در حالی که گذر زمان نشان داد، ادعای این افراد
سرنوشتی همچون دیگر شعارهای برگرفته از اهداف نظام سرمایه
سالاری پیدا کرد و دقیقاً عکس آنچه اعلام کرده بودند، تحقق یافت.
تحقیقات ثابت کرد ، فروپاشیدگی روابط زن و شوهری، تشکیل
خودانگارههای منفی و احساس نامطلوب بودن و بیکفایتی درباره خود،
روی آوردن به مصرف گرایی و استفاده افراطی از لوازم آرایش، تلاش برای همنوا
شدن با مدلها و بالا رفتن آمار مبتلایان به کم اشتهایی عصبی و سوء تغذیه،
خبر از دور شدن بنیانگذاران صنعت مد از اهداف شان میدهد. از سوی دیگر،
افزایش شمار متقاضیان جراحیهای پلاستیک نشان از کاهش عزت نفس دختران
و زنان دارد. ترویج مدگرایی سبب ایجاد تصویرهای غیر واقعی
زنان و مردان از زیبایی شده است.
محققان توجه به شکوفا شدن خلاقیت در دوران کودکی و بویژه سنین 3 تا 5
سالگی را یکی از تکنیکهای پیشگیری از همنوا شدن های بدون منطق و تفکر
در بزرگسالی معرفی میکنند. مطالعات نشان میدهد، کودکانی که در دوره پیش
دبستانی تحت نظام فرزند پروری سخت گیرانه و سرکوبگرانه والدین و مسئولان
آموزشی رشد کردهاند، استقلال کمتر، وابستگی بیشتر و اشتیاق برای دنباله رو
بودن دارند. سرکوب خودمختاری و استقلال رأی کودکان منجر به یک
بیماری جمعی به نام همرنگی خواهد شد که از تبعات آن میتوان به
مدپرستی و از دست دادن عزت نفس، خودانگاره و استقلال اشاره کرد.
آخرین مطالعات انجام گرفته، نشان داد 83 درصد از افراد مدگرا که
معمولاً از ترس طرد شدن از سوی اجتماع و به قصد خودنمایی بی قید و شرط تحت
تأثیر تبلیغات رسانههای خارجی و پیروی از مد قرار گرفته دارای عزت نفس
پایین هستند.
بررسی سبک زندگی این افراد نشان داد، اختلالات خوردن، آسیب رساندن
به خود و افسردگی سه عارضه مهم در افراد مدگرای افراطی است. در
مصاحبههای انجام گرفته با این افراد مشخص شد، 75 درصد از مدگرایان حاضرند
سبک زندگی صحیح و سالم را فدای مقبولیتهای اجتماعی و پذیرفته شدن از سوی
اجتماع کنند.
بسیاری از آنها که دارای مهارتهای ارتباطی و اجتماعی ضعیفی
بودند، تکنیک مدگرایی را تنها راه ارتباط با دیگر افراد و مورد قبول بودن
توسط آنها دانستند.
دکتر عباسی، آسیب شناس اجتماعی درخصوص مدگراییهای هدفمند و
سودمند میگوید: نمیتوان نفس مدگرایی را محکوم کرد اما آنچه اهمیت دارد،
این است که باید اشتیاق برای متمایز بودن مشروط بر مدیریت صحیح و در راستای
نظام فرهنگی و ارزشهای اجتماعی جامعه باشد تا نتیجه مثبت دربرداشته
باشد.
در صورتی که مدگرایی بر اساس آگاهی باشد، مانند یک
موتور محرکه عمل خواهد کرد و مسیر رشد پیموده میشود اما مادامی که بدون
آگاهی دنبال شود، رفتارهای توده وار به وجود خواهد آمد چراکه مدگرایان
فاقد آگاهی نمیدانند دنبال چه چیزی هستند و به دلیل جاذبه هایی که در این
فضا وجود دارد سرگردان به این سو و آن سو کشیده میشوند.
به عنوان مثال اگر
مدشدن فاکتورهای اخلاقی و واقع گرایانه یا ارزش قائل شدن برای
تحصیلات، رفتارهای مثبت فرهنگی و کمک به دیگران را به عنوان شاخصی برای مد
در نظر بگیریم ابتدا باید تعیین هدف کرد و روشهای دسترسی سازماندهی شود.
در مقابل کسانی که مدگرایی ناآگاهانه را دنبال میکنند، هیچ چیزی آنها را
راضی نمیکند زیرا نمیدانند چه چیزی موجب رضایت آنها میشود، مدام احساس
زیان و تقصیر میکنند و از این شاخه به آن شاخه میپرند که این ویژگی در
میان نوجوانان بیشتر به چشم میخورد زیرا رشد اجتماعی کمتری را تجربه
کردهاند. در این بین نقش خانوادهها و مسئولان برای آگاهیسازی بسیار
کلیدی است چرا که مخرج مشترک تمام موارد یاد شده آگاهی عینی و خالی از
شعارزدگی است.ایران